printlogo


کد خبر: 207139تاریخ: 1397/12/11 00:00
درباره بلایی که متفقین به سر ایران آوردند
تیفوس شب عید1322
به بهانه سالروز اعلام رسمی شیوع تیفوس در تهران

تلخی شهریور 1320 و ناگواری اتفاقاتی که بعد از آن دامن ایرانیان را گرفت، از آزاردهنده‌ترین بخش‌های تاریخ معاصر ایران است؛ آنقدر که سیاستمداران تا سال‌ها از آن به ننگ یاد می‌کردند. حسین مکی، یکی از سیاستمداران عصر ملی شدن صنعت نفت و از چهره‌های تاثیرگذار در ماجرای خلع ید انگلستان از نفت ایران، در بخشی از خاطراتش، با اشاره به تهدید نیروهای نظامی انگلستان بعد از اخراج مستشاران نفتی این کشور می‌نویسد: در باشگاه ایران برای کارمندان و کارگران آبادان نطق مفصلی کردم و مردم را برای فداکاری ترغیب و تشویق کردم. در این نطق‌ها چه گفتم، نمی‌دانم ولی همین‌قدر می‌دانم که هرکس صدای مرا شنیده بود دست از جان شسته برای پیکار حاضر بود و آبادان یکپارچه احساسات شده بود. این موقعیت برای انگلیسی‌ها خیلی قابل مطالعه بود و می‌دیدند اگر بخواهند پالایشگاه را تصرف کنند پالایشگاه طعمه حریق می‌شود و به‌علاوه اگر به این کار مبادرت کنند جنگ سوم حتمی است. من همان وقت در مصاحبه‌های خود به خبرنگاران گفته بودم صدای نخستین گلوله در خلیج‌فارس به منزله اعلام جنگ سوم جهانی است و کسانی که نخستین شلیک را در خلیج‌فارس بکنند، مسؤولیت جنگ سوم جهانی را به عهده خواهند داشت. الحق نظامی‌ها و مردم خوزستان در جانبازی و فداکاری در راه میهن درس عجیبی دادند و من همان‌طور که در مجلس گفته‌ام، اگر جنگی در می‌گرفت، ننگ سوم شهریور ۲۰ را از دامان تاریخ ایران می‌شستند.
اما چه اتفاقی در سوم شهریور ۲۰ افتاده بود که مکی از آن به «ننگی بر دامان تاریخ ایران» تعبیر کرده است؟
شهریور 1320، همزمان با اشغال ایران از سوی متفقین، بلایای متعدد و فراوانی دامنگیر ایرانیان می‌شود. قحطی، بیماری‌های واگیردار، کمبود نان و اقلام خوراکی، گرانی و تورم سرسام‌آور، ناامنی و بیکاری تنها اثرات کوتاه‌مدت اشغالی بود که بر اثر تجاوز متفقین و بی‌کفایتی و ضعف حکومت اتفاق افتاد. مهاجرت گسترده از روستاها به شهرهای بزرگ، به هم خوردن ساختارهای اجتماعی و سرخوردگی در میان مردم نیز در طولانی‌مدت آثار منفی فراوانی بر کلیت جامعه ایرانی گذاشت.  با گذر سال‌ها اما نه به اندازه آنچه بر سر مردم آن روزگار رفته و نه در حد تعهد تاریخ‌نگاری، به بلایایی که بعد از اشغال ایران توسط متفقین به این سرزمین وارد شد، اشاره نشده است. یکی از این غفلت‌های تاریخی پیرامون اتفاقی است که دولت پهلوی در 11 اسفند 1321 آن را به طور رسمی اعلام می‌کند؛ اینکه «تیفوس» به صورت اپیدمی درآمده است. در بیانیه دولت شاهنشاهی علل شیوع تیفوس، دشواری‌های ناشی از اشغال نظامی ایران، کمبود خواربار و در نتیجه سوءتغذیه (به سبب انتقال مواد غذایی به شوروی) و استقرار نظامیان خارجی آلوده به بیماری‌ها در کشور اعلام می‌شود. در همان روز و در زمانی که دولت بیانیه خود را درباره شیوع بیماری‌ها منتشر کرد، تنها در تهران تلفات ناشی از تیفوس ۱۰۹ نفر و تیفوئید ۵۷ نفر گزارش شده بود، البته این تعداد صرفاً شامل کسانی شد که مرگ آنها به ثبت رسیده بود.  در آخرین روزهای سال 1321، وزیر بهداری وقت یعنی امان‌الله اردلان در مجلس شورای ملی درباره موج تیفوس در کشور سخن گفت: «یک میلیون واکسن تیفوس قبلاً دستور داده شده بود و این واکسن‌ها به قاهره رسیده است. اخیراً اقداماتی شده که امیدواریم زودتر وارد تهران بشود ولی تصدیق خواهید فرمود که این اقدامات کافی برای آن منظور اساسی نیست. ما الان در بیمارستان شفا، نجات و رازی تقریباً 300 تختخواب داریم که بیمارهای تیفوس را می‌پذیریم ولی آنچه مشهود است، بیماری زیادتر از این است و متاسفانه محلی برای نگاهداری اینها نیست. باید حقایق را گفت؛ علاوه بر اینکه بیمار زیاد است و برای آنها جا نداریم، متاسفانه بعد از معالجه هم خوب مواظبت نمی‌شود. خوشبختانه تلفات کم است؛ مطابق احصائیه‌ای که داده‌اند از صد نفر 95 نفر خوب می‌شوند ولی توجه بفرمایید بعد از معالجه برای اینکه بیمار زیاد داریم مجبوریم آنها را مرخص کنیم ولی نتیجه نداشتن جای خوب و غذای خوب باعث می‌شود که‌ همان بیمار خوب شده که باید در حالت نقاهت راحتی داشته باشد، ندارد و مریض می‌شود». در نتیجه این اتفاقات، تهران، با طعم تلخ بیماری و مرگ مردم به استقبال سال نو می‌رفت. سال نو آغاز می‌شد اما «تیفوس» میهمان ناخوانده‌ای بود که با متفقین آمده بود و انگار قرار نبود به این راحتی‌ها شرش از سر مردم ایران برداشته شود. با آغاز سال 1322 نه‌تنها جلوی پیشرفت و شیوع این بیماری‌ها گرفته نشده بود، بلکه مناطق بیشتری از ایران درگیر این بیماری شده بود و در نتیجه آن تعداد بیشماری از مردم هر روز به استقبال مرگ می‌رفتند.
 


Page Generated in 0/0188 sec