ژوزه مورینیو در استودیوی BeIN اسپورت حاضر بود تا بازی آرسنال و چلسی را تحلیل کند. جدا از آنالیز این بازی اما مربی سابق منچستریونایتد دست به دفاعی آتشین از کارنامهاش زد و اعلام کرد در همین یک ماه اخیر 3 پیشنهاد کاری را رد کرده است. در ادامه بخشهای مهم حرفهای او آمده است.
درباره انتقاد گری نویل از سبک فوتبالش: «گری نویل فلسفه من را نمیداند. فلسفه من بسته به باشگاه و شرایطش دارد. من هم دوست داشتم به تیمی بروم که مثل منچسترسیتی که از پپ گوآردیولا و لیورپول که از یورگن کلوپ حمایت می شود، از من هم حمایت شود».
درباره انتقاد از بازیکنان: «اخیرا یکی از بازیکنانم از من خواست اگر ممکن است در جمع از او انتقاد نکنم. من پرسیدم چرا و او پاسخ داد بهخاطر اینکه خیلی مودب است و وقتی در جمع از او انتقاد میشود احساس راحتی نمیکند. این روزها در رابطه با بازیکنان باید خیلی باهوش باشید و تلاش کنید شخصیتشان را بخوانید تا بهترین استفاده را از آنها ببرید. دیدیه دروگبا ولی مثلا از آن بازیکنانی بود که هرچقدر مربی بیشتر رویش فشار میآورد، کیفیت بازیاش بالاتر میرفت. برای اینکه از بعضی بازیکنان جواب بگیرید باید تا جای ممکن به آنها فشار بیاورید. برخی دیگر اما ذهنیتی متفاوت دارند. این بازیکنان با پسزمینه اجتماعی متفاوتی رشد کردهاند و خیلی راحتتر به همه چیز رسیدهاند. این بازیکنان واکنشی متفاوت به شرایط دارند و گاهی سرشان داد بکشید در جریان بازی ریسک تاثیر منفی را با خودش دارد».
درباره پارک اتوبوس: «میدانید این داستان پارک اتوبوس از کی شروع شد؟ از وقتی من با رئالمادرید با ۱۰۰ امتیاز و ۱۰۶ گل زده قهرمان لالیگا شدم. این رکورد فوتبال اسپانیا بود. هیچکس نمیتواند انکار کند چلسی بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ تیمی بود با فوتبالی فوقالعاده جذاب، هجومی و ضدحملهای. شما از بازی برگشت نیمهنهایی مقابل بارسلونا حرف میزنید و فقط آن بازی یادتان میآید و میگویید مورینیو اتوبوس پارک کرد ولی یادتان نمیآید 2 هفته قبلش اینتر 3 بر یک بارسلونا را برد، بازیای که باید 4 بر یک یا حتی 5 بر یک میشد. با این بازی خودمان را در آن شرایط در بازی برگشت قرار دادیم».
درباره حمایت باشگاهها از مربیانشان: «پپ در فصل اولش در منچسترسیتی قهرمان نشد و در تابستان بعدش تصمیمات زیادی گرفت. باشگاه از این تصمیمات او کاملا حمایت کرد، از اینکه 4 فولبک را با هم بفروشد و 3 فولبک دیگر بخرد، از اینکه اول کلودیو براوو را بخرد و بعد از چند ماه بگوید نه ادرسون را میخواهد. چندتا از بازیکنانی که در حال حاضر یورگن کلوپ در لیورپول دارد پیش از او هم در باشگاه بودند؟ اینکه یک مربی در یک تیم بازیکنان مورد نیازش را داشته باشد تا ایدههایش را پیاده کند یک مسأله است، مسأله دیگر وقتی است که به مربی این اجازه داده نمیشود».
درباره پایان دوران مربیان همهکاره: «آن روزها دیگر به پایان رسیده که مربی راس تیم باشد و همه تصمیمات را بگیرد. حالا هر باشگاهی بیش از هر چیزی به یک ساختار نیاز دارد. برای همین در مصاحبه برای شغل آیندهام اولین چیزی که میپرسم نه درباره بازیکنانی است که میتوانند بخرند و نه درباره بودجه، بلکه درباره ساختاری است که باشگاه دارد».
درباره پنهان شدن در سبد رخت چرکها (برای بازی چلسی و بایرنمونیخ در چمپیونزلیگ ۲۰۰۵): من باید با بازیکنانم میبودم و 2 جلسه محرومم کرده بودند. بازی ساعت 7 عصر بود و من حوالی ظهر به رختکن رفتم. هیچکس آنجا نبود و در نتیجه هیچکس من را ندید. من میخواستم وقتی بازیکنانم وارد رختکن میشوند من آنجا باشم. این مسالهای نبود. مشکل اما خارج شدن بود. اینجا بود که مسؤول لباسهای باشگاه من را درون سبد رخت چرکها قرار داد و درش را کمی باز گذاشت که نفس بکشم. وقتی از رختکن خارج شدیم نمایندههای یوفا بدجور دنبالم بودند، برای همین او در سبد را بست و وقتی از استادیوم خارج شدیم و دوباره درش را باز کرد من داشتم از خفگی
میمردم!»