printlogo


کد خبر: 206504تاریخ: 1397/11/29 00:00
واکاوی سناریوی ضد امنیتی مثلث عبری-عربی- غربی در ورشو در گزارش «وطن‌امروز»
دست‌چینِ انفعال

حسن حنیف*: ایجاد جبهه‌ای متحد برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران؛ این بخشی از سخنان «مایک پنس» معاون رئیس‌جمهور ایالات متحده درباره علل برگزاری نشست ورشو در لهستان است. نشستی که به خودی خود نه‌تنها از اهمیت خاصی برای مخاطبان ایرانی برخوردار نبود، بلکه همزمانی آن با یک اقدام تروریستی علیه پاسداران انقلاب در جاده خاش- زاهدان باعث شد به چرایی و چگونگی حضور میهمانان تروریست و حضور مشترک صهیونیست‌ها و برخی مرتجعان عرب بیش از پیش پی ببریم.
اما برای درک بهتر مخاطب و قبل از اینکه به اهداف چنین نشستی بپردازیم، باید نگاهی گذرا به عناصر حاضر در این نشست و زوایای پنهان حضور داشت. موضوعی که تا حدودی می‌تواند درک درستی از ایجاد یک جبهه متحد و پیام محتوایی چنین مراسمی به مخاطب به دست دهد.
تاج التقاط
با نگاهی به اسامی حاضران در نشست ورشو 2 جریان ضد انقلاب و تروریستی توجه برخی رسانه‌‌های داخلی و خارجی را به خود جلب کرد؛ سازمان منافقین (مجاهدین خلق) و سلطنت‌طلب‌‌‌‌ها. بررسی حضور این دو جریان در کنار یکدیگر از آنجایی اهمیت پیدا می‌کند که یک کارنامه 53 ساله از دشمنی و تقابل میان آنها حداقل به شکل ظاهری خودنمایی می‌کند. سازمان منافقین با وجود 17 سازمان سیاسی و 11 سازمان نظامی هیچ‌گاه هژمونی اپوزیسیون و سلطنت‌طلب‌ها را به عنوان مرکز ضد انقلاب قبول نکرده است و بر همین اساس کادر مرکزی این تشکیلات تروریستی با وجود پتانسیل‌‌های مذکور و همچنین ارتش آزادیبخش به عنوان بازوی نظامی فعالیت تحت مسؤولیت اپوزیسیون و سلطنت‌طلب‌ها را نپذیرفت. این در حالی است که برای نخستین‌بار به شکل رسمی و ظاهری رهبری و مرکزیت این سازمان قبول کرده است در کنار دشمن دیرینه خود قرار گیرد. مسأله‌ای که بیانگر شکل‌‌‌گیری جبهه‌ای جدید علیه ملت ایران و انقلاب اسلامی است.
از سوی دیگر عناصر سلطنت‌طلب که سازمان نفاق را همواره به دلیل 17 هزار ترور در ایران و قرار گرفتن در کنار رژیم بعث عراق اهرمی ضد ایرانی و تروریست عنوان می‌کردند، حالا با وجود همه دلخوری از اقدامات این سازمان در ایام سلطنت متقاعد شده‌اند در کنار آنها قرار گیرند.
اما این همه ماجرا نیست؛ ابتدا باید به تعریفی دقیق از نشست ورشو و عاملان برگزاری به علاوه اهداف آن رسید تا به چرایی حضور و دعوت این دو جریان پی برد. قبل از ورود به تحلیل این دو جریان باید متذکر شد جامعه اطلاعاتی غرب و در واقع سرویس‌‌های جاسوسی مثلث عبری- عربی- غربی با بررسی کارنامه بحران تروریستی خاورمیانه به این نتیجه رسیده‌‌اند برای مقابله با انقلاب اسلامی در ایران تنها راه موجود ایجاد فشار و خلق ناامنی در داخل به علاوه افزایش فشار در حوزه پیرامون است. به زبان ساده‌‌‌‌‌‌تر دستورالعمل جامعه اطلاعاتی مثلث مذکور افزایش فشار اقتصادی در داخل و ایجاد نارضایتی و در نهایت تبدیل آن با استفاده از اهرم‌‌های تروریستی بومی خود از جمله منافقین و سلطنت‌طلب‌ها به اغتشاش و درگیری مسلحانه است؛ سناریویی که هدف از اجرای آن افزایش فشار پیرامونی با استفاده از اهرم نیابتی برای خلق بحران امنیتی در 2 حوزه داخلی و خارجی با هدف براندازی نظام و شکست اراده ملت ایران است.
به عبارت دیگر غرب با برگزاری نشست ورشو به دنبال ایجاد جبهه‌ای متحد و تعریفی جدید از عنصر ضد انقلاب در راهبرد تقابلی با تهران بوده و در این مسیر پتانسیل موجود در منافقین را در کنار ظرفیت سلطنت‌طلبان تعریف کرده است. این در حالی است که هدف از دعوت آنها و حضور مشترک 2 جریان مذکور، تبیین راهبرد جدید و بازتعریف اهرم برانداز برای بازیگران موثر خارجی بوده است.
در همین راستا باید به الگوی مبارزه علیه رژیم پهلوی نیز اشاره داشت؛ در ایام قبل از انقلاب، گروه‌‌های مسلحی که با نظام شاهنشاهی مبارزه می‌کردند همواره از یک ظرفیت مالی بومی نیز بهره‌مند بودند؛ ظرفیتی که علاوه بر خدمات مالی در آخرین سال‌های مبارزه با پهلوی خدمات دیگری نیز به مبارزان برای اجرای اقدامات مختلف ارائه می‌داد. این در حالی است که سرویس‌‌های دشمن با استفاده از ظرفیت بومی نفاق به دنبال بهره‌‌‌گیری از ظرفیت موجود در جریان سلطنت‌طلب همچون بهایی‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، صهیونیست‌ها و... نیز هستند که به عبارت دقیق‌‌‌‌‌‌تر این مسأله حکایت از یک صف‌‌‌بندی تمام‌عیار به عنوان آخرین دست و پا زدن‌‌های غرب برای تقابل با انقلاب اسلامی دارد.
سناریوی داخل
پروژه براندازی در ایران در 2 حوزه داخلی و پیرامونی در دستور کار عناصر حاضر در ورشو قرار گرفته است. سناریوی داخلی از افزایش فشار اقتصادی آغاز و با شدت گرفتن نارضایتی‌ها به دنبال استفاده از اهرم بومی نفاق  برای تبدیل وضعیت اعتراض به نافرمانی مدنی و در نهایت درگیری مسلحانه است؛ موضوعی که چندی قبل از سوی منافقین با اشاره به کانون‌‌های شورشی در داخل و برخی عناصر نفوذی که در قالب تواب وارد ایران شده‌‌اند، رونمایی شد. به عنوام نمونه سازمان منافقین از اشرف تا آلبانی هیچ‌گاه عناصر تحت امر خود را در یک همایش آن هم بدون محدودیت رها نکرده است اما اخبار مربوط به ورشو حاکی از آن است که مرکزیت سازمان به این جمع‌‌‌بندی رسیده است که برای معرفی خود به عنوان یک اهرم جدی با پتانسیل بالا باید تجمعی پررنگ در ورشو به راه بیندازد و برای همین نیاز به این دارد که عناصر در بند خود را برای نخستین‌بار بدون هیچ محدودیتی وارد شهر ورشو کند. از سوی دیگر به گفته یک منبع آگاه سازمان، حکم کسانی که بعد از مراسم به اردوگاه آلبانی باز نگردند، اعدام عنوان و به همه عناصر سازمانی این موضوع ابلاغ شده است. این در حالی است که کارشناسان مسائل امنیتی معتقدند این اقدام منافقین سناریویی برای انتقال عناصر تشکیلاتی و تروریست‌‌های سازمانی خود به داخل کشور با پوشش فرار از سازمان است؛ عناصری که ماموریت آنها برای ایجاد ناامنی در فتنه آینده به آنها ابلاغ شده و مشخصا با ماموریتی از قبل تعیین شده برای تبدیل وضعیت اعتراض به اغتشاش و اقدامات تروریستی رهسپار ایران می‌شوند.
