بس که تدبیر از میان دست او سرریز کرد
واژه امید، خود را زود حلقآویز کرد
شیخمان چون دکترا دارد، برای اقتصاد
خوردن روزی سه وعده، «وعده» را تجویز کرد
کاش با مخ توی دیوار تدابیرش رود
هر کسی این خانه را اینگونه «سلطان»خیز کرد
از چراغ جادویش غول گرانی ول شده
با حبابی آرزوهای مرا تعویض کرد
توی این آشفتهبازار گرانی، مرغ هم
عمق جیب ملتی را خوب آنالیز کرد
آنقدر خوب و صعودی گشته نرخ اشتغال
اشتغال از فرط شادی دست در «پیریز» کرد
ناگهان برق سه فاز از کله ملت پرید
تا حسن خود را به «خندانندگی» تجهیز کرد
هرکسی جوکهای شیرین و عمیقش را شنید
قند خونش یکهو بالا رفت و دیّالیز کرد
در همین بیتِ یکی مانده به آخر، شعر را
از تدابیرِ زنوناوینیاش لبریز کرد
جاده باریک مشکلهایمان را دولتش
در تم عمرانیِ پیچیدهای تعریض کرد