printlogo


کد خبر: 206140تاریخ: 1397/11/18 00:00
پرونده‌ای در باب تبیین وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی
بدبختی در ابعاد ملی
صفحات 6 و 11

صادق فرامرزی: مردم ایران در چه شرایطی انقلاب کردند؟ روایت‌های متعددی که در آن هرکدام به ظن خویش علت خروش انقلابی مردم ایران در جریان پیروزی انقلاب اسلامی را به شکلی متمایز روایت می‌کنند و طبیعتا در این میان وضعیت و شرایط زندگی اجتماعی و معیشتی مردم ایران را به اشکال مختلف تعریف کرده‌اند؛ از روایت‌هایی که گویای بی‌تاثیر بودن مناسبات اقتصادی در جریان مبارزات سیاسی مردم بوده تا روایت‌هایی که اساس جرقه خوردن اعتراضات را در مناسبات اقتصادی مردم جست‌وجو می‌کند و حتی روایت‌های اخیر رسانه‌های حامی و وابسته به دربار شاه مخلوع ایران پیرامون عالی‌ترین سطح رشد و رفاه اقتصادی در برهه شکل‌گیری اعتراضات مردمی، همگی در یک چیز اشتراک نسبی داشته و آن تلاش برای مستند جلوه دادن ادعاهای خود بوده است. واقعیت امر آن است که هم مجموعه‌ای از دلایل از قبیل وضعیت شعارهای سیاسی و مطالبات فرهنگی تظاهرکنندگان (آنچنان که در پرونده «از نهضت نمادها تا منازعه نمادین» نیز به آن اشاره شد) گویای این پیش‌فرض مهم است که شعارهای اقتصادی و معیشتی کمترین سهم را در میان شعارهای داده شده در جریان تظاهرات‌ها داشته و متقابل آن رشد اعتراضات انقلابی عمدتا در برهه‌های عیان شدن مشکلات اقتصادی بوده است. همچنین تاکید موکد چهره‌های مشهور انقلابی و در راس آنان بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی بر مقوله معیشت و مقصر دانستن رژیم پهلوی بخوبی بیانگر این مساله است که مقوله معیشت یکی از جنبه‌های شکل‌دهنده به اعتراضات انقلابی مردم در سال‌های 56 و 57 بوده است؛ در این میان تلاش تاریخ‌نگارانه حامیان رژیم سلطنتی در سال‌های اخیر برای جا انداختن این مولفه که سال‌های پایانی رژیم سابق نقطه آغاز شکل‌گیری موجی از رفاه اجتماعی و مصرف انبوه بوده است، باعث می‌شود سردرگمی پیرامون پیدا کردن نقطه‌ای قابل اتکا در جهت تبیین وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم در لحظه جوشش اعتراضات انقلابی تبدیل به امری دشوار شود.
با چنین مقدمه‌ای می‌توان اینگونه نتیجه‌گیری کرد که هرگونه تلاش برای دست یافتن به چهره‌ای حقیقی پیرامون وضعیت و شرایط جامعه ایرانی در آستانه انقلاب اسلامی بدون داشتن یک تعریف کلان از موقعیت جامعه ایرانی، رژیم پهلوی و نسبت برقرار کردن میان آنها، ما را به بیراهه خواهد کشاند. بر این اساس درک خاستگاه اعتراضات مردمی بدون داشتن تصویری کلان از موقعیت طبقات مختلف اجتماعی، وضعیت اقتصادی رژیم و تضادهای موجود میان آنها باعث می‌شود با جزئی و قشری کردن زاویه دید به نگاهی ناقص برسیم؛ از همین جهت در پرونده پیش‌رو سعی شده در 3 بخش، ابتدا با بازخوانی نسبت وضعیت دولت پهلوی با مناسبات نفتی به عنوان مهم‌ترین متغیر تعیین‌کننده در جهت توانایی دولت تک‌محصولی ایران، به درکی از وضعیت رژیم پهلوی در برهه به ثمر نشستن اعتراضات سیاسی مردم برسیم، در بخش دوم با بازخوانی برنامه‌های توسعه اقتصادی در جریان سیاست‌گذاری‌های رژیم وقت به وضعیت جمعیت شهری و مناسبات آن با فضای اعتراضات به تحلیلی در این باب بپردازیم و در بخش سوم با نگاهی هر چند کوتاه به مهم‌ترین طرح اصلاحی حکومت پهلوی برای ممانعت از شکل‌گیری فضای انقلابی یعنی «اصلاحات ارضی» و تاثیرات آن در جریان حرکت جمعیت دهقانی کشور خواهیم پرداخت و بر پایه این سه محور به تحلیلی واحد پیرامون نسبت واقعی تحولات اقتصادی با سطح زندگی عموم طبقات و محدود بودن اصلاح سطح زندگی در میان بخشی از طبقات شهری می‌رسیم که انعکاس جزئی آن و عدم نگاه جامع باعث شکل‌گیری تحلیلی تقلیل‌گرایانه پیرامون یک «نوستالژی خوشبختی» می‌شود.


Page Generated in 0/0072 sec