گروه فرهنگ و هنر: حادثه تروریستی سیستانوبلوچستان و شهادت 27 پاسدار انقلاب اسلامی در حمله انتحاری گروهکی تکفیری بهانهای شد تا جمعی از شعرای ملی و انقلابی در نخلستان سازمان
هنری - رسانهای اوج گرد هم آیند و در سوگ این حادثه تروریستی نوسرودههای خود با این موضوع را به مخاطبان عرضه کنند. به گزارش «وطن امروز»، در این مراسم اهالی ادب و هنر از جمله علیرضا قزوه، علیمحمد مودب، محمدمهدی سیار، احمد بابایی، مهدی جهاندار و... حضور داشتند. محمد زند کریمخانی نخستین شاعری بود که در این مراسم سروده خود را در رثای شهدای حادثه تروریستی قرائت کرد. شعر او از این قرار بود:
سلام ای مسافر کجا میروی؟
کجا بودی و تا کجا میروی
تو از سمت نور و صبی ظهور
چرا آمدی و چرا میروی؟
ببین مردمان را که خوابیدهاند
چه دیدی؟ بریدی، جدا میروی
بیا شهر خوابیده بیدار کن
چرا این چنین بیصدا میروی
تنت زخمی و بوی گل میدهد
مگر زائری؟ کربلا میروی؟
چرا شرحه شرحه چرا غرِق خون
چرا بی سر و دست و پا میروی؟
به دنبال «ینصرنی» شاه دین
شنیدم پی اقتدا میروی
سفر، همسفر خواهد ای با مرام
چگونه گذاری مرا میروی
ندیدی که شد مادری منتظر
به خاک زمین مبتلا؟ میروی؟
چه شد قول سوغاتی سیستانی
و طفلی که پرسید بابا، میروی؟
احمد توکلی نیز از دیگر شاعرانی بود که در این مراسم به شعرخوانی پرداخت:
چون در اتوبوس شب گرفتار نبود
سرباز اگرچه بود سربار نبود
از خارج ساعت اداری پر زد
آن وقت که آشنا سرکار نبود
***
همسنگر لالهها نبودی هرگز
در کوچه ما شما نبودی هرگز
گفتند قدیم دوست بودی با ما
نه دوست، نه آشنا، نبودی هرگز
محسن ناصحی شاعر دیگری بود که در ادامه این محفل شعرخوانی، قطعه شعری را به شهدای حادثه تروریستی سیستان و مادر شهید بروجی تقدیم کرد:
روزی نرسد سر برود دار نباشد
فرمانده خودش باشد و سردار نباشد
قطعاً به علی پشت کند کوفه شبی که
در ما ادب میثم تمار نباشد
قرآن سر نی میرود آن روز که در جنگ
فریاد کند حیدر و عمار نباشد
ظلم آمده در میزند این خانه مولاست
زهرا پس در کاش که این بار نباشد
مردم دو گروهند، زبیرند و زهیرند
این وقت خطر باشد و آن یار نباشد
برخیز و بیا آمده یوسف سر بازار
عیب است در این شهر خریدار نباشد
فرمانده خودش مانده خدایا نپسندی
در جامعه دیگر اولیالابصار نباشد
مهدی جهاندار هم در ادامه شب شعر «یاران خرازی» به شعرخوانی پرداخت:
بسیجیان علی دم به دم شهید شدند
که هم کنایه شنیدند و هم شهید شدند
بسیجیان علی را شهادت این گونه است
که کوثرانه به چندین رقم شهید شدند
بسیجیان علی نوجوانی خود را
به چای هیاتی تازه دم شهید شدند
بسیجیان علی سالهای پیش از این
به روضه با غزل محتشم شهید شدند
بسیجیان علی از قدیم زینبیاند
اگر به راه دفاع از حرم شهید شدند
گهی کلنگ به دست مناطق محروم
گهی به مدرسهها با قلم شهید شدند
به اربعین حسینی بسیجیان علی
به درب خانه در اولین قدم شهید شدند
بسیجیان علی شیعیان زهرایند
اگر حساب کنی تازه کم شهید شدند
بسیجیان علی عاشقان عباسند
شدند کرب و بلا همقسم شهید شدند
بسیجیان علی را به تشنگی بشناس
ببین که زیر کدامین علم شهید شدند
ولی من و تو چه کردیم ادعا کردیم
بسیجیان علی دستکم شهید شدند
به خون خویش نوشتند صبح نزدیک است
بسیجیان علی صبح دم شهید شدند
همچنین محمدمهدی سیار از دیگر شاعرانی بود که غزلی را با مطلع زیر تقدیم کرد.
ای تیغ سرسنگین مشو با ما سبک سرها
دست از دل ما برمدارید آی خنجرها
رودیم و اشهد گفتن ما بر لب دریاست
ننگ است ما را مرگ در مرداب بسترها
پایان غزل نیز چنین بود:
مشت اسیران زمین را باز خواهد کرد
سنگی که میافتد به دنبال کبوترها
خواب غریبی دیدهام خواب ستاره، ماه
خوابی برایم دیدهاید آیا برادرها
علیرضا قزوه، آخرین فردی بود که پشت تریبون قرار گرفت و درباره حادثه تروریستی سیستانوبلوچستان گفت: این اتفاق تلخی که افتاد تاوان یک شکوه و عظمت بود که مردم ایران ۲۲ بهمن به دشمنان نشان دادند، از این رو این انتقام را به دلیل این شکوه از انقلاب گرفتند. حوادث زیادی در این مدت پیش آمده است اما این اتفاقات بوده و انقلاب پا بر جا مانده است؛ این حوادث میگذرد و انشاءالله انقلاب به ساحل امن میرسد. شعر قزوه از این قرار بود:
بازیگران فتنه از داور چه میخواهند
این جانیان از جان پیغمبر چه میخواهند
هر روز آتش برمیافروزند پشت درب
از خانه زهرایی حیدر چه میخواهند
این عمروعاصان نگونبخت حنا بر ریش
نیزه به دست از مالک اشتر چه میخواهند
دنبال عیسایند، موسایند و اسماعیل
از مریم و آسیه و هاجر چه میخواهند