printlogo


کد خبر: 206665تاریخ: 1397/12/1 00:00
ترامپ هویت‌سازی جدید طالبان را تسریع می‌کند
افغانستان، باتلاق دوم آمریکا

فداحسین مالکی*: شروع مذاکرات ایالات متحده آمریکا با طالبان بیش از آنکه بیانگر موضع قوی این کشور باشد، سردرگمی راهبردی و همچنین شکست سیاست‌‌های واشنگتن در افغانستان را نشان خواهد داد. اگر چه آمریکایی‌ها اکنون دلیل مذاکره با طالبان را بهبود وضعیت امنیتی افغانستان، پایان فعالیت‌‌های تروریستی و همچنین کاهش هزینه‌‌های نظامی خود اعلام کرده‌‌‌‌اند اما با نگاهی به این ادعاها، تهی بودن آنان از واقعیت نمایان می‌شود. واشنگتن بر این امر تاکید کرد که در 18 سال گذشته درگیر یک جنگ سخت با تروریسم در افغانستان بوده‌‌ اما اگر این استدلال صحت داشته باشد باید حداقل یک نتیجه و خروجی مثبت از آن حاصل می‌شد؛ درست است که براساس مصوبه سازمان ملل، مسؤولیت مبارزه با تروریسم در افغانستان از سال 2001 به آمریکا محول شد اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاده است و در کنار پایگاه‌‌های آمریکا، طالبان براحتی عملیات‌‌های خود را انجام می‌داد و افغانستان در این دوره شاهد شدیدترین درگیری‌ها و جنگ داخلی بوده است. بنابراین به این نتیجه خواهیم رسید که واشنگتن اراده جنگ با طالبان را نداشت و فقط از مجوز سازمان ملل برای مشروعیت بخشی به حضور نظامی خود در منطقه استفاده کرد. افغانستان به لحاظ ژئوپلیتیکی از اهمیت ویژه برخوردار است و حضور آمریکا در آن به مثابه فشار به روسیه، چین، جمهوری اسلامی ایران و حتی پاکستان خواهد بود، یعنی مولفه‌‌های ژئوپلیتیکی در بطن سیاست آمریکا قرار دارد نه ادعاهای امنیتی. علاوه بر این، آمریکایی‌ها اکنون بر هزینه‌‌های چند هزار میلیاردی در افغانستان تاکید می‌کنند اما این هزینه‌ها نه برای مردم و دولت افغانستان بلکه برای بلندپروازی‌‌های کاخ سفید در منطقه بوده است. آمریکایی‌ها هزینه سنگینی در بخش ساخت پایگاه‌‌های نظامی، امنیتی و جاسوسی انجام داده‌‌اند و همچنین حقوق‌‌های سرسام‌آوری برای سربازان خود در افغانستان تخصیص داده‌‌‌اند. براساس برآوردها، اگر به صورت ماهانه حقوق 200 دلاری به یک سرباز یا افسر افغانستانی داده باشند نزدیک به 10 تا 15 هزار دلار حقوق ماهانه به افسران و سربازان خود داده‌‌‌اند. در حالی که به نهادهای بین‌المللی و کشورهای جهان اعلام می‌کنند آنها در افغانستان هزینه‌‌های سنگینی متحمل شده‌اند. همچنین آمریکایی‌ها برای تجهیز ارتش افغانستان اقدام قابل توجهی انجام نداده‌‌اند، در حالی که به لحاظ تجهیزاتی طالبان از ارتش افغانستان مجهزتر بود و بخش بزرگی از تلفات روزانه ارتش نیز به این مساله بازمی‌گردد. بنابراین در ورای ادعاهای آمریکا برای شروع مذاکره با طالبان دلایل دیگری وجود دارد و واشنگتن در عمل چاره‌ای جز مذاکره با طالبان ندارد و اگر به صورت عاقلانه با وضعیت جدید و معادلات تازه قدرت و سیاست برخورد نکنند افغانستان به باتلاق دوم آمریکایی‌ها تبدیل خواهد شد. تیم جدید کاخ سفید به این نتیجه رسیده با