printlogo


کد خبر: 207145تاریخ: 1397/12/12 00:00
رمزگشایی «وطن‌امروز» از ابعاد پنهان سخنرانی سرکرده منافقین در پارلمان فرانسه در گفت‌وگو با پژوهشگر مطالعات تروریسم
تجزیه ایران، دیکته جدید پاریس برای نفاق!

ایمان عالی‌نسب: چندی پیش و پس از آنکه تئاتر ورشو با بی‌آبرویی خاتمه پیدا کرد، یکباره سر و کله سرکرده منافقین در مجلس ملی فرانسه پیدا شد و باز هم سخنان تکراری خود را بر سر زبان آورد. او [مریم رجوی] و هم‌قطارانش همانند گذشته با جوسازی و بزرگنمایی سعی داشتند در فاز اول شکست خود در کنفرانس ورشو را پوشش دهند و در فاز دوم به دنبال آن بودند تا مجدداً با به راه انداختن «سیرک پر زرق و برق» به جمهوری اسلامی و شهروندان ایران بگویند ما همچنان به عنوان تنها اپوزیسیون موجود برای خود حق تقابل با تهران را قائلیم. ممکن است عده‌ای بر اساس تصاویر و متون منتشر شده بگویند منافقین همچنان طرفدارانی در خارج از ایران دارند و حتی به این جمع‌بندی برسند که بسیاری از مقامات اروپا و آمریکا نه‌تنها با آنها همسو هستند، بلکه در تمام ابعاد به کمک آنها برای تقابل با جمهوری اسلامی ایران می‌شتابند! این تحلیل تا حد بسیار زیادی غلط است و اساساً زیستن سازمان نفاق در وضعیت فعلی تنها بر پایه بزرگنمایی رسانه‌ای و آویزان شدن از در و دیوار نهادهای بین‌المللی برای به حساب آوردن آنها به عنوان یک جریان مخالف جمهوری اسلامی است. از این منظر یکی از همین نهادها، مجلس ملی فرانسه خواهد بود که اخیراً شاهد اجرای شوی جدید چند نفر از عناصر نفاق در آنجا بودیم. از این رو برای روشن شدن ابعاد پیدا و پنهان سخنرانی سرکرده منافقین و همچنین پروژه جدید فرانسه علیه جمهوری اسلامی ایران به گفت‌وگو با «دکتر پیام حسینی‌زند» پژوهشگر ارشد مطالعات تروریسم پرداختیم. او معتقد است سازمان منافقین در وضعیت فعلی با دریافت دیکته جدید خود از پاریس به دنبال زنده نگه داشتن حیات نصفه و نیمه خود است.
***
  در شرایط کنونی وضعیت سازمان منافقین را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چه دلیلی برای حضور رجوی در مجلس ملی فرانسه وجود داشت؟
برای تحلیل وضعیت فعلی نفاق باید کمی به عقب (دی‌ماه 1396) برگردیم. اتفاقی که پارسال در قالب اعتراض به حق اجتماعی رخ عیان کرد، در اصل نوعی مطالبه‌گری عمومی در عرصه اقتصادی و معیشتی بود که در تمام کشورهای دنیا و طی بازه‌های زمانی متفاوت، به‌وقوع پیوسته است اما نمی‌توان آن را یک چالش یا بحران عمیق با ابعاد گسترده دانست. در این راستا بزرگنمایی و مانور ضد انقلاب اعم از جریان‌هایی مانند نفاق، سلطنت‌طلب‌ها، چریک‌ها و... در خارج از کشور باعث شد اینگونه به دنیا مخابره شود که جمهوری اسلامی وارد یک چالش بی‌سابقه شده است. طبیعی است افرادی مانند برایان هوک، جان بولتون و مایک پمپئو به همراه سایر مهره‌های اصلی در ایالات متحده از این فضا برای بزرگنمایی علیه تهران استفاده کردند؛ کاری که امروز در ونزوئلا و بسیاری از کشورها انجام می‌دهند. در این راستا دیدارهایی از سوی مقامات آمریکا با سرکرده سازمان منافقین و چند نفر دیگر از این فرقه تروریستی برگزار شد و بنا بر آن بود که مجدداً و بویژه در آستانه 40 سالگی انقلاب اسلامی مانوری علیه تهران و مردم ایران انجام دهند. این روند دقیقاً در راستای شعارهایی بود که نظام سلطه و حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی منافقین داده بودند. آنها با هماهنگی کامل یکدیگر بارها اعلام کردند جمهوری اسلامی 40 سالگی خود را نخواهد دید و از این منظر شعارهای تو خالی زیادی داده بودند. برخی از این شعارها همان شعار مضحک تابستان داغ و زمستان سرد بود که نشان از هماهنگی کامل اپوزیسیون و کشورهای غربی با هم دارد. مجموع این مولفه‌ها تا 22 بهمن امسال جریان داشت اما واشنگتن، متحدان منطقه‌ای آن و بویژه اسرائیل به این جمع‌بندی رسیدند که جمهوری اسلامی نه‌تنها جشن 40 سالگی خود را برگزار خواهد کرد، بلکه سایر اهداف خود در قالب «گام دوم» را پیگیری و اجرا می‌کند. این موضوع باعث شد ایالات متحده برای مانور قدرت مجدد علیه ایران اقدام به برگزاری کنفرانس ورشو کند که البته این حرکت نمایشی هم با انفعال همراه بود. در این کنفرانس نه‌تنها اروپایی‌ها آمریکا را همراهی نکردند، بلکه دوگانگی کاملاً مشخص درباره دعوت از اپوزیسیون به‌وجود آمد.
