printlogo


کد خبر: 206350تاریخ: 1397/11/25 00:00
آرزو بر جوانان عیب نیست

معافیت از خدمت، نزد خیل کثیری از جوانان فرهیخته سرزمین‌هایی که به سلحشوری و جنگ‌آوری شهره هستند و خدمت سربازی اجباری زینت زیبنده آن دیار بوده، رویایی شیرین است؛ رویایی سپید، رویایی سبز، رویایی سرخ و حتی چه بسا رویایی زرد! روایت عقل‌گرایان جوانی را که با گذاردن باطری ساعت در زیر زبان‌شان حین گرفتن نوار مغزی، خود را به جنون زده تا پرونده معافیت پزشکی‌شان تکمیل شده و از خدمت سربازی رها شوند کم و بیش شنیده‌ایم.
حکایت فرزندان برومندی که مادر و پدرشان را مجبور به متارکه مصلحتی کرده‌اند تا خود را کفیل مادر و مرد خانه جا زنند و به جای آن از مشقت چندین ماه، مشق نظام و خشونت مردانه خلاص شوند، دیگر حکایتی تکراری شده است.
قصص رشوه‌دهنده‌ها و رشوه‌گیرنده‌های معافیت‌های رنگانگ سربازی هم که الی ماشاءالله در حافظه تاریخی مردم ثبت شده و چونان میراثی فرهنگی، زبان به زبان و سینه به سینه، از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.
 اما از شما چه پنهان که باز هم همان، نوه خوش اقبال فردریش یعنی همان دونالد زردموی سرخ روی بوده که در بحبوحه جنگ خشونت‌بار، جدی و مردافکن ویتنام، بدون جاگذاری باطری در زیر زبان، بدون متارکه مصلحتی والدین، بدون رشوه، بدون ادعای شب ادراری، بدون تمایل به همجنس‌بازی و کلاً فقط با داشتن یک «خار پاشنه» ساده در یکی از دو پایش که امروز، حتی به یاد نمی‌آورد کدام‌شان بوده، از خدمت سربازی و اعزام به جبهه‌ها معاف شده است!
خب! الان دیگر گذشته‌ها گذشته، پس بهتر است تا خویشتندار باشیم و به «خار» ترامپ فحش ندهیم. غرور و شخصیت اجتماعی‌مان هم حکم می‌کند تا تلاش کنیم و خود را کنترل کرده و حتی به  «خار»ش حسادت هم نکنیم. به هر روی می‌دانم که این همه بخت یاری، آن هم برای یک زردموی مایه‌دار، رشک‌برانگیز است اما چه باید کرد؟
حالا که بیشتر آرزوهای ما دارد برای ترامپ برآورده می‌شود، بهتر است تا حداقل مواضع و مسؤولیت‌های منتقدانه و مفید خود را همچون یک روشنفکر و لااقل جالبفکر پیشرو، حفظ کرده و باز هم در ائتلاف جبهه واحد ضد زردها، این بار هشتگ: «# من_از _روییدن_خار_سر _دیوار_دانستم» را به شکل گسترده‌تری به اشتراک بگذاریم. باشد تا همگان بدانند ما سلحشوران تاریخ، باطری زیرزبان می‌گذاریم اما آنگونه حقیر نیستیم تا «خار»مان را به کسی نشان دهیم.


Page Generated in 0/0050 sec