printlogo


کد خبر: 206505تاریخ: 1397/11/29 00:00
نیت‌خوانی محور عبری- عربی از همپوشانی در نشست ورشو
کنفرانس ورشو به فهرست شکست‌های آمریکا افزوده شد

دکتر جلال چراغی*: کنفرانس ورشو بر خلاف بزرگنمایی رسانه‌ای و سیاسی که از سوی ایالات متحده در روزهای منتهی به برگزاری آن شد، خروجی خاصی که بتوان آن را به عنوان یک نقشه راه مورد ارزیابی قرار داد نداشت. باید به این نکته توجه داشت که تحرکات آمریکا طی چند سال گذشته و بویژه 2 سال اخیر که دونالد ترامپ سکان‌ اداره امور در کاخ‌سفید را به دست گرفته است، با شکست‌های پی در پی در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای روبه‌رو بوده و از این رو کنفرانس ورشو را باید در فهرست این شکست‌ها قرار داد، تا جایی که حتی قبل از برگزاری این کنفرانس شاهد عدم همراهی بسیاری از کشورهای اروپایی با آمریکا درباره عدم حضور در این کنفرانس بودیم. به همین جهت طی هفته‌ها و روزهای منتهی به کنفرانس ورشو، مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات متحده با سفر به بسیاری از کشورهای اروپایی سعی داشت بتواند مقامات دولت‌های اروپایی را برای حضور در ورشو ترغیب کند که تصاویر منتشر شده از محل نشست ورشو نشان داد این سناریو هم با بن‌بست مواجه شد. آنچه باید از منظر ماهوی مورد توجه قرار گیرد این است که ایالات متحده در واپسین دقایق مجبور به تغییر نام کنفرانس ورشو شد و همین موضوع باعث شد تمرکز از ایران به موضوع صلح و امنیت در خاورمیانه تغییر ماهیت دهد. واقعیت این است که ایالات متحده نظاره‌گر شکست جریان‌های مختلف و رنگارنگ تروریسم تکفیری در منطقه است که بدون تردید اقدام‌ها و سیاست‌های جمهوری اسلامی در شکست سناریوهای مورد نظر غیر قابل انکار است و بدون تردید این روند باعث شده ترامپ دست به مقابله با تهران بزند. یکی از این اقدام‌ها که اوایل سال جاری (1397) انجام شد، خروج ایالات متحده از برجام بود که البته سابقه این اقدام ترامپ درباره لغو عضویت کشورش در یونسکو، لغو پیمان آب‌وهوایی پاریس و... کاملاً واضح و مشهود است و محلی از ابهام به جا نمی‌گذارد. او بر این عقیده بود که با خروج از برجام می‌تواند ضربه‌ای مهلک و کارساز به ایران وارد کند اما واقعیت این است که کشورمان به دلیل برخورداری از منابع عظیم
زیر زمینی و مولفه جمعیت مستعد، دارای قدرت نفوذ بسیاری زیادی در منطقه است که به صورت طبیعی این جایگاه خوشایند آمریکا، برخی کشورهای منطقه و رژیم صهیونیستی نیست.
از این منظر همان‌گونه که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه اعلام کرد، کنفرانس ورشو یک نمایشنامه از پیش تهیه شده بوده که البته وزیر امور خارجه کشورمان هم آن را سیرک مضحک توصیف کرد. نکته‌ای که در تحلیل محتوای این کنفرانس باید مورد نظر قرار بگیرد، این است که آرایش بازیگران و مهره‌های حاضر در لهستان اساساً 2 محور اصلی درباره اهداف برگزاری این کنفرانس را نمایان می‌کند:
الف- اهداف خاورمیانه‌ای
ب- اهداف اروپایی و بین‌المللی
در محور خاورمیانه‌ای چند نکته وجود دارد که اهداف و نیت آمریکا و متحدان منطقه‌ای (اعم از اعراب و رژیم صهیونیستی) آن را بازگو می‌کند:
1- تلاش برای اجماع‌سازی علیه ایران با تاکتیک تهدید نشان دادن تهران و مانع شدن جمهوری اسلامی از برقراری صلح و امنیت در غرب آسیا: بخشی از این سناریو به دنبال آن است تا ایالات متحده بتواند شکست‌های سریالی خود در منطقه را با برجسته کردن تهدید ایران تطهیر کند که باید آن را سناریوی فریب افکار عمومی قلمداد کنیم و سعی بر آن بود تا کشورهای اروپایی در این‌باره با آمریکایی‌ها همراه شوند که این امر محقق نشد.