  منظورتان چه دوگانگی‌ای است؟   
منظور از دوگانگی عدم قطعیت حضور گروه‌های اپوزیسیون در نشست ورشو بود. ایالات متحده به این باور رسیده است که منافقین و سایر طیف‌های موجود که خود را آلترناتیو در قبال جمهوری اسلامی می‌دانند، هیچ اقدام موثری طی سالیان اخیر برای تغییر نظام یا براندازی انجام نداده‌اند. به عبارت گویاتر باید بگویم ساختار قدرت در آمریکا و حتی متحدان منطقه‌ای آنها مانند رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی به این جمع‌بندی رسیده‌اند که نفاق بیش از آنچه در چنته دارد بزرگنمایی می‌کند و حتی از جایگاه منفور آنها در داخل ایران با خبرند. از این منظر آنها شک داشتند آیا باید منافقین و سایر جریان‌ها را در ورشو دعوت کنند یا خیر؟ در نهایت شاهد انفعال در این موضوع بودیم، تا جایی که داده‌ها نشان می‌دهد سازمان منافقین حتی متن سخنرانی خود در نشست ورشو را آماده کرده بود اما دعوت نشدند و این شکست بزرگی برای ضد انقلاب به حساب آمد. سناریویی که منافقین در این رابطه اتخاذ کردند، تکیه مجدد بر «شارلاتانیسم رسانه‌ای» بود تا جایی که حدود 60 تا 70 نفر از عناصر آنها در حاشیه نشست ورشو شعارهایی را دادند و حتی شاهد دعوا و درگیری میان آنها و سلطنت‌طلب‌ها بودیم. در نهایت چند فیلم و عکس از این تجمعات بسیار اندک در فضای مجازی منتشر شد که ماهیت سازمان منافقین در تمام دنیا را زیر سوال برد و باید برای تطهیر چهره خود سناریوی جدیدی را طراحی و اجرا می‌کردند که این سناریو همان سخنرانی مریم رجوی در مجلس ملی فرانسه بود.
  یعنی شما معتقدید سخنرانی سرکرده نفاق در پاریس برای تطهیر چهره سازمان بعد از شکست ورشو بود؟        
بله! دقیقاً همین‌طور است. باید متوجه باشید که سازمان منافقین در وضعیت فعلی دچار یک گسست محتوایی و فروپاشی از درون شده است؛ به این معنا که نیروهای آنها خواهان خروج از این تشکیلات تروریستی و حتی بازگشت به ایران هستند و در مقابل کادر مرکزی و شخص مریم رجوی به دنبال آن است با هر فریب و نیرنگی که شده مانع ریزش و سقوط حیات سازمان منافقین شود. به عنوان مثال او قبل از بهمن‌ماه امسال در جمع اعضای سازمان اعلام می‌کند اگر در بهمن 1397 وارد تهران نشدیم، تمام اعضا می‌توانند از سازمان خارج شوند و به زندگی خود ادامه دهند اما آنها نه‌تنها وارد تهران نشدند، بلکه همچنان در لجنزار این سازمان تروریستی دست و پا می‌زنند. لذا رجوی برای نگه داشتن نیروهای خود باید دست به یک مانور سیاسی دیگر (هر چند کوچک) می‌زد تا به اعضا خود بفهماند این سازمان همچنان زنده است. از این جهت شاهد حضور او در مجلس ملی فرانسه بودیم که البته این حرکت هم با شکست همراه بود.
