printlogo


کد خبر: 206112تاریخ: 1397/11/18 00:00
فضولات یا کرامات انسانی!

محسن جندقی: بعضی فیلم‌ها هستند که 10 دقیقه بعد از آغاز، دوست داری تمام کم‌وکاستی‌های آن را نادیده بگیری و با ارفاق‌های بزرگ و چسباندن القابی مثل نجیب، متوسط رو به خوب، قابل تامل، خلاقانه و... آن را یک فیلم قابل تحسین معرفی کنی اما در نهایت نمی‌شود که نمی‌شود؛ فیلم سینمایی حمال طلا نمونه بارز چنین فیلم‌هایی است.  در 10 دقیقه ابتدایی فیلم، مخاطب با فضای قصه کاملا ارتباط برقرار می‌کند و بعد از حادثه بزرگ دزدیدن طلاها دنبال اتفاق‌هایی به مراتب جالب‌تر از حادثه اولیه است اما افت فیلم از همان دقیقه آغاز می‌شود. رضا شخصیت اصلی فیلم با بازی خوب پیام احمدی‌نیا به کمک دوست نسبتا احمق خود لویی قرار است برای مخاطب داستانی را روایت کند که وضعیت فعلی اقتصادی را به نقد بکشند؛ وضعیتی که همه جامعه با آن درگیر است. نوسانات نرخ ارز، بی‌ثباتی اقتصادی و بالا و پایین شدن قیمت‌ها رضا را وسوسه می‌کند کاری کند که بسیاری از مردم دوست دارند. خرید طلا و انتظار برای گران شدن آن. مخاطب اما در فیلم به لجن کشیده شدن زندگی شخصیت اصلی فیلم را به وضوح می‌بیند. شاید باورتان نشود اما در فیلم به موضوع فضولات انسانی اشاره می‌کند و در میان ناباوری، بازیگران فیلم در میان انبوهی از فضولات انسانی به دنبال بخت می‌گردند و بیننده را وارد فضایی چندش‌آور  و تهوع‌آور می‌کند. تورج اصلانی، کارگردان فیلم آگاهانه مخاطب را با نمایشی روبه‌رو می‌کند که تاکنون بر پرده سینما شاهد آن نبوده است اما این مورد به جای اینکه نقطه قوت حمال طلا شود به نقطه ضعف آن بدل می‌شود.
اینکه فیلمساز فیلمی بسازد که مخاطب تحت تاثیر قرار بگیرد و واکنش‌ نشان دهد هنر نیست و براحتی می‌توان با خلق صحنه‌هایی مثل سکانس‌های تهوع‌آور فیلم‌های اسلش این کار را انجام داد اما چیزی که یک کارگردان خوب را از سایرین متمایز می‌کند این است که چنین صحنه‌هایی برای کامل کردن پازل و باز کردن گره داستان باشد. در حمال طلا خرده‌داستان‌ها شاخه شاخه است و می‌توان حتی این شاخه‌ها را هرس کرد؛ داستان پیدا کردن الماس، گرفتن نزول، برنده شدن در مزایده محلی، واسطه بودن برای یک مرکز خیریه و... خرده‌داستان‌هایی است که با بازی‌های حرفه‌ای بازیگران اصلی و بازی‌های بسیار ضعیف بازیگران حاشیه‌ای خوب از آب در نمی‌آید. در این فیلم صحنه‌هایی است که حرف دل مخاطب را می‌زند اما در عین حال بشدت ضد مخاطب است. مثلا در فیلم، شاهد مطرح شدن مساله و معضل تعطیلی کارخانه‌ها و بیکار شدن کارگران هستیم و قطعا مخاطبی که به سینما می‌آید دوست دارد حتی چنین معضل اجتماعی و اقتصادی‌ای با ظرافتی به اندازه سینما مطرح شود اما در کمال تعجب شاهدیم کارگردان چنین کار ظریفی را با نابازیگران و به بدترین شکل ممکن انجام می‌دهد. به عبارت بهتر حمال طلا یک فیلم شعاری است که نابازیگری و شعارهای آزاردهنده بیننده را اذیت می‌کند و نشان می‌دهد تورج اصلانی راه درازی برای کارگردان شش‌دانگ شدن دارد.


Page Generated in 0/0060 sec