با نگاهی اجمالی به اغتشاشات دی‌ماه 96 می‌توان به الگوی جدیدی از اقدامات ضد امنیتی علیه انقلاب و ملت ایران رسید. سرویس‌‌های جاسوسی دشمن به علاوه نیروهای ضد انقلاب در دی‌ماه 96 بر خلاف همه اقدامات قبلی خود این بار پایتخت و مراکز استان‌ها را در دستور کار قرار ندادند، بلکه آنها به این جمع‌‌‌بندی رسیده‌‌اند که پایتخت و مراکز استان‌ها از چتر امنیتی- اطلاعاتی کافی برخوردار بوده و هرگونه اقدام ضد امنیتی در کوتاه‌‌‌‌‌ترین زمان ممکن رصد، شناسایی و کنترل می‌شود. به زبان دیگر برای نخستین‌بار در دی‌ماه 96 دشمن از الگوریتم معکوس در انتخاب اهداف شهری استفاده کرد. این یعنی بر خلاف پرتکل‌‌های موجود که شهرهای بزرگ را در دستور کار قرار می‌دهد، این بار از شهرهای کوچک استفاده شود و در نهایت با ایجاد ناامنی در شهرهای کوچک و همچنین تعدد مراکز بحران، مراکز استان‌ها را مجبور به انتقال نیرو و کنترل بحران کنند؛ موضوعی که با هدف به‌هم‌ریختگی الگوریتم امنیتی در مراکز استان‌ها و پایتخت می‌تواند بستر و فضای مناسب برای اقدامات خرابکارانه و تروریستی در مناطق مذکور را فراهم آورد.
این در حالی است که پروژه براندازی و فاز داخلی آن بر عهده تروریست‌‌های کهنه‌کار نفاق با پشتیبانی سلطنت‌طلب‌ها برای افزایش پتانسیل موجود قرار دارد. از سویی قرارگاه‌‌های عملیات روانی در آلبانی و همچنین برخی شبکه‌‌های مجازی ضد انقلاب را نیز نباید به عنوان بخش دیگری از این سناریو از قلم انداخت. پروژه آینده سرویس‌‌های جاسوسی عبری- عربی- غربی علاوه بر بخش سخت داخلی از پشتوانه نرم خارجی نیز برخوردار است؛ پشتوانه‌ای که در دی‌ماه سال گذشته برخی شبکه‌ها همچون «آمدنیوز» و کانال‌‌های مرتبط با مجموعه «ری استارت» به علاوه مرکز روانی آلبانی عهده‌دار انجام ماموریت‌‌های ابلاغی آن بودند.
سناریوی پیرامون؛ از تکفیری‌ها تا جدایی‌طلبان
فاز دیگر راهبرد جدید دشمن در تقابل با ملت ایران بخش پیرامونی یا همان خارجی آن است. یکی دیگر از مسائل مورد توجه درباره ایجاد بحران امنیتی در داخل ایران افزایش فشار از خط مرزی و خارج از کشور است؛ فشاری که می‌تواند علاوه بر ناامن کردن نوار مرزی 2 حوزه اقتصاد و امنیت را مورد هدف قرار دهد. با نگاهی به اقدامات تروریستی در یک ماه گذشته بویژه عملیات‌‌های تروریستی در استان سیستان‌وبلوچستان به نام برخی گروه‌ها از جمله «جیش‌العدل» و «انصارالفرقان» می‌رسیم؛ گروه‌‌‌هایی که پس از برخی اظهارنظر‌ها از سوی برخی مقامات واشنگتن و تل‌آویو با وجود رکود مدت‌دار در اقدامات تروریستی به ناگهان نمودار عملیات‌‌های تروریستی خود در استان جنوب‌ شرق کشور را افزایش دادند.
