printlogo


کد خبر: 206803تاریخ: 1397/12/5 00:00
«دیدن این فیلم جرم است» پیش از نقد فنی به دلیل اشتباه در سوژه مردود است
بی‌اعتباری با تحریف واقعیت!

میکائیل دیانی: ‌بی‌مقدمه باید گفت فیلم «دیدن این فیلم جرم است» به نویسندگی و کارگردانی «رضا زهتابچیان» از ابتدای داستان دچار خطایی می‌شود که تا انتهای فیلم مبتنی بر آن جلو می‌رود. موقعیتی غیرواقعی که نویسنده طراحی کرده و چیدمان این همه عامل برای وقوع آن از سوی مخاطب قابل پذیرش نیست باعث شده فیلم بر بستری ناممکن جلو برود. ایجاد این موقعیت موجب شده تمام عناصر حاضر در فیلم هر تصمیمی بگیرند، نادرست باشد و در نهایت برداشت از خروجی تصمیم یک رفتار منفعلانه است؛ برداشتی که مخاطب انفعال حاکم را در قصد سازنده می‌بیند.
عدم تلاش برای پیش بردن قصه!
فیلم تقریبا تک‌لوکیشن است و منطق فیلمنامه بر دیالوگ استوار است اما بر خلاف تصور شخصیت‌های فیلم حرفی پیش‌برنده برای جلو بردن قصه ندارند، حتی در موقعیت حساسی که مخاطب دنبال تصمیم تیم بسیج است، امیر (با بازی مهدی زمین‌پرداز) درباره اینکه چه باید بکنند می‌گوید «نمی‌دانم!» و همین بی‌تصمیمی در نهایت منجر به درگیری مسلحانه بین بسیج و نیروهای ویژه می‌شود. این بی‌تصمیمی در کنار «شخصی بودن تصمیم اولیه نقش اول» باعث شده مخاطب همزاد‌پنداری درباره رفتار او نداشته باشد و اساسا رفتار او را نه از بابت «آرمان‌گرایی» بلکه «انتقام شخصی» ببیند؛ انتقام شخصی‌ای که در نهایت از طریق او با دیالوگی به سردار موسوی هم منتقل می‌شود و تصمیم او هم در پایان داستان، شخصی تصور می‌شود.
علاوه بر این بی‌تصمیمی اما نکته تعجب‌آورتر کور کردن گره داستان توسط نویسنده است، هر لحظه و در موقعیت‌های پشت سر هم، نویسنده می‌تواند داستان را با یک مساله حل کند اما هر پیشنهاد حل‌کننده‌ای توسط بازیگر نقش اصلی و سایرین رد می‌شود؛ پیشنهاد‌هایی که هر آن می‌تواند داستان را تمام کند که احتمالا به‌خاطر کوتاه و بی‌موضوع شدن فیلم عمدا از سوی نویسنده رد می‌شود.
پایان‌بندی منفعل‌کننده
مخاطبی که از سالن خارج می‌شود چه حسی دارد؟ پاسخ به این سوال در سینما را سکانس پایانی می‌دهد اما پایان‌بندی «دیدن این فیلم جرم است» چیزی جز سرخوردگی هم برای مخاطب دارد؟ مخاطبی که قرار است با تصمیم امیر همراه شود، دست آخر او را دست بسته می‌بیند که دستگیر می‌شود و نامه  اعدام هم برایش آمده است! حتی تصمیم سردار موسوی نیز قهرمانانه نیست، چرا که او نه‌تنها مسؤولیتی در حوزه داخلی ندارد بلکه به خاطر یک نسبت فامیلی (عموی امیر) پایش به ماجرا کشیده شده است! علاوه بر این بچه‌های بسیج به عنوان نمایندگان مردم شاهد رفتار او نیستند و هر چه در سکانس پایانی قرار است اتفاق بیفتد- که مخاطب چیزی نمی‌بیند- هم پشت در‌های بسته است!
تصور غیرواقعی از ایران!
«دیدن این فیلم جرم است» علاوه بر آنکه به لحاظ ساخت و روایت دچار مشکلات جدی است، از نظر تطابق با واقعیت بیرونی مردود است؛ تصور نویسنده و کارگردان فیلم از وضعیت دوتابعیتی‌ها در ایران که به نحوی در فیلم از آن «بازنمایی کاپیتولاسیون» شده است، در حالی است که واقعیت‌های سیاسی در همین چند سال اخیر عکس ادعای فیلم است!
فقط کافی است مرور مختصری بر مجرمان دوتابعیتی‌ای که در 5 سال اخیر و همزمان با مذاکرات خارجی (کارگردان برای بازنمایی مصونیت آهنی یک مجرم دوتابعیتی تاکید زیادی بر مذاکرات هسته‌ای دارد) بازداشت شده‌اند بیندازیم و به این نتیجه برسیم که فیلم بر یک بستر تخیلی شکل گرفته است!
در همین روزنامه در سال‌های اخیر، گزارش‌های متعددی درباره بازداشت و محاکمه مجرمان دوتابعیتی منتشر شده است از جمله این افراد جیسون رضاییان با تابعیت ایرانی- آمریکایی بود که تیرماه سال 93 به اتهام جاسوسی در ایران دستگیر شد و یک سال و نیم بعد در ازای آزادسازی 7/1 میلیارد دلار از دارایی‌های بلوکه شده ایران توسط آمریکا آزاد شد.
این مبلع به صورت نقد توسط یک هواپیما به ایران منتقل شد و بارها توسط ترامپ به عنوان یک مورد تحقیرآمیز در دولت قبلی آمریکا به آن اشاره شده است. از جمله موارد دیگر نزار ذکا شهروند لبنانی- آمریکایی و مدیر منطقه‌ای «آژانس توسعه فراملی آمریکا» در حوزه غرب آسیا و شمال آفریقا بود که 3 سال پیش در تهران بازداشت شد و هنوز هم در بازداشت به سر می‌برد.
دستگیری 10 کماندوی آمریکایی در 22 دی 1394 در اوج مذاکرات هسته‌ای در محدوده آب‌های سرزمینی ایران در خلیج‌فارس از مواردی است که بازتاب گسترده‌ای در جهان داشت و از آن به تحقیر اوباما تعبیر شد.
از آخرین نمونه‌هایی از این دست، می‌توان به نازنین زاغری اشاره کرد که دولت انگلیس برای آزادی او در عالی‌ترین سطوح خود تلاش کرده است.
باقر و سیامک نمازی و بسیاری از اسامی دیگر از جمله افراد دوتابعیتی هستند که در این سال‌ها با برخورد قاطع دستگاه امنیتی و قضایی کشور مواجه شده‌اند و همین مساله سوژه اصلی «دیدن این فیلم جرم است» و داستان مبتنی بر آن را زیر سوال می‌برد.


Page Generated in 0/0074 sec