printlogo


کد خبر: 206701تاریخ: 1397/12/2 00:00
به نام مسعود؛ به کام صدام، بوش و شرکا!

هرچند که تعدد کمی و کثرت کیفی اپوزیسیون جمهوری اسلامی و نیروهای ضدانقلاب باعث شده به سختی توانایی انتخاب یک نیرو به‌عنوان شاخص‌ترین جریان معاند وجود داشته باشد اما سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را به حسب توطئه‌های خونین و جنگ شهری در ابتدای دهه 60 و امتداد فعالیت‌هایش در تمام دهه‌های گذشته می‌توان به‌عنوان مشهورترین نیروی ضدانقلاب برانداز دانست که از قضا به علت انسجام نسبی تشکیلاتش در قیاس با سایر نیروهای خارج‌نشین بیشترین ائتلاف و اقدامات «ضدملی» را نیز در کارنامه خود دارد؛ سازمانی که هرچند که تاسیس آن به نزدیک یک دهه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی باز می‌گردد اما به دلیل تغییر فازهای متعدد و ترور بیش از 10 هزار نفر در ابتدای دهه 60 به‌عنوان جنایتکارترین گروه تروریستی موجود در کشورمان شناخته می‌شود. با این حال از آنجا که موضوع بحث پیش رو ائتلاف نیروهای سیاسی برای تغییرات داخلی با دولت‌های خارجی است، سعی بر آن است تا تنها به آن بخش از فعالیت‌های این گروهک که در چارچوب ائتلاف با نیروهای خارجی بوده است بپردازیم.
 

 

اردوگاه اشرف؛ پایان شرافت
پیوستن و ائتلاف منافقین با رژیم بعث عراق را آن هم در حالی که کشورمان مشغول جنگ با آن رژیم برای جلوگیری از تجزیه قلمروی ملی‌مان در برابر طمع صدام برای جداسازی بخشی از خاک ایران بود می‌توان بی‌سابقه‌ترین و در عین حال بدنام‌ترین ائتلاف از سوی یک نیروی اپوزیسیون برای به چالش کشیدن قدرت داخلی از طریق ائتلاف با دشمن خارجی دانست. اردوگاه اهدا شده توسط صدام به نیروهای مجاهدین خلق (اشرف) در سال 1365 را می‌توان مهم‌ترین و عینی‌ترین مصداق همکاری گسترده منافقین با رژیم بعث در حین جنگ ایران با عراق دانست. سکونت منافقین در اشرف هرچند پرده از ائتلاف رسمی میان دشمن متجاوز به خاک ایران با گروهکی که به دنبال براندازی نظام سیاسی جمهوری اسلامی بود برداشت اما نمی‌توان آن را صرفا به یک سکونت ساده تقلیل داد. تبدیل شدن نیروهای نظامی سازمان مجاهدین خلق به نیروهای پیشرو ارتش عراق برای حمله به رزمندگان جمهوری اسلامی از مهم‌ترین اقدامات منافقین در سال‌های میانی دهه 60 بود. «تخلیه و شنود تلفنی»، «جاسوسی از وضعیت داخلی ایران»، «شناسایی جغرافیایی مناطق مرزی»، «تلاش برای عضوگیری از اسرای ایرانی و تخلیه اطلاعاتی آنان» و در نهایت «عملیات نظامی» علیه جمهوری اسلامی و به نفع کشور متجاوز به خاک ایران از اقدامات اصلی منافقین در این چارچوب بود.
در این میان حمایت همه‌جانبه رژیم بعث از منافقین نیز که در قالب پناه دادن به آنها در کنار حمایت بی‌نظیر مالی بود، مساله‌ای غیرقابل کتمان است. ژنرال «السامرایی» بعدها در این باره افشا کرد که «صدام پس از آمدن رجوی و سازمانش به عراق، ماهانه بین 9 تا 10 میلیون دلار به او پرداخت می‌کرد. پیش از حمله به کویت، رجوی ماهانه 20میلیون دینار عراقی از ما می‌گرفت؛ میلیون‌ها دلارها دیگر نیز به او برای اداره سازمانش در خارج پرداخت می‌شد». عملیات «فروغ جاویدان» که منجر به شکستی سنگین نیز برای منافقین شد، مهم‌ترین اقدام انجام شده از سوی یک نیروی اپوزیسیون برای به دست گرفتن قدرت داخلی از طریق همدستی و ائتلاف با دشمن متجاوز خارجی محسوب می‌شد که مدتی کوتاه پس از پایان جنگ تحمیلی اجرا شد. ائتلاف سازمان مجاهدین خلق با دشمنان ایران محدود به صدام نماند و بر اساس اسنادی که بعدها منتشر شد، پس از وقایع حج خونین سال 66 نیز رجوی سفر محرمانه‌ای به عربستان‌سعودی برای تحکیم روابط با سعودی داشت.
 