2- شدت بخشیدن به روند عادی‌سازی روابط دیپلماتیک اعراب و رژیم اشغالگر قدس: واشنگتن سعی دارد بر اساس خط‌مشی از پیش تعیین شده، این ارتباط‌گیری را تسهیل کند و البته غیر از این مورد، نتانیاهو سعی داشت با شرکت در کنفرانس ورشو و سخن‌پراکنی علیه ایران، اهداف انتخاباتی خود را تا حدی برای مخالفان و موافقان داخلی‌اش در تل‌آویو مشخص کند. باید توجه داشت انتخابات کنست اسرائیل در ماه آوریل برگزار خواهد شد و نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به دنبال آن است تا بتواند چهره مقبولی از خود در عرصه داخلی اسرائیل به نمایش بگذارد.
3- فراهم کردن بستر اجرایی شدن معامله قرن: مطبوعات اسرائیلی چند روز قبل از برگزاری نشست ورشو به جزئیاتی در این‌باره اشاره کرده بودند. این جزئیات نشان می‌داد رژیم صهیونیستی قصد دارد در چارچوب طرح معامله قرن، مدیریت مسجدالاقصی را به عهده بگیرد و حتی داده‌هایی مبنی بر اجرایی کردن طرح‌های چند ضلعی در غزه و صحرای سینا توسط مطبوعات و رسانه‌های اسرائیل منتشر شد. در این راستا قرار بر آن است طی 2 هفته آینده جرد کوشنر (داماد و مشاور ترامپ) سفرهایی را به برخی کشورهای عربی انجام دهد تا از تامین منابع مالی طرح معامله قرن اطمینان حاصل کند؛ رقمی که حدود 300 میلیارد دلار برآورد شده است.
4- بررسی سازوکار و تلاش برای تشکیل ناتوی عربی علیه ایران که متشکل از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، اردن، مصر و اسرائیل است.
5- تلاش آمریکا برای جبران شکست‌ سیاست‌های خود در سوریه و عراق که سند آن را می‌توان همسو شدن برگزاری کنفرانس ورشو با نشست سوچی دانست. عقب‌نشینی ایالات متحده از شرق فرات و خروج قریب‌الوقوع نظامیان این کشور از سوریه یکی از این شکست‌ها به شمار می‌رود که بدون تردید می‌تواند باعث نزدیک شدن سوریه و ترکیه بر ضد سیاست‌های آمریکا شود.
اما در محور اروپایی و بین‌المللی هم چندین نکته نهفته است که مهم‌ترین آنها عبارتند از:
1- مخابره پیام به روسیه که این عمل با انتخاب محل برگزاری کنفرانس در ورشو انجام شد. باید متوجه بود که لهستان در همسایگی اوکراین قرار دارد و این نشان می‌دهد ایالات متحده همچنان به دنبال صف‌بندی استراتژیک علیه روسیه است، تا جایی که آنها قصد دارند اروپای شرقی را از نفوذ مسکو و به نفع خود حفظ کنند و در گام بعدی به دنبال مصادره گاز در این منطقه هستند.
2- تلاش آمریکا برای تثبیت و ایجاد پایگاه‌های نظامی و موشکی در لهستان و اروپای شرقی.
3- مهار نفوذ اقتصادی و ژئوپلیتیکی چین در اروپای شرقی. به صورتی که ایالات متحده همچنان از پیشروی اقتصادی و سیاسی پکن در اروپای شرقی و اروپای مرکزی ترس دارد و به دنبال ایجاد اتحاد علیه رقیب شرقی خود است.