این در حالی است که با آزادسازی مناطق اشغالی متعددی در عراق و سوریه اخباری درباره انتقال عناصر داعش به بخش‌‌‌هایی از افغانستان و پاکستان و همچنین ناامن شدن مرزهای نوار شرقی ایران به گوش می‌رسد؛ اخباری که حاکی  از برنامه‌‌های جدید سیا و موساد با پترودلارهای سعودی علیه ملت مظلوم ایران و انقلاب اسلامی است.
این مسأله گویای نگاه و ترس سرویس‌های دشمن به هرگونه دخالت و اقدام علیه ایران است. در واقع جنگ نیابتی در شام و عراق و عدم حضور مستقیم ارتش‌‌های کلاسیک مشخص به بحران مذکور خود نشان از میزان اقتدار ایران و ترس دشمن از تقابل مستقیم با انقلاب اسلامی دارد.
بر همین اساس بهترین اهرم برای افزایش فشار علیه نظام و ملت ایران گروه‌‌های نیابتی همچون تروریست‌‌های داعش، جیش‌العدل و انصارالفرقان است. اما هدف از بهره‌‌‌گیری از چنین ظرفیتی آن هم در مناطق و استان‌‌های مرزی و جنوبی چیست؟ هدف اول را می‌توان اعمال فشار مضاعف و خلق بحران جدید برای افزایش فشار بر ساختار نظامی و امنیتی عنوان کرد. فشار و بحرانی که باعث می‌شود همه توان نظام به کنترل و هدایت بحران داخلی معطوف نشود. هدف دوم افزایش فشارهای اقتصادی با اجرای اقدامات تروریستی روی مراکز اقتصادی ایران در نوار جنوبی و اخلال در معابر گمرکی با هدف جلوگیری از واردات و صادرات است؛ اقدامی که نه‌تنها نمودار بحران را صعودی می‌کند، بلکه به رشد شاخص عدم توسعه و محرومیت نیز کمک می‌کند. موضوعی که در آخر می‌تواند زمینه‌ساز جذب نیرو از مناطق بحرانی با اهداف مالی و ایجاد شبکه‌‌های تروریستی متعدد باشد.
به همین جهت استفاده از برخی تروریست‌های تکفیری از جمله داعش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، جیش‌العدل و انصارالفرقان آن هم در نوار جنوبی و شرقی در دستور کار قرار گرفته که برای چنین ماموریتی برخی مرتجعان عرب به عنوان مسؤول به ورشو دعوت شده‌‌‌اند. در واقع نشست لهستان بیانگر میزان استیصال دشمنان انقلاب اسلامی در تقابل با ایدئولوژی اسلام انقلابی امام خمینی(ره) و راهبری نایب خلف پیر جماران است؛ تقابلی که تا امروز در هر بستری که شکل گرفته، تنها یک پیروز داشته و آن کسی نیست جز مقاومت. این نشست خود بیانگر میزان اقتدار نظام اسلامی ایران و جایگاه مقاومت ملت ایران است؛ نشستی که دشمنان انقلاب را مجبور به ایجاد جبهه‌ای متحد و متعدد برای ادامه این تقابل کرده که در نهایت باعث شده پیروان التقاط در کنار بردگان سلطنت و قاتلان کودک‌کش در کنار مرتجعان عرب  قرار گیرند؛ موضوعی که به اعتقاد برخی تحلیلگران به نوعی صف‌‌‌بندی تمام‌عیار باطل در برابر حق است.
* پژوهشگر حوزه تروریسم


Page Generated in 0/0056 sec