 

گزارشی آغشته به جنگ و تحریم
مطرح شدن پرونده هسته‌ای ایران در سطح جهانی و متهم شدن جمهوری اسلامی به تلاش برای ساخت بمب اتمی را می‌توان مهم‌ترین بهانه خارجی در نزدیک به 2 دهه گذشته جهت فشار بین‌المللی به ایران و تهدیدهای زنجیره‌ای پیرامون حمله نظامی و وضع تحریم‌های ظالمانه بین‌المللی دانست. بر این اساس به سختی می‌توان به بررسی فشارهای بین‌المللی برای زمین زدن کشورمان پرداخت اما به نقش «پرونده هسته‌ای» به‌عنوان مهم‌ترین بهانه جهانی توجه نکرد. در این میان یکی از نکات مغفول که کمتر مورد اشاره قرار گرفته است، نقش سازمان مجاهدین خلق در شکل دادن به این بحران و تلاش برای تبدیل کردن این بحران به عاملی برای حمله نظامی و تحریم‌های سراسری علیه کشورمان بوده است. آغاز حملات نظام ایالات متحده آمریکا پس از حادثه 11 سپتامبر نام ایران را به یکی از گزینه‌های احتمالی جنگ تبدیل کرد. در این میان دولت آمریکا تلاش‌های زیادی کرد تا با تبدیل مساله هسته‌ای به بهانه‌ای برای فشار جهانی علیه کشورمان، فضایی جدید علیه جمهوری اسلامی ایجاد کند که در این میان گزارش غیرمستند اما جنجالی منافقین مزید بر علت شد. بر این اساس در 23 مرداد 1381، «علیرضا جعفرزاده» سخنگوی سازمان مجاهدین خلق نتیجه‌ جاسوسی‌های سازمان خود را با ارائه‌ تصاویری از سایت نیروگاه‌های اتمی نطنز و اراک افشا و اعلام کرد جمهوری اسلامی ایران در نطنز و اراک تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم و رآکتور آب سنگین ساخته است. وی طی نشستی با خبرنگاران رسانه‌های مختلف در هتل ویلارد واشنگتن که با هدف افشاگری علیه برنامه‌های اتمی جمهوری اسلامی ایران طراحی شده بود، باعث شد کلیدواژه ساخت «بمب اتمی»، ایران را درگیر فشاری جهانی کند. آذر 1381 (4 ماه پس از گزارش سازمان) دولت آمریکا ایران را به تلاش برای تولید تسلیحات اتمی متهم و تصاویری ماهواره‌ای منتشر کرد که تأسیسات اتمی در نطنز و اراک را نشان می‌داد. رسانه‌های آمریکایی ادعا کردند این تأسیسات کاربرد نظامی دارد. بلافاصله پس از گزارشات منافقین، شبکه‌ «سی‌ان‌ان» در برنامه‌ای خبری که بر مبنای گزارش مؤسسه‌ «علم و امنیت بین‌المللی در آمریکا» تنظیم شده بود، چهره‌ای مخوف از فعالیت‌های هسته‌ای ایران به تصویر کشید و با سوق دادن این فعالیت‌ها به سمت تولید تسلیحات اتمی، شانتاژ گسترده‌ای به راه انداخت. پس از آن نیز «البرادعی» در مصاحبه به اظهارات منافقین اشاره کرد و از ایران خواست به پروتکل الحاقی 2+93 بپیوندد.
 