  چرا و چگونه این سخنرانی ترتیب داده شد؟ آیا دولت یا سرویس اطلاعاتی فرانسه این فضا را برای او محیا کرد؟  
باید به این واقعیت توجه داشت که سازمان منافقین و رهبران آن توسط ایالات متحده به جامعه ملل تحمیل شدند و این موضوع درباره انتقال آنها به عراق، آلبانی و حتی حضور آنها در اروپا هم صدق می‌کند. از این جهت ورود سرکرده منافقین به مجلس ملی فرانسه هم از همین مصادیق است. آنها طی چند سال اخیر توانسته‌اند با برخی مقامات درجه دوم و سوم اروپا ارتباط برقرار کنند اما نکته مهم در سخنرانی اخیر رجوی این است که او در صحن علنی مجلس ملی فرانسه سخنرانی نکرده است، بلکه جلسه مذکور در یکی از سالن‌های موجود در ساختمان مجلس ملی فرانسه برگزار شده که به آنها اتاق استماع گفته می‌شود. اینکه در اخبار جعلی منتشر شده از سوی نفاق این جلسه را بسیار بزرگ و باشکوه نشان دهند و بگویند مقامات درجه یک اروپایی در آن حضور داشتند، کذب محض است. تمام افرادی که در آن جلسه حضور داشتند مهره‌های سوخته و پارلمانترهای قدیمی و بازنشسته فرانسه و چند کشور دیگر بودند که حتی در تصاویر منتشر شده، صندلی‌های ردیف جلو خالی بود و زنان سازمان با پوشش مشخص خود آنها را پر کرده بودند. این بدان معناست که آنها همانند گذشته بازیگران خوبی برای تحمیل این خبر به دنیا هستند که: ما همچنان زنده هستیم! در این رابطه و برای روشن شدن ذهن مخاطبان باید به یک نمونه عینی اشاره کنم؛ در زمانی که «بیل کلینتون» رئیس‌جمهور ایالات متحده بود، اجلاس بین‌المللی در آمریکا و با حضور شخصیت‌های مهم جهان برگزار شد که عناصر سازمان منافقین سعی داشتند وارد این اجلاس شوند اما به نیروهای امنیتی دستور داده بودند از ورود آنها به جلسه مذکور ممانعت کنند. عناصر سازمان که نتوانسته بودند وارد جلسه شوند، منتظر شدند اجلاس به پایان برسد و کلینتون از آنجا خارج شود. همزمان با خروج کلینتون از محل اجلاس یکی از اعضای سازمان با فریبکاری نزدیک وی می‌شود و به سرعت خودکار خود را روی زمین می‌اندازد و به سرعت اقدام به برداشتند خودکار خود که سر راه کلینتون بود می‌کند. دقیقاً زمانی که خودکار را بر می‌دارد، نفر دیگری از منافقین با یک دوربین عکاسی در مقابل او و کلینتون قرار داشته و همزمانی تردد رئیس‌جمهور آمریکا و قرار گرفتن عنصر منافقین در کنار وی باعث می‌شود تصویری از این لحظه ثبت شود. نفاق این عکس را در شبکه‌ها و رسانه‌های خود به دروغ منتشر کرد و عنوان کرد این سازمان تروریستی در جلسه خصوصی با کلینتون حضور داشته است! این مثال دقیقاً درباره اروپایی‌ها و سخنرانی اخیر سرکرده منافقین در مجلس ملی فرانسه هم صدق می‌کند. به گونه‌ای که آنها منافقین را همانند یک دستمال کاغذی می‌دانند و به محض استفاده کردن، آنها را دور می‌اندازند.
  فضای سخنرانی و محورهای آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟  
در تصاویر اشخاصی مانند «احمد غزالی» نخست‌وزیر پیشین الجزایر یا «طاهر بومدرا» که یکی از مقامات سابق حقوق‌بشری به حساب می‌آید، حضور داشتند که اتفاقاً هر دوی آنها بازنشسته و یک عنصر حاشیه‌ای با ضریب نفوذ بسیار پایین به حساب می‌آیند. این افراد با دریافت مبلغ مشخص از سازمان منافقین در نشست‌های آنها شرکت می‌کنند اما نکته مهم این است که جلسه سخنرانی مذکور توسط «کمیته پارلمانی برای ایران دموکراتیک» برگزار شد. این کمیته دقیقاً یکی از نهادهای پوششی سازمان منافقین است اما به دنیا القا کرده‌اند که این یک سازمان بین‌المللی برای رسیدن به دموکراسی در ایران است. باید توجه داشت نفاق دارای موسسات پوششی زیادی در سطح اروپاست که به وسیله ارتباط‌گیری با خیریه‌ها مبالغ زیادی را جمع‌آوری می‌کنند که در هلند، دانمارک، فرانسه و... حضور دارند. در این راستا سازمان منافقین با پرداخت مبالغ قابل توجه به برخی مسؤولان و مقامات بازنشسته و از رده خارج شده اروپا و آمریکا سعی دارد از آنها برای مشروعیت دادن به کمیته پارلمانی برای ایران دموکراتیک سوءاستفاده کند. نکته‌ دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد این است که رجوی یکبار دیگر در سال 1392 در اتاق استماع مجلس ملی فرانسه اقدام به سخن‌پراکنی کرده بود و جالب این است که محورهای سخنرانی اخیر وی هیچ تفاوت ماهیتی با متن سخنرانی سال 1392 ندارد. در هر دو سخنرانی توهمات خود مبنی بر فروپاشی نظام جمهوری اسلامی را تکرار می‌کند و همچنین سخن از کانون‌های شورشی به میان می‌آورد. یعنی 70 درصد سخنرانی او مشابه سال 1392 بود و همان سیاهنمایی‌ها را دنبال می‌کرد.
  دلیل اشاره او به کانون‌های شورشی چیست؟
همان‌طور که گفتم سازمان منافقین بعد از 96 بر اساس توهمات خود سعی دارند به داخل و خارج از ایران این پیام را مخابره کنند که ما همچنان پیاده‌نظام‌های خود در داخل کشور را داریم. برای بزرگنمایی این موضوع و القای این سناریو، ویدئوهایی منتشر می‌شود که مثلاً یک فرد در حال شعارنویسی علیه نظام و رهبری است و با صدای آرام کد و نام ساختگی خود را اعلام می‌کند. این روند بارها اتفاق افتاده اما سوال اصلی این است که آیا فریب چند جوان در داخل کشور را می‌توان «کانون شورشی» دانست؟ پاسخ منفی خواهد بود، چرا که کانون و ماهیت آن را یک جمعیت مشخص تشکیل می‌دهد نه اینکه چند نفر در کوچه بن‌بست یا بیابان که هیچ‌کس در آنجا حضور ندارد با انتشار فیلم اعلام موجودیت (آن هم در سطح جهانی) کنند، لذا بحث کانون‌های شورشی هم مدلی از بزرگنمایی منافقین برای زنده نشان دادن خود است. تنها موضوع جدیدی که در سخنان رجوی قابلیت تحلیل دارد، بحث خودمختاری ملت‌ها و قومیت‌هاست.
  چرا این موضوع را باید جدید بدانیم؟   
استفاده از اصطلاح «خودمختاری قومیت‌ها و ملت‌ها» توسط رجوی آن هم وسط پاریس دقیقاً نشان از وجود پارادوکس ایدئولوژیک در سازمان منافقین دارد. به عبارت دیگر این سازمان در وضعیت فعلی از حیث ماهیتی به این سناریو رو آورده که: هدف وسیله را توجیه می‌کند! آنها پس از شکست‌های پی‌درپی خود در دهه‌ها اخیر به این نتیجه رسیده‌اند که برای نیل به اهداف خود باید پروژه تجزیه و فدرالیزه کردن ایران را در دستور کار قرار دهند و بر این موضوع موج‌سواری کنند. در این رابطه باید در نظر داشته باشیم که اقوام ساکن ایران از قرن‌ها پیش (حتی با وجود اختلاف‌ها) در کنار یکدیگر زندگی کرده‌اند و اسناد تاریخی بخوبی گویای این است که پروژه مدنظر سازمان تروریستی منافقین با  بن‌بست جدی روبه‌رو خواهد شد. ماهیت این پروژه نشان می‌دهد تمام اجزا و حتی کلیات آن از سوی سرویس‌های اطلاعاتی اروپایی و غربی طراحی شده است و در وضعیت فعلی بحث سنجش امکانات مطرح است. سرویس‌های اطلاعاتی مذکور به دنبال برجسته‌سازی فاز اقتصادی در این پروژه هستند اما جالب اینجاست که حتی کشور فرانسه در وضعیت فعلی درگیر پدیده جلیقه‌زردهاست که ماهیت خیزش آنها اقتصادی و معیشتی است. از این منظر به دلیل آشنا بودن منافقین با زبان، فرهنگ و رسوم ایران و همچنین کم‌خرج بودن آنها، دولت‌های غربی بهترین مهره برای اجرایی شدن پروژه خودمختاری ملیت‌ها را «سازمان منافقین» می‌دانند.
  یعنی شما معتقدید نفاق در حال ورود به دستور کار جدید غربی‌هاست؟
دقیقاً همین‌طور است. در فقرات‌شناسی و ماهیت‌سنجی سازمان‌های تروریستی باید به صورت دائم ادبیات آنها مورد بررسی و پالایش قرار بگیرد. منافقین تا همین چند وقت پیش صحبت از مبارزه برای استقلال خلق می‌کردند و کلاً شعارهای این چنینی سر می‌دانند. اینکه سرکرده آنها به یکباره و به صراحت سخن از «تجزیه‌طلبی» به میان می‌آورد، نشان می‌دهد از این به بعد باید پروژه و ادبیات سرویس‌های جاسوسی را از دهان آنها بشنویم. در این مسیر منافقین برای ادامه حیات خود اطلاعاتی را که از راه‌های مختلف به دست می‌آورند به سرویس‌های مذکور می‌فروشند؛ یعنی تمام جمع‌آوری پنهان و آشکار خود را به سیا، موساد و سرویس‌های اطلاعاتی بریتانیا و فرانسه تحویل می‌دهند و در قبال آن پول و مشروعیت کاذب و البته مقطعی دریافت می‌کنند. به عنوان مثال در پرونده ترور دانشمندان هسته‌ای، عمده اطلاعات توسط این سازمان تروریستی جمع‌آوری شد و پس از آن در اختیار موساد قرار گرفت که در نهایت شاهد شهادت بهترین نخبگان هسته‌ای کشور بودیم.
  برای مقابله با این وضعیت و سناریوها چه راهکاری را پیشنهاد می‌کنید؟
منافقین در بسیاری از کشورهای اروپایی عناصر خود را از سالیان گذشته مستقر کرده‌اند و از این طریق به جمع‌آوری اطلاعات و جوسازی علیه ایران می‌پردازند. اینکه اخیراً شاهد حملات زیادی به دیپلمات‌های کشورمان هستیم یا اینکه پاپوش‌های بی‌پایه و اساس برای آنها ساخته می‌شود و حتی نظاره‌گر اخراج آنها از کشورهای محل ماموریت‌شان هستیم دقیقاً اوج عداوت و حقارت آنها را به نمایش می‌گذارد. از منظر شهروندی و انسانی اینکه به دیپلمات کشورمان برچسب جاسوس الصاق می‌شود یا فعالیت آنها تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد، بسیار آزاردهنده است و مردم باید در حمایت از این اشخاص اقدام کنند. گام دیگر که باید در دستور کار دستگاه دیپلماسی قرار بگیرد، اعتراض و ایجاد هجمه سیاسی و حقوقی علیه کشورهای خاطی است. متاسفانه اخیراً در برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه، آلمان، هلند و دانمارک تحرکات و سناریوهای مختلف با محوریت سازمان مجاهدین علیه دیپلمات‌ها و منافع جمهوری اسلامی عملیاتی شد اما وزارت امور خارجه کشورمان منفعل وارد میدان شد. من معتقدم که این پیگیری‌ها تنها نباید در حد یک بیانیه یا محکوم کردن لفظی آن باشد، بلکه عزیزان وزارت خارجه باید به صورت عملی وارد کنشگری مستقیم شوند. نخستین عملی که باید با ماهیت حقوقی آن منافقین و حامیان آنها را به چالش کشید، طرح دعوای بین‌المللی با محوریت 17 هزار شهید ترور است. دستگاه دیپلماسی ما نباید در این‌باره ساکت باشد، بلکه با استفاده از حقوقدانان و دیپلمات‌ها برجسته کشورمان باید یک مطالبه حقوقی و سیاسی علیه فرقه تروریستی نفاق به راه بیندازیم. اگر تا امروز هم کنشگری خاصی شده، متاسفانه کافی و موثر نبوده است. باید سازوکاری طراحی شود که دستگاه دیپلماسی ما و نمایندگان آنها در کشورهای اروپایی متوجه شوند که یک خطر بالفعل به نام منافقین در خاک آنها مشغول به زیستن است. بنابراین مهم‌ترین اقدام در وضعیت فعلی روشنگری و پیگیری سیاسی به انضمام شروع یک مطالبه حقوقی تمام‌عیار علیه این فرقه تروریستی خواهد بود.


Page Generated in 0/0074 sec