انتخابات سال 88 و وقایع پس از آن هر چند تنها مورد از چالشهای سیاسی درون کشور محسوب نمیشود اما میتوان آن را کاملترین مثال از تبدیل شدن شکافهای اجتماعی به بستری مناسب برای سوءاستفاده بخشی از نیروهای فعال «در» سیستم برای فشار «بر» سیستم دانست. در این میان هر چند که فتنه 88 باعث تاثیرات گسترده بر روند جاری در نظام سیاسی و فضای اجتماعی کشورمان شد اما آنچه که کمتر مورد توجه قرار گرفت تلاشها و خدعههایی بود که در آنها همت اصلی بر وارد کردن بازیگران و عوامل خارجی برای تغییرات داخلی بود. به عبارت سادهتر در جریان بحرانهای حادث شده که معلول فتنه 88 بود، آنچه پیگیری شد، انسجام میان نیروهای سیاسی درون سیستم با فعالان سیاسی خارج از کشور برای وارد کردن یک شوک و فشار جهانی در جهت وادار کردن نظام سیاسی به تحولات داخلی بود. در این میان و فارغ از تحلیلهای عمده میتوان به بخشی از مصادیق کنش فعالان فتنه در 10 سال گذشته برای ائتلاف با نیروی خارجی در جهت تحول داخلی پرداخت.
چراغ سبز برای سوءاستفاده خارجی از بحران داخلی
تبدیل شدن انتخابات بهعنوان فضای رقابت مسالمتآمیز سیاسی برای جابهجایی در قدرت به اردوکشی خیابانی و بحرانی شدن فضای اجتماعی و سیاسی ایران در جریان اغتشاشات پس از انتخابات ریاستجمهوری منجر به آن شد تا دولتها و بازیگران خارجی برای تاثیرگذاری در روند توقف جهانی جمهوری اسلامی گامهای جدیتری بردارند و فضا را برای فشار مضاعف اقتصادی هموار ببینند. مسعود میرکاظمی که در آن دوران وزیر نفت بود، درباره تاثیر فتنه 88 میگوید: «اگر آمریکا یا اروپا در سالهای قبل از فتنه 88 میخواستند قطعنامهای را علیه ایران اجرا کنند و مصوبه آن را بگیرند، باید زحمات زیادی میکشیدند تا بتوانند اجماع آن را بگیرند. در فتنه 88 زمینهای فراهم شد و آمریکاییها و اروپاییها به گونهای فضاسازی کردند که آمریکا با کمترین مشکل میتوانست برای صدور قطعنامهها علیه ما اقدام کند». البته این گفتهها تنها محدود به مقامات حکومتی ایران نبود و هیلاری کلینتون در همان برهه در مصاحبهای با مجله آتلانتیک گفت: «بر ما واجبتر شده است که هر کاری میتوانیم برای حمایت از کسانی که برای حقوقبشر و دموکراسی واقعی در ایران میکوشند انجام دهیم». وی که در کتاب خاطرات خود نوشته بود «تیم من در وزارت خارجه در پشت صحنه، تماسهای مستمری با فعالان در داخل ایران برقرار میکرد و با مداخلهای فوری توانست از توقف توئیتر به خاطر تعمیرات جلوگیری کند. اگر توئیتر تعطیل میشد تظاهراتکنندگان یکی از ابزارهای مهمشان برای ارتباط را از دست میدادند» چند سال پیش با حضور در موسسه صهیونیستی سابان، در پاسخ به این سوال که تنها موضوعی که آرزو داشتید در برابر آن متفاوت عمل میکردید، چه بود؟ چنین پاسخ داد: «اگر به گذشته برگردیم معتقدم موضوعی که میتوانستیم درباره آن متفاوت و بهتر عمل کنیم، واکنش ما به اغتشاشات خیابانی ایران در تابستان 5 سال پیش بود. ما به طور گسترده با کارشناسان امور ایران و منابع مختلف در امور جاسوسی مشورت میکردیم، آنها به ما میگفتند برای آمریکا حمایت آشکار از معترضان سازنده نیست، چون مردم ایران به هیچ وجه از دخالت خارجی خوششان نمیآید اما اگر به گذشته بازگردیم، آرزو داشتم صریحتر از معترضان انتخابات ایران حمایت میکردیم». «رائول مای گرشت» افسر سازمان سیا در بنیاد دفاع از دموکراسی آمریکا نیز چند روز پس از انتخابات سال 88 در مصاحبه با نیویورکتایمز میگوید: «معترضان ایرانی به صورت مداوم از واشنگتن درخواست کمک کردند، بویژه در زمینه ارتباطات ماهوارهای و دستگاههای چند رسانهای و آمریکا تلاش زیادی برای تدارک این امکانات انجام داد».