 

نشست‌های تروریستی در مهد روشنفکری
فراز و نشیب‌های تشکیلاتی و وضعیت ناشی از سقوط صدام باعث شد رویه جاری در رفتار سازمان مجاهدین خلق برای مقابله با جمهوری اسلامی شکل و شمایل متفاوتی به خود گیرد. از انجام ترورهای موردی(شهیدان صیاد شیرازی و لاجوردی) تا خرابکاری و گزارش‌نویسی علیه ایران برای وارد کردن فشار بین‌المللی (از جنگ تا تحریم) همگی خلاصه‌ای از کنش‌های ضدملی منافقین در 2 دهه اخیر محسوب می‌شود. در این میان نشست‌های سالانه این گروهک را می‌توان از مهم‌ترین اقداماتش در جهت اجماع‌سازی میان دشمنان قدیمی ایران برای ضربه زدن به دولت و ملت ایران دانست. حضور «رودی جولیانی» مشاور دونالد ترامپ، «جان بولتون» مشاور امنیت ملی دولت آمریکا، «ترکی الفیصل» رئیس پیشین دستگاه اطلاعاتی عربستان، «نیوت گینگریچ» رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا، «جولیو ترزی» وزیر خارجه پیشین ایتالیا و... در نشست‌های چند سال اخیر این گروهک تروریستی در «پاریس» پایتخت فرانسه در حالی است که نتیجه اصلی این نشست تبدیل کردن این محفل به مکانی برای افزایش فشارهای جهانی علیه ایران بوده است. دعوت از مقامات امنیتی عربستان‌سعودی و حمایت رسمی و تایید ضمنی حمایت‌های قدیمی از این سازمان، استقبال از مشاوران رئیس‌جمهور ایالات متحده پس از وضع تحریم‌های یکجانبه علیه ایران و... همه در حالی است که می‌توان از عمده‌ترین شعارهای این سازمان را تلاش برای نجات ایران دانست! نشست‌های چند سال اخیر منافقین را به شکل کلی می‌توان تلاشی همه‌جانبه برای در کنار هم نشاندن شناخته‌شده‌ترین حامیان جنگ و حمله نظامی به ایران از سوی سازمان مجاهدین خلق دانست. دعوت از بولتون به‌عنوان حامی قدیمی حمله گسترده نظامی به ایران و سخن مشهور او در نشست سال گذشته این گروهک مبنی بر «نتیجه این بازبینی در سیاست و آنچه بسیاری از ما در ایالات متحده به‌سمت آن حرکت می‌کنیم، باید تشخیص این باشد که انقلاب سال 1979 ایران تا جشن 40 ‌سالگی‌اش دوام نخواهد آورد» را می‌توان از مهم‌ترین تلاش‌های منافقین با نیت حمایت از حمله نظامی به خاک کشورمان دانست. عمده مواضع اتخاذ شده در این نشست‌ها بیش از آنکه شباهتی به تلاش‌های یک اپوزیسیون سیاسی برای جابه‌جایی قدرت داشته باشد، نمایانگر تلاش برای انهدام کلی یک کشور از طریق تبدیل کردن آن به یک منطقه ناامن است. حمایت از جدایی‌طلبان و تایید ضمنی تخریب تمام ساختارهای دوام‌بخش کشور، نشانه و نمایی از یک تلاش عامدانه برای از میان بردن یک کشور فراتر از ساختار حکومتی آن است.
 


Page Generated in 0/0143 sec