تداوم وضعیت فعلی آمریکا نمی‌تواند به حضور نظامی خود در افغانستان ادامه دهد و احتمال اینکه واشنگتن در افغانستان همچون سوریه و بویژه عراق دچار شکست شود وجود دارد. به عبارت دیگر آمریکا برای تداوم حضور خود در افغانستان چاره‌ای جز مذاکره با طالبان و قبول واقعیت‌‌های موجود ندارد. همچنین برای آمریکایی‌ها مهم نیست در افغانستان دولت قانونی منطبق با قانون اساسی و رای اعتماد مردم وجود داشته باشد یا خیر، اولویت آنها تنها در تداوم حضور نظامی خود خلاصه می‌شود، بنابراین موضوع مذاکره با طالبان را در دستور کار قرار دادند و بنا بر اطلاعات موثق چند بار به طالبان پیشنهاد مذاکره داده بودند اما آنها قبول نکردند و در چند نشست گذشته نیز طالبان هیات‌‌های بسیار ضعیف و دون‌پایه‌ای را به این مذاکرات اعزام کرد؛ درحالی  که در اجلاس صلح افغانستان در مسکو، طالبان قوی‌‌‌‌‌ترین هیات خود را به روسیه فرستاد. به لحاظ نشانه‌شناسی، طالبان با این اقدام خود چند پیام را به آمریکایی‌ها، مردم افغانستان و حتی کشورهایی همچون روسیه مخابره کرد. آنها به آمریکایی‌ها اعلام کردند هیچ اعتمادی به واشنگتن ندارند و تنها با خروج کامل نظامیان آمریکایی از افغانستان حاضر به مذاکره جدی با واشنگتن خواهند بود. همچنین طالبان با حضور در اجلاس مسکو که با مشارکت گسترده رهبران و اعضای هیات احزاب سیاسی افغانستان به رهبری «حامد کرزی» رئیس‌جمهور سابق افغانستان و بدون حضور دولت این کشور برگزار شد، این پیام را منتقل کرد که آماده مذاکره با مردم، سیاسیون و رهبران جهادی است اما همچنان با دولت افغانستان حاضر به مذاکره نیست. طالبان براساس خوانش‌‌های جدید و استراتژی‌‌های نوین خود به این نتیجه رسیده است که باید به نوعی با مردم افغانستان کنار بیاید و نگرش صرف نظامی گذشته را کنار بگذارد. جامعه افغانستان جامعه متکثری است و اجلاس مسکو نیز این واقعیت را بخوبی نشان داد. برای نمونه ما شاهد حضور چهره‌‌های مختلف قومی و مذهبی افغانستان همچون «یونس قانونی» رهبر حزب افغانستان نوین به عنوان یکی از نماینده‌‌های قوم تاجیک، همچنین «محمد محقق» رهبر حزب وحدت مردم افغانستان به عنوان نماینده هزاره‌‌های شیعه، «حنیف اتمر» از چهره‌‌های شاخص پشتون و... بودیم؛ این نشان می‌دهد طالبان اصل تکثر و تنوع در جامعه افغانستان و تعامل با این تفاوت‌‌ها را پذیرفته است و حتی اکنون خبرهایی مبنی بر تشکیل اجلاس «بین افغانی» شنیده می‌شود. اجلاسی که قرار است تمام گروه‌‌های قومی و مذهبی این کشور را گرد هم آورد و جمهوری اسلامی ایران نیز از این ایده حمایت می‌کند. به طور کلی و در یک نگاه همه‌جانبه، آمریکایی‌ها نه‌تنها قابلیت درک واقعیت‌‌های جامعه افغانستان و پیچیدگی‌‌های ژئوپلیتیکی این منطقه را ندارد بلکه اشتباه استراتژیک آنها از آنجا شروع شد که وارد حیاط خلوت روسیه، ایران و چین شدند و اکنون در مخمصه‌ای قرار گرفته‌‌اند که احتمال شکست کامل آنان را به حداکثر رسانده است.
*دیپلمات و سفیر سابق ایران در افغانستان
 


Page Generated in 0/0069 sec