4- آمریکا سعی داشت با حضور در لهستان و یارکشی در کنفرانس ورشو به دنیا بفهماند ایالات متحده پس از 20 سال مجدداً وارد معادلات سیاسی، امنیتی و اقتصادی اروپای شرقی و مرکزی شده است. مصداق دیگر آن را باید سفرهای اخیر پمپئو به کشورهای مذکور برای دعوت از مقامات دولتی برای شرکت در نشست ورشو دانست. از این منظر اعلام حضور در اروپای شرقی، یکی دیگر از مسائلی است که آمریکا به آن احتیاج داشت.
با نگاهی به این موارد، صراحتاً باید بگویم اشخاص حاضر در کنفرانس ورشو از سطوح پایین دولت‌ها وارد لهستان شدند. به گونه‌ای که تصاویر و ویدئوهای منتشرشده نشان می‌دهد به غیر از وزیر خارجه بحرین، وزیر مشاور عربستان در امور خارجی، وزیر خارجه آمریکا و معاون دونالد ترامپ، هیچ شخصیت تراز اول در این کنفرانس حضور نداشت. حتی حضور بنیامین نتانیاهو و اظهارات آن توجه و انتقاد بسیاری از تحلیلگران و حتی خبرنگاران حاضر در نشست را به دنبال داشت. مساله دیگری که اعتبار این نشست را زیر سوال برد، عدم انتشار دستورالعمل نشست ورشو قبل از برگزاری آن بود. بسیاری از خبرنگاران در فضای اجتماعی صراحتاً اعلام کرده بودند موضوعات مورد بحث و حتی اشخاصی که قرار است در این نشست شرکت کنند یا به سخنرانی بپردازند تا دقیقه 90 مشخص نبوده که این نشان‌دهنده بی‌اعتباری کنفرانس ورشو است. اینکه اشخاصی مانند رئیس‌جمهوری فرانسه یا صدراعظم آلمان در این نشست شرکت نکرده‌اند اهمیت زیادی از حیث تحلیلی دارد اما آنچه که بسیار مهم‌تر خواهد بود این است که «فدریکا موگرینی» مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی اعلام کرده به دلیل مشغله کاری قادر به حضور در ورشو نیست! سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که مگر به غیر از کنفرانس ورشو (در تاریخ‌ مقرر) چه رویداد سیاسی در مقیاس جهانی در حال برگزاری بوده که ایشان نتوانسته‌اند شرکت کنند؟ عده‌ای این سخنان موگرینی را به برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ 2019 گره زده‌اند اما واقعیت این است که کنفرانس مونیخ 26 تا 28 بهمن‌ماه برگزار شد اما نشست ورشو 25 بهمن بود. این اظهارات دقیقاً نشان می‌دهد مقامات ارشد اتحادیه اروپایی هم اهمیت خاصی برای کنفرانس ورشو قائل نبودند و اصالتاً اعتبار آن را زیر سوال بردند. آنچه در آخر کلام باید مورد نظر قرار گیرد این است که عده‌ای معتقدند یکی از اهداف این اجلاس همپوشانی اعراب و اسرائیل علیه تهران بوده است اما واکنش گروه‌های جهادی فلسطین مانند حماس، فتح، سازمان آزادی‌بخش فلسطین و... دال بر این است که کنفرانس ورشو نشان‌دهنده نیت شوم اعراب و رژیم صهیونیستی علیه فلسطین است. در این میان وزیر خارجه بحرین اعلام کرده بود فلسطین هدف اصلی نیست، بلکه ایران را هدف اصلی خطاب کرده بودند اما همگان می‌دانند فلسطین و ایران در عرض یکدیگر قرار دارند و از این منظر آنها به دنبال کلید زدن فاز جدید ایران‌هراسی از طریق اجماع اعراب و اسرائیل با یکدیگر هستند.    
* تحلیلگر مسائل سیاسی جهان عرب


Page Generated in 0/0085 sec