حسن بهشتیپور*: پیمانی که قرار بود تولید و آزمایش موشکهای هستهای کوتاهبرد و میانبرد را منع و محدود کند، اکنون و با تصمیم 2 ابرقدرت نظامی جهان در آستانه نابودی کامل قرار دارد. روز چهار مارس 2019 «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه در واکنش به اقدام آمریکا، پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد با این کشور را به حال تعلیق درآورد. پیش از این نیز «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا در اول فوریه تعهدات این کشور در چارچوب این پیمان را به حال تعلیق درآورده و روند خروج از آن را آغاز کرده بود. این اقدام شتابزده ضمن آنکه امنیت نظام بینالملل را به مخاطره خواهد انداخت، عصر بازدارندگی هستهای را نیز که دو ابرقدرت جنگ سرد پس از سالها مسابقه تسلیحاتی ایجاد کرده بودند، نابود میکند و دور جدیدی از رقابتهای تسلیحاتی را در حوزه سلاحهای نامتعارف در جهان رقم خواهد زد. اما چرا در مرحله اول آمریکا و پس از آن روسیه به دنبال تعلیق یا حتی فسخ این قرارداد هستند و دیگر از وجود این پیمان استقبال نمیکنند؟ به نظر میرسد 2 دلیل عمده در بطن این تصمیم واشنگتن و مسکو وجود دارد؛ 2 طرف از سال 1987 تاکنون تولید و آزمایش موشکهای هستهای میانبرد و کوتاه برد را محدود کردهاند، بنابراین این دو ابرقدرت نظامی به دنبال این هستند موشکهای خود را به کلاهکهای مجهزتری نسبت به کلاهکهای نسل اول و دوم مجهز کنند. به عبارت دیگر روسیه و آمریکا در تلاشند با حفظ جایگاه کنونی، برای چند دهه آینده نیز موقعیت هژمونیک خود را در این عرصه تضمین کنند. دلیل دیگر این تصمیم به پیشرفتهای نظامی چین بازمیگردد؛ اگرچه و در یک برآورد کلان و راهبردی تعداد و کیفیت سلاحهای غیرمتعارف چین با روسیه و آمریکا قابل مقایسه نیست اما قدرت اقتصادی چین، اراده حاکمان این کشور برای بهبود جایگاه پکن در عرصه سلاحهای غیرمتعارف و همچنین پیشرفتهای تکنولوژیکی، آمریکا و روسیه را نگران کرده است. همچنین چین عضو این پیمان دوجانبه نیست، بنابراین محدودیتهایی که آمریکا و روسیه را تهدید میکند، بستر مساعدی را در اختیار چین قرار میدهد. این معضل به نگرانیها در محافل استراتژیک 2 کشور دامن زده است. بنابراین روسیه و آمریکا در تلاشند در این دوره که تعهدی به این پیمان ندارند، جایگاه خود را بهبود بخشند و پس از آن زمینه را برای وارد کردن چین به این پیمان و قبول تعهدات بینالمللی مهیا کنند. در همین راستا و همزمان با تعلیق تعهدات روسیه، شاهد تحرکاتی در روسیه سفید بودهایم. «الکساندر لوکاشنکو» رئیسجمهور روسیه سفید یک روز پس از خروج روسیه از پیمان منع هستهای، در اظهاراتی تاملبرانگیز اعلام کرد خواستار بهبود روابط با غرب است و ناتو را نباید به عنوان دشمن محسوب کرد. بسیاری بر این باورند که همبستگی و ارتباط مستقیمی میان این سخنان و خروج روسیه از پیمان مورد اشاره وجود دارد. اما برخلاف این دیدگاه، نگارنده بر این باور است روسیه سفید که به لحاظ تاریخی همواره خود را در جبهه روسیه تعریف کرده، این بار نیز سرنوشت خود را به سرنوشت کشورهای غربی و ناتو گره نخواهد زد. تمام رشتههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی روسیه سفید به روسیه گره خورده است؛ این کشور با جمعیتی کم و ژئوپولیتیکی شکننده، نمیتواند به آلت و اهرم دست آمریکا در مرزهای غربی روسیه تبدیل شود. همچنین رهبران این کشور به هیچوجه مایل نخواهند بود خود را به وجهالمعامله آمریکا تبدیل کنند. از طرف دیگر باید این مساله و نکته بنیادین را نیز در نظر داشت که موضوع پیمان منع تولید و آزمایش موشکهای هستهای دارای یک رویه و قاعده بینالمللی است و در چارچوب روابط قدرتهای نظامی جهان یعنی در قالب روابط روسیه، آمریکا و حتی چین و تا حدودی فرانسه و انگلیس قابل تعریف و ارزیابی است. به عبارت دیگر یک مساله منطقهای فاقد ابعاد استراتژیک نیست و موضوع روابط روسیه با روسیه سفید و روسیه سفید با آمریکا نمیتواند معادلات آن را تعیین کند، بلکه مولفهها و پارامترهای استراتژیک، ابعاد مختلف آن را صورتبندی میکند. اگرچه هر دو محور در تلاشند با استفاده از نقاط خلأ و ضعف یکدیگر امتیازات بیشتری به دست آورند.
*کارشناس مسائل بین الملل