اغلب آیتالله خمینی در دهکده کوچک نوفل لوشاتو بود و من برای مدت 3 ماه از نزدیک شاهد فعالیتهای سیاسی علیه رژیم شاه بودم که در آن زمان قدرت مطلق را در دست داشت. بعدها نیز من ایشان را چند بار در ایران و پس از به دست گرفتن قدرت ملاقات کردم. من نسبت به قدرت و توانایی این گروه غیرمسلح که توسط آیتالله خمینی رهبری میشد، مشکوک بودم. لکن بعد از اینکه طرفداران ایشان بیشتر و بیشتر شدند، شک من نیز از میان رفت. یک بار آیتالله خمینی در حیاط منزلشان در دهکده نوفللوشاتو به من گفت: «ما دولت جدیدی به نام جمهوری اسلامی ایران تأسیس خواهیم کرد.» و برای تحقق این هدف بود که ایشان و چند صد نفر از همراهانشان شجاعانه به ایران مراجعت کردند. در آن جلسه آیتالله خمینی افزود: «ممکن است شما نیز به عنوان یکی از شاهدان انقلاب با ما به ایران پرواز کنید.» و من از جمله روزنامهنگارانی بودم که آیتالله خمینی از آنها خواسته بود به ایران پرواز کنند. در هواپیما آیتالله روحالله خمینی ساکت روی صندلی خود نشسته بود. از ایشان پرسیدم چه احساسی دارد. پاسخ داد: «من خوب هستم و انقلاب ما پیروز خواهد شد.» ایشان محبوب مردم بود. میلیونها نفر برای استقبال آیتالله خمینی آمده بودند، حتی بسیاری از آنها در انتظار ورود ایشان شب را در هوای سرد در خیابانها به سر بردند. هنگام رحلت آیتالله خمینی یا هنگامی که ایشان تحت عمل جراحی قرار گرفت، میلیونها نفر از مردم ناراحت و غمزده شدند. در طول تاریخ ایران ایشان واقعاً محبوبترین رهبر مردم بود، ایشان حقیقتاً دارای جاذبه روحانی بود.
(دکتر «نصیر تامارا» خبرنگار اندونزیایی روزنامه «سیارا پمبارون»)