چه جریانی با تحریمها کاسبی کرد؟
تلاش فعالان فتنه 88 برای مضاعف شدن تحریمهای خارجی با نیت شکل گرفتن موجی از اعتراضات اجتماعی باعث شد علاوه بر تاثیرگذاری مستقیم شرایط بحرانی پس از انتخابات در سرنوشت مذاکرات هستهای، لابیهایی هم در جهت اعمال تحریمها علیه ایران شکل بگیرد. در این میان با افشای یک فایل از مکالمه مهدی هاشمی با نیکآهنگ کوثر (روزنامهنگار خارجنشین) که پس از اختلافات آنها منتشر شد و افشاگری عجیب او پیرامون نقش فرزند رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام در تلاش برای تحریم ایران، ظنها تا حد زیادی تبدیل به یقین شد که پیاده نظام فتنه تلاش گستردهای برای به جریان انداختن تحریمها در جهت نارضایتی عمومی داشتهاند. نیکآهنگ کوثر در اینباره گفته بود: «من و مهدی هاشمی بارها با هم در تماس بودیم. در یکی از موارد که به من زنگ زد و وقتی فهمید من در حال رفتن به واشنگتن هستم از من خواست راجع به بحث تحریم اقتصادی ایران کسانی را در آمریکا ببینم و میخواست بداند در واشنگتن چه کسانی هستند که بشود با ارتباط و تشویقشان تحریمهای سنگینتری را علیه مردم ایران تحمیل کرد. این برای من مساله عجیبی بود که مهدی هاشمی پدر و خانوادهاش در ایران باشند و بخواهد این بحث تحریم را از طریق آمریکاییها پیگیری کند و البته با آدمهای مختلفی نیز در این زمینه صحبت کرده بود».
البته تمایلات حامیان و فعالان فتنه برای تحریم ایران هیچگاه محدود به یک مورد نماند و در یکی از جدیدترین موارد مجیدتوکلی از فعالان شاخه دانشجویی جنبش سبز که مدتی نیز زندان بود، در واکنش به تحریمهای آمریکا علیه کشورمان در توئیتی عجیب و قابل تامل نوشت: «دوستانم میدونن که در دورههای مختلف مخالف تحریم نبودم، الان باز میپرسن. ولی به جای آگاهی، از احساسات و عواطفم پاسخ میخوان. همچنان معتقدم که راهی برای بروز حساسیت جهانی لازمه. و این رو میشه با مسؤولیت اجتماعی که کاستن از درد و رنج مردم است جمع کرد. یک فعال سیاسی دو مسؤولیت دارد؛ مسؤولیت شخصی که او را متعهد به آگاهی و باورهایش میکند که طبق حقیقت عمل کند و مسؤولیت اجتماعی (جمعی) که او را متعهد به کاستن از درد و رنج دیگران میکند. کارکرد اصلاحطلبی؛ پاسخگو کردن قدرت است. در دوران جدید قدرت (خشونت) حکومتها با قدرت مردم نامتوازنتر شدهاند. مقید کردن حکومتهای غیرپاسخگو به عدم خشونت اگرچه وظیفه جنبشهای اجتماعی است اما معمولا بدون هراس از فشار خارجی ممکن نیست».
یا با اونا یا با ما
محدود کردن تحلیلها از وقایع پس از انتخابات سال 88 به معضلات امنیتی و اقتصادی باعث شد کمتر به ریشههای اجتماعی این شکاف و پیامهای صادر شده به دولتهای غربی در این میان پرداخته شود. یکی از عمدهترین نکات در بررسی نتایج آشوبهای خیابانی در داخل کشور و فشارهای خارجی، تاکید این جریان بر چراغ سبز بخش عمدهای از جمعیت آشوبگران به دخالت دولتهای غربی در روند تحولات و اختلافات داخلی بود. شعار مشهور «اوباما اوباما یا با اونا یا با ما» که توسط جمعیت حاضر در خیابانها به کرات گفته میشد، باعث شد در فضای رسانهای شبکههای خارجی مقامات غربی برای خود حلقهای حمایتی در دفاع از فتنهگران پیدا کنند و با شاهد مثال قرار دادن این شعار و شعارهایی از این دست خود را صاحب حق در دفاع از «ملت ایران» در برابر «دولت ایران» بدانند.
از سوی دیگر تبدیل کردن شعارهای غربستیزانه در جریان روزهای ملی به شعارهایی علیه متحدان جمهوری اسلامی و نمک پاشیدن بر زخمهایی از قبیل مساله فلسطین، فضای روانی را در سطح بینالمللی به آن سمت و سو برد که دولتها در ارتباط با ایران باید میان رابطه با «دولت» یا «ملت» ایران یکی را انتخاب کنند. سر دادن شعارهایی بر ضدمحور مقاومت در روز جهانی قدس و تبدیل کردن شعارهایی که در ضدیت با ایالات متحده بوده است به شعارهای انحرافی ضد چین و روسیه و اقداماتی از قبیل شعار ضدروسی دادن در جریان تظاهرات سالانه 13 آبان که اساسا روزی شناخته شده در مخالفت با آمریکا بوده است، باعث شد طرفهای مذاکره ایران از شعارهای هواداران این جریان برای تحمیل فشار به دولت ایران با بهانه حمایت از ملت ایران سوءاستفاده کرده و تعداد قابل ملاحظهای از دولتها را نیز با خود همراه کنند.
هر چند که رقابت میان بخشی از جامعه در برابر دولت منتخب امری پذیرفته شده و اقتضای فعالیت سیاسی در نظامهای مردمسالار است اما فضای حاکم بر فتنه 88 باعث شد این رقابت بهعنوان تضاد دولت و ملت شناخته شده و بهانهای برای دخالت خارجی در تحولات داخلی ایران شود. فارغ از همه اینها تقویت کردن این فرضیه که مردم ایران همنوا با سیاستهای آمریکا و برخی کشورهای اروپایی از تغییرات در مسیر سیاست خارجه استقبال میکنند، خود دست سیاستمداران غربی را برای فشار بیشتر به دولت ایران در جهت خلق نارضایتیهای اقتصادی (که از حدود سال90 شکل گرفت) باز گذاشت.