گروه بینالملل: مجله اشپیگل آلمان در آخرین شماره خود به رشد احزاب و جریانهای پوپولیستی در اروپا اشاره داشته و مینویسد آنها در سال 2019 تلاش خواهند کرد در انتخاباتهای پیشرو پیروز شده یا حضور خود را در قدرت به حداکثر برسانند. این مساله درباره فرانسه با رشد جریان جلیقهزردها نمود عینی یافته است و از نروژ تا ایتالیا و اتریش شاهد رشد روزافزون جریانهای پوپولیستی هستیم. خرداد آینده در اروپا انتخابات پارلمانی برگزار میشود و راستگراترین پارلمان اروپا در آستانه تشکیل قرار دارد. جریانهای راستگرا در سوییس، سوئد، فنلاند، استونی، لتونی و لیتوانی قدرت گرفتهاند و این مساله درباره مجارستان و بلغارستان بهخاطر مساله مهاجران به شکلی سریع در حال پیش روی است. لهستان، چک و اسلوونی هم از این قاعده مستثنا نیستند و تنها آلمان، بلژیک و لیختناشتاین شاید در شرایط عادیتری قرار دارند. اشپیگل پیشتر هم در گزارشهایی، 2019 را سال بسیار مهمی برای جریانهای راستگرا در اروپا به شمار آورده بود و اینکه به طور تاریخی میتوان انتظار داشت برای نخستینبار از زمان تشکیل پارلمان اروپا راستگراها پیروزی گستردهای را خواهند داشت که بر قوانین مهاجرت، حضور اعضای جدید و توافقهای گمرکی در این اتحادیه تاثیرگذار خواهد بود. نباید فراموش کرد در حال حاضر شرایط اقتصادی و سیاسی در جهان به شکلی است که شعارهای پوپولیستی حامیان بسیاری دارد. این پلتفرم موضوعی است که ترامپ هم بر آن سوار شد و توانست در انتخابات گذشته آمریکا پیروز شود. در واقع دونالد ترامپ با تکیه بر موضوع حمایت از تجارت و کنترل مهاجرت برنده انتخابات شد و حالا در اروپا هم شرایط به همین منوال است. ویکتور اوربان که به دلیل رژیم استبدادیاش معروف است، سال 2010 نخستوزیر مجارستان شد. حزب قانون و عدالت که از سال 2015 در لهستان قدرت را به دست گرفته، استقلال قضایی را بههم ریخته است. در بریتانیا هم سیاستهای پوپولیستی حزب UKIP در رفراندوم 2016 بریگزیت بر دیگران پیروز شد. در ایتالیا هم 2 حزب بسیار پوپولیستی متفاوت توانستند یک دولت ائتلافی تشکیل دهند که تا به الان هم رایدهندگان به آنها رای دادهاند. خارج از اروپا هم شاهد به قدرت رسیدن راستگراها هستیم؛ بولسونارو، از طرفداران راست افراطی به ریاستجمهوری برزیل رسیده و در این سوی جهان در شرق آسیا از سال 2016 رودریگو دوترته رئیسجمهور فیلیپین شده است. از سوی دیگر در ایالات متحده، ترامپ تاکنون پیشنهاداتی برای کاهش مالیات و حمایت از تجارت داده است. در انگلیس، روند بریگزیت در حال انجام است و دولت با اتحادیه اروپایی برای خروج از اتحادیه در مارس 2019 مذاکره میکند. در ایتالیا هم دولت به دنبال سیاستهای مالی و کاهش مالیات است، هرچند این پیشنهادات نسبت به صحبتهای اولیه آنها کمرنگتر شده است. حال به نظر میرسد این حکومتها در سال 2019 وارد بحران میشوند، چراکه حقیقت این سیاستها نمایان میشود. پوپولیستهای انتخاب شده به ناچار باید به اقداماتی عمل کنند که پسزمینه اقتصادی ضعیفی دارد. در ایالات متحده ترامپ مجبور است سیاستهای تجاری تهاجمیتری در پیش بگیرد که میتواند روی وفادارانش تاثیر بگذارد، چرا که تورم ناشی از تعرفههای واردات کالاهای اساسی به خانوادههای فقیر فشار میآورد. در ایتالیا، دولت جدید باید با واقعیت حاکمیت ائتلافی دو حزب بسیار متفاوت مواجه شود. درگیری با اتحادیه اروپایی و تاثیر برعملکرد ایتالیا در حال حاضر این ائتلاف را برای کاهش برنامههای توسعه مالی خود به چالش کشیده است. در همین حال، بریتانیا به نقطه بحران خواهد رسید، چرا که این کشور باید برای هر معامله بریگزیت رقابت کند یا آن را رد کند. این اتفاق باعث میشود برخی سیاستهای پوپولیستی بریگزیت غیرعملی شود. احتمالا بازارها همچنان به مبارزه برای قیمتهای پوپولیستی ادامه خواهند داد و مهم نیست در چه مرحلهای قرار دارند، آنها بشدت به سیاستهای مالی غیرمسؤولانه واکنش نشان میدهند. این امر به نوبه خود میتواند باعث شود پوپولیستها هم تغییراتی انجام دهند. مثلا امسال رهبران پوپولیست ایتالیا از برنامههای بودجهای عقب نشستند. در انگلیس هم ترزا می، مواضع خود درباره مسائل کلیدی را تغییر داده است. در نهایت، تفاوتهای ظریف و جزئی این سیاستها پوپولیستی به این معنی است که بازارها به شیوهای واحد پاسخ نخواهند داد اما آنچه مسلم است 2019 سال این سیاستمداران پوپولیست است و آنها میتوانند تاثیر بسزایی بر سیاستهای جهانی و منطقهای بگذارند.