printlogo


کد خبر: 205780تاریخ: 1397/11/11 00:00
یادداشتی بر کتاب «راز آن صدا» نوشته لیلا عباسعلی‌زاده
در حال و هوای جنگ و نوجوانی

طاهره احمدزاده: شاید برای همه‌مان اتفاق افتاده باشد که در سن و سال‌های مدرسه دست به ماجراجویی‌هایی زده‌ایم که هنوز هم که هنوز است خیلی از بزرگ‌ترهای‌مان از آن اطلاع ندارند. یا حتی خرابکاری‌هایی که بعضی‌های‌شان جبران‌پذیر بودند، ولی بعضی‌های‌شان هیچ‌وقت درست نشدند. «راز آن صدا» کتابی ماجراجویانه است که 3 بچه‌مدرسه‌ای آن را خلق می‌کنند. نسیم و نیما که خواهر و برادر هستند و سهراب که دوست و هم‌کلاسی نیما است. داستان از یک شک بزرگ شروع می‌شود؛ در همسایگی خانه نیما و نسیم، آقای فروغی زندگی می‌کند که بچه‌ها به او علاقه بسیار دارند اما طی چند روزی که او در خانه نبوده، سهراب دست به کاری زده که او را بسیار ناراحت کرده است. ماجرا از این قرار است که ضبط آقای فروغی گم شده است اما چرا و چطور؟ مخاطب از خود می‌پرسد آیا سهراب آن را دزدیده یا نه؟! سهراب که در زندگی شخصی خود دچار مشکلاتی است، حالا با یک بحران دیگر- که به حیثیت او مربوط می‌شود- درگیر می‌شود. سهراب ماجرا را برای نیما و نسیم تعریف می‌کند و آنها را هم با خود همراه می‌کند تا قضیه ضبط را حل کنند، زیرا هر 3 خود را مدیون خوبی‌های آقای فروغی می‌دانند و صدالبته دور ماندن این قضیه از بزرگ‌ترها کار را مشکل می‌کند. اما واقعاً چرا یک ضبط قراضه و درب و داغان اینقدر باید برای آقای فروغی- که بسیار هم مهربان است و بخشیدن بچه‌ها از جانب او حتمی است- مهم باشد؟ چه رازی درون ضبط پنهان است که همه از آن بی‌اطلاع هستند؟لیلا عباسعلی‌زاده، نویسنده این کتاب از صفت پاکی و صداقت نوجوان‌ها کمک می‌گیرد و صحنه‌های جالبی برای مخاطب ایجاد می‌کند؛ شخصیتی آرام و مصمم برای سهراب و شخصیتی بذله‌گو و رها برای نیما و شخصیتی کاملاً دخترانه و مادرانه برای نسیم می‌سازد؛ ترکیبی که در کنار هم مکمل و کارآمد به نظر می‌رسند. داستان در بعضی بخش‌هایش لبخند روی لب می‌آورد و بگو مگوهای خواهر و برادری نیما و نسیم داستان را ملموس‌تر و عینی‌تر می‌کند. حتی فراز و فرود‌هایی که در داستان رخ می‌دهد، شخصیت‌ها را بیشتر به هم نزدیک می‌کند و دیگر فاصله‌ای برای شک و تردید نسبت به یکدیگر باقی نمی‌گذارد. در 25 فصل داستان روالی آرام و متین در پیش گرفته می‌شود و نویسنده عجله‌ای ندارد که مخاطب را به سر منزل مقصود برساند. دیالوگ‌ها بیشترین نمود را در داستان دارند و به‌وفور در آن یافت می‌شوند. چه بسا این کتاب اگر به صورت فیلم هم دربیاید، کار خوبی به نظر برسد. در پس ماجرایی که این 3 نوجوان درگیر آن هستند، مسائلی چون فقر هم مطرح می‌‌شود اما این باعث نمی‌شود شخصیت‌های داستان دست از پاکی و جوانمردی خود بردارند. حتی در جایی از داستان، مقابل آنها پسری قرار می‌گیرد که پدری پولدار و بدجنس دارد اما او هم با شخصیت‌های اصلی هم‌داستان می‌شود و به آنها کمک می‌کند؛ هر چند در این قضیه مقابل پدرش قرار می‌گیرد و این نشان می‌دهد که نویسنده دلش نمی‌خواهد پاک‌روانی نوجوانان قصه‌اش را ذره‌ای خدشه‌دار کند. طرح جلد کتاب «راز آن صدا» که عکس یک نوار کاست قدیمی را دارد، خیلی آدم را وسوسه می‌کند تا بداند درون این کتاب چیست. نویسنده پرده آخر داستان را که پهن می‌کند، گویی پرده از شخصیت آقای فروغی کنار می‌رود و داستان رنگ و بوی دیگری می‌گیرد. هیچ مخاطبی نمی‌تواند آن چیز که در آخر داستان در انتظارش هست را حدس بزند.


Page Generated in 0/0064 sec