صادق فرامرزی: سازمانهای مردمنهاد (سمن) هرچند در سالهای اخیر بهعنوان یک پدیده برجسته و مورد بحث بارها موضوع پیگیری و حتی اعلام موضع شخصیتