ابوالفضل ظهرهوند: 18سال پس از ورود نظامی آمریکا به آسیای میانه و خاورمیانه، ادعاهایی مبنی بر خروج این کشور از افغانستان مطرح میشود. برای اولینبار «دونالد ترامپ» رئیسجمهور ایالات متحده در 21 دسامبر 2018 و یک روز پس از طرح موضوع پایان حضور نظامی این کشور در سوریه از خروج 7 هزار سرباز واشنگتن از افغانستان خبر داد. بعدها مذاکرات طالبان با آمریکاییها این گمانهزنی را بیشتر تقویت کرد که واشنگتن در قالب راهبرد جدیدی خروج نظامی از افغانستان را در دستور کار قرار داده است. اما آیا طرح مساله خروج نظامی آمریکا از افغانستان و شرط طالبان برای تداوم مذاکرات از یک منطق جدید در سیاست خارجی ایالات متحده خبر میدهد یا اینکه این راهبرد بیشتر در قالب سیاست اعلامی قرار دارد و واشنگتن در چارچوب راهبرد اعمالی و منافع ژئواستراتژیکش بر تداوم حضور نظامی در منطقه استراتژیک افغانستان تاکید دارد؟ اگر به سیاست آمریکا در 18 سال گذشته و همچنین اصول کلان راهبردی این کشور در دوره کنونی توجه کنیم، این امر مسجل خواهد شد که آمریکاییها در تلاش هستند نه در برهه کنونی بلکه برای همیشه به عنوان یک پایگاه دائمی در افغانستان و آسیا میانه حضور داشته باشند، زیرا اهداف راهبردی آنان در محیط بینالمللی که نبض و کانون آن در این منطقه قرار دارد این مساله را برای واشنگتن به امری حیاتی بدل کرده است که در این منطقه حضور داشته باشند. به عبارت دیگر افغانستان فاقد ظرفیت لازم برای این حجم بزرگ از اردوکشی و لشکرکشی است. موضوع اصلی، ظهور قدرتهای نوظهور در جهان جدید است که معادلات بینالمللی را به ضرر آمریکا شکل دادهاند. قدرت هژمونیک آمریکا در عرصه بینالمللی رو به فرسایش است و قدرتهای نوظهور بویژه در آسیا به چالشی عمده برای این کشور تبدیل شدهاند. در راس این قدرتهای نوظهور، جمهوری اسلامی با تفکر انقلابی- اسلامی قرار دارد و پس از آن روسیه و چین و در پایان خط نیز هند جای خواهد گرفت. بنابراین آمریکاییها برای مقابله با این قدرتهای نوظهور که پارادایم هژمونگرایی آمریکایی را دچار بحران کردهاند به حضور در افغانستان نیاز دارد. به تعبیری دیگر حضور در افغانستان به مثابه فشار بر قدرتهای نوظهور خواهد بود. از طرف دیگر طرح موضوع خروج به تحولات داخلی افغانستان و معادله درهمتنیده این کشور و همچنین ایجاد راهکارهای جدید و قانونی برای تداوم حضور آمریکا در این کشور مرتبط است. طالبان در 5 دور مذاکره با آمریکا، بر خروج نظامیان این کشور تاکید داشته و به عنوان یک شرط استراتژیک برای تداوم مذاکرات و پیشبرد پروژه صلح به آن توجه دارد، بنابراین آمریکاییها برای اینکه بتوانند مذاکرات را از حالت بنبست خارج کنند، از احتمال خروج نظامی سخن میگویند. اینکه آمریکاییها اعلام میکنند در 5 سال آینده از افغانستان خارج میشوند برای این است که طالبان را وارد آن کریدوری کنند که وارد دولت و ساختار قدرت شود، همچنین نیروهای طالبان در ارتش افغانستان ادغام شوند. در چند سال گذشته نیروهای آمریکایی در پایگاههای خود در افغانستان حضور داشتهاند اما این پایگاهها هیچگاه مورد حمله طالبان قرار نگرفتهاند، بلکه نوک پیکان حملات طالبان، دولت این کشور، مردم و غیرنظامیان بوده است. بنابراین اگر تهدیدی استراتژیک و حیاتی متوجه این پایگاهها بود معادله و اصل موضوع تغییر پیدا میکرد اما اکنون هیچ تهدیدی متوجه این پایگاهها نیست. آمریکاییها در تلاش هستند از طریق وارد کردن طالبان به ساختار قدرت، ضمن مهار این گروه، مانع شکلگیری یک مقاومت همهجانبه داخلی در مقابل حضور خود در افغانستان شوند، همچنین از این طریق روندی قانونی و رویه حقوقی جدیدی برای تداوم حضور نظامی در آسیا میانه ایجاد خواهند کرد. بنابراین سناریوی خروج نیروهای آمریکایی با توجه به عوامل داخلی در افغانستان، سیاستهای ژئواستراتژیک آمریکا در محیط بینالمللی و ظهور قدرتهای نوظهور در آسیا غیرمحتمل به نظر میرسد؛ اگر چه در حوزه رسانه و سیاستهای اعلامی، آمریکاییها در قالب یک سناریوی جدید و در چارچوب برنامههای تبلیغاتی این مساله را مطرح میکنند.
*دیپلمات و سفیر سابق ایران در افغانستان