printlogo


کد خبر: 207146تاریخ: 1397/12/12 00:00
نگاهی به 38 سال مماشات در قبال عملکرد فرقه رجوی در فرانسه
سیاهه سکوت!

فرامرز صدیق‌نیا: پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 نه تنها تغییر ساختار و نظام سیاسی حاکم بر ایران را به دنبال داشت، بلکه موثرترین مؤلفه در بروز ماهیت تشکیلات‌های مسلح و به اصطلاح مبارز بود. این پیروزی و تغییر ساختار نوعی سهم‌خواهی برخی سازمان‌های فعال در ایران را به همراه داشت که در این بین نام سازمان منافقین (مجاهدین خلق) بیش از سایر سازمان‌ها برای ملت ایران شناخته شده است. سازمانی با الگوریتم تشکیلاتی مسلح که حیات و بقای خود را در تقابل با ساختارهای سیاسی موجود می‌دید.
از سوی دیگر ماهیت تشکیلاتی و مشی فعالیت پنهان در این سازمان باعث شد با پیروزی انقلاب برخی ارتباط‌های کادر رده بالای این سازمان با برخی سرویس‌های جاسوسی نیز برملا شود و این موضوع به عنوان پتانسیلی جدی برای جامعه اطلاعاتی غرب در راستای ادامه فعالیت پنهان در ایران مطرح بود.
در همین راستا می‌توان به ارتباط پنهان برخی اعضای بخش اطلاعات سازمان منافقین با سرویس اطلاعاتی فرانسه اشاره داشت که به دلیل وجود فراز و فرودهای مختلف در طول حیات 53 ساله منافقین نام سرویس‌های دیگر جامعه اطلاعاتی غرب نیز در لیست مرتبطان و صاحبان سفارش مطرح می‌شود. 
اما موضوع قابل تامل و خبری که در چند روز اخیر توجه بسیاری از رسانه‌های داخلی و خارجی را به خود جلب کرده، حضور سرکرده این سازمان تروریستی در پارلمان فرانسه و سخنرانی وی در جلسه غیرعلنی در میان پارلمانترهای فرانسوی است.  قبل از تحلیل چرایی حضور رجوی در پارلمان فرانسه باید به چگونگی این ارتباط اشاره کرد، مساله‌ای که می‌تواند ابعاد پنهان چنین رخدادی را از زاویه کشورهای خارجی و نهادهای مسؤول در داخل ایران روشن کند.
چرا فرانسه؟
با نگاهی اجمالی به حیات 53 ساله سازمان منافقین به روشنی می‌توان به این مساله پی برد که با افزایش تنش و درگیری میان این سازمان و نظام جمهوری اسلامی ایران سرویس‌های خارجی که همواره به دنبال بهترین امکان برای اجرای اقدامات جاسوسی و خرابکاری در ایران بوده‌اند، نام سازمان را در لیست بهترین امکان‌های موجود در ایران قرار دادند. بر همین اساس می‌بینیم که در طول این 5 دهه سناریوهای مختلفی با هدف زنده نگه‌داشتن شکلی این سازمان و بهره‌برداری ماهوی از آن در ایران به اجرا درآمده که در این میان نام‌هایی چون موساد، سیا، ام‌‌آی6 و از همه مهم‌تر سرویس اطلاعاتی فرانسه به چشم می‌خورد.
اما در میان سرویس‌های مذکور ارتباط سازمان منافقین با فرانسوی‌ها از عمق و گستره قابل توجهی برخوردار است که دلیل آن در نخستین مقصد رجوی و بنی‌صدر نهفته است. شاید زمانی که هواپیمای بوئینگ 707 نظامی از مهرآباد بلند شد، کمتر کسی فکر می‌کرد سرنشینان فراری این پرواز میهمانان ناخوانده پاریس به شمار نمی‌روند و بر خلاف همه اظهارنظرهای رسانه‌ای و سیاسی مقامات فرانسه، سرویس اطلاعاتی این کشور منطقه‌ای را در نزدیکی شهرک حومه‌ای اورسورواز( Auvers-sur-Oise)  در استان سرژی پونتواز
 (Cergy-Pontoise) به عنوان مقر اروپایی سازمان منافقین در نظر گرفته‌اند.  بله! اورسورواز یا همان مقر اروپایی سازمان منافقین که به عنوان ستاد مرکزی و فرماندهی این سازمان شناخته شده است سال‌های زیادی به تروریست‌های منافق پناه داده و این در حالی است که حتی یک شکایت از دولت فرانسه در مجامع بین‌المللی و مسؤول از سوی وزارت امور خارجه ایران به ثبت نرسیده است.
سناریوی ایجاد مقر دائمی و ثابت که بتواند زمینه‌ساز حضور کادر مرکزی و رده بالای سازمان و همچنین ادامه فعالیت و اجرای اقدامات ضد امنیتی علیه تهران و ملت ایران باشد، در فرانسه کلید خورد و جالب اینجاست که در ابتدای تصویب این پروژه یک خانه ویلایی کوچک که محل زندگی دکتر صالح رجوی (برادر بزرگ‌تر مسعود رجوی) بود به عنوان پایگاه اصلی فعالیت‌های منافقین در نظر گرفته شده و به مرور زمان ساختمان‌های اطراف آن خریداری و به این محل ضمیمه شد. نکته مهم دیگر اینکه دولت فرانسه از تمام ساخت و سازها و فعالیت‌های نفاق در منطقه اورسورواز با خبر بود و امروز این منطقه در سلطه نفاق قرار دارد، تا جایی که حتی تمام تدابیر امنیتی برای خلوت نگه داشتن این جغرافیا و فعالیت این فرقه تروریستی در آرامش کامل از سوی دولت فرانسه به کار بسته شده است! این پروژه در حالی با محوریت پاریس دنبال شده است که عدم وجود حتی یک اقدام سیاسی و حقوقی از سوی وزارت امور خارجه در ایران نه تنها تعجب اغلب نخبگان را به دنبال داشته، بلکه در واقع علل اصلی این مساله که چرا تا به امروز چنین پرونده خونینی روابط دوجانبه میان تهران و پاریس را تحت‌الشعاع خود قرار نداده، از دیگر نقاط سوال‌برانگیز این موضوع است. این در حالی است که اگر این ماجرا در شکل معکوس خود اتفاق افتاده بود و اگر یک شهروند فرانسه در ایران متحمل خسارت جانی یا مالی شده بود آیا دولت پاریس ایران را در جوامع بین‌المللی به نقض حقوق بشر متهم نمی‌کرد؟ آیا مقامات فرانسه از فردای آن روز در پی اقدامی تلافی‌جویانه روابط خود با تهران را تغییر نمی‌دادند و طی یک پروپاگاندای هماهنگ هزینه‌های بالایی را در جوامع بین‌المللی برای ایران ایجاد نمی‌کردند؟ اما در مقابل دستگاه دیپلماسی و حتی معاونت حقوقی ریاست جمهوری ایران طی این سال‌ها یک شکایت از سازمان منافقین و دولت فرانسه به هیچ نهاد حقوقی و سیاسی در عرصه بین‌المللی ارائه نکرده است.
اگر بخواهیم به شکل منصفانه به پرونده شوالیه‌های اروپا در قبال ایران بپردازیم، باید قبل از موضوع نفاق پرونده خون‌های آلوده به ویروس ایدز و هپاتیت را با محوریت موسیو فابیوس در دستور کار قرار دهیم. پرونده‌ای که در آن نه‌تنها شکایتی از فرانسه نشد، بلکه با میزبانی ویژه از فابیوس امتیازهای قابل توجهی در صنعت خودرو‌سازی و انرژی از رنو تا توتال نیز به آنها اعطا شد.
اگر امروز پارلمان کشور فرانسه میزبان سرکرده سازمانی تروریستی با کارنامه بیش از 17هزار ترور است و اگر این مدل رخدادها حتی در دورانی که جمهوری اسلامی ایران با صدام به نمایندگی از شرق و غرب در تخاصم بود سابقه ندارد و درست در روزهایی که برجام به عوان سند توافق میان دولتمردان امید و اروپا در جریان است چنین میهمانی و میزبانی در پاریس بر قرار است، باید به اقدامات حقوقی و سیاسی وزارت امور خارجه در تهران نگاهی داشته باشیم و آن را مورد بررسی قرار دهیم.  اگر فشار تروریست‌های ساکن پاریس و سناریوهای تحمیلی از سوی آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا به همراه کمک‌های لندن و تل‌آویو یک روی سکه اخراج و دستگیری دیپلمات‌های رسمی جمهوری اسلامی در خاک اروپاست و درست در شرایطی که اروپا به دنبال ایجاد راهکارهای جدید و تلاش برای زنده نگه داشتن برجام است، شاهد تحریم وزارت اطلاعات و اعمال فشار به برخی مراکز رسمی دیپلماتیک به عنوان روی دیگر این سکه هستیم، باید علاوه بر مطالبه از پاریس، وزارت امور خارجه و معاونت حقوقی ریاست‌جمهوری را نیز در لیست مطالبات قرار داد. موضوعی که با وجود تمام این داده‌ها باز هم ابعاد نامشخص زیادی در دل دارد و همچنان این سوال در اذهان عمومی وجود دارد که چرا دولت‌های قبلی و فعلی ایران طی این سال‌ها در قبال فرانسه مماشات و سکوت به خرج می‌دهند!
شرایط کنونی در اروپا بیانگر نقش فعال منافقین در حوزه‌های مختلفی چون حقوق بشر، حقوق اقلیت‌ها و حقوق زنان، تحریم‌های اقتصادی و اقدامات ضد امنیتی است. موضوعی که نشان از همکاری مشترک این سازمان تروریستی و سرویس اطلاعاتی فرانسه به علاوه متحدان سنتی پاریس در جامعه اطلاعاتی غرب دارد. پیمانکاری چند سویه منافقین برای اروپایی‌ها قصه‌ای طولانی با داده‌های مختلف در حوزه‌های گوناگون است اما اقدام متقابل و درخور چنین اقدامی، مطالبه جدی از نهادهای مسؤول در داخل کشور را می‌طلبد تا همچون جنایت‌های گذشته این مساله نیز به فراموشی سپرده نشود.

 


Page Generated in 0/0059 sec