printlogo


کد خبر: 207160تاریخ: 1397/12/12 00:00
پشت‌پرده اختلافات هند و پاکستان

پیرمحمد ملازهی*: اختلافات هندوستان و پاکستان یک بار دیگر، شبه‌قاره را در معرض یک درگیری جدی و عمیق قرار داده است. اگرچه در روزهای گذشته ابتکار عمل‌‌‌هایی برای تنش‌زدایی میان این 2 همسایه در جریان بوده اما همچنان وضعیت جنگی جنوب آسیا را تهدید می‌کند.
 دلایل متعددی هندوستان و پاکستان را در مقابل همدیگر قرار می‌دهد اما به طور کلی 3 پارامتر عمده باعث صف‌آرایی نظامی و ژئوپلیتیکی این 2 کشور در عصر جدید شده‌‌‌ است؛ در ابتدا باید گفت هندوستان همواره پاکستان را به حمایت از گروه‌‌های رادیکال اسلامی متهم می‌کند.
 3 گروه عمده «جیش محمد»، «لشکر طیبه» و «حزب‌المجاهدین» در منطقه کشمیر هندوستان به عنوان نیروی گریز از مرکز، حاکمیت دهلی‌نو بر این منطقه را به چالش می‌کشند. این 3 گروه بنیادگرا با حمایت سازمان اطلاعات نظامی پاکستان موسوم به «آی‌اس‌آی» برای بحران‌آفرینی در هندوستان تلاش می‌کنند، اگرچه پاکستان همواره این اتهامات را تکذیب می‌کند.
به تعبیری دیگر، حمایت نظامی، لجستیکی و آموزشی پاکستان از گروه‌‌های بنیادگرا یکی از عوامل تنش با هند را تشکیل می‌دهد، اگرچه این مساله لایه بیرونی منازعه عمیق این منطقه را تشکیل می‌دهد. بعد دیگر این ماجرا نیز به تحولات بین‌المللی بویژه به سیاست‌‌های پساجنگ سرد بازمی‌گردد.
در دوران جنگ سرد، پاکستان نقش استراتژیکی برای آمریکا ایفا می‌کرد اما پس از این دوره و بویژه در سال‌‌های گذشته، آمریکا در جنوب آسیا به سمت همکاری راهبردی با هند و دور شدن از پاکستان گام برداشته است. بنابراین پاکستان اکنون در معادلات جنوب آسیا به نوعی در انزوا قرار دارد، اگرچه با نزدیک شدن به روسیه و بویژه چین در تلاش برای پرکردن این خلأ است اما حمایت‌‌‌هایی را که پیش از این از آمریکا دریافت می‌کرد از این 2 کشور دریافت نمی‌کند.
 به عبارتی به‌رغم نزدیکی پاکستان به چین، همچنان اسلام‌آباد در یک مخمصه دیپلماتیک و انزوای سیاسی قرار دارد و حلقه این بحران با هرچه نزدیک‌تر شدن آمریکا به هند تنگ‌‌‌‌‌‌تر می‌شود.
بنابراین پاکستان با تشدید رقابت‌‌های مرزی و ارضی بویژه حمایت از گروه‌‌های رادیکال در حال ارسال این پیام به هندوستان و آمریکاست که قدرت اسلام‌آباد باید در معادلات منطقه‌ای مورد توجه قرار گیرد، در غیر این صورت کل صورت مساله را دگرگون خواهد کرد. ضلع دیگر این منازعه را باید در بازی پیچیده عربستان در جنوب آسیا جست‌وجو کرد. یعنی ضمن رقابت‌‌های بین‌المللی 3 کشور عمده جهان یعنی آمریکا، روسیه و چین در این منطقه، نقش عربستان و روابط این کشور با پاکستان نیز عنصر مهم دیگری از این پازل را تشکیل می‌دهد، بویژه آنکه ولیعهد عربستان در روزهای گذشته و همزمان با اوج‌‌‌گیری تنش‌ها در شبه‌قاره از این منطقه دیدار کرد. «محمد بن‌سلمان» در چارچوب سیاست‌‌های جدید عربستان همواره بر استفاده از کارت پاکستان بویژه برای جبران نقاط ضعف خود تاکید دارد.
 در زمان حمله به یمن و تشکیل ائتلاف اسلامی به رهبری عربستان، این کشور برای وارد کردن پاکستان به جنگ یمن تلاش کرد و حتی فرمانده ارتش پاکستان «ژنرال وحید» فرماندهی این ائتلاف را برعهده گرفت، اگرچه بعد پاکستان زیرکانه خود را از بحران یمن دور کرد.
در دور جدیدی از این سیاست هر 2 کشور درصدد استفاده از عوامل قدرت یکدیگر برای جبران کاستی‌ها و محدودیت‌‌های خود هستند. عربستان و پاکستان دارای منافع ملی مجزا و در بعضی موارد متضادی نیز هستند و روابط 2 کشور به معنی قرار دادن تمام تخم‌مرغ‌ها در سبد یکدیگر نخواهد بود. اما به طورکلی ریاض و اسلام‌آباد در بهره‌‌‌گیری از گروه‌‌های رادیکال سیاست همسویی دارند. اینکه ‌آی‌اس‌ای از گروه‌‌های رادیکال در جنوب آسیا حمایت می‌کند شکی وجود ندارد، این گروه‌ها از مدارس مذهبی پاکستان بیرون آمده‌‌اند که عربستان پول آنان را تامین می‌کند و به لحاظ فکری به خط فکری سلفی و وهابی عربستان نزدیک هستند.
بنابراین 2 کشور با استفاده از گروه‌‌های رادیکال، درصدد دستیابی به اهداف متعارضی در جنوب آسیا بویژه علیه ایران و هند هستند. این مساله نیز بعد سوم تحولات جدید جنوب آسیا و دلایل منازعه هند و پاکستان را تشکیل می‌دهد.
*کارشناس مسائل شبه‌قاره


Page Generated in 0/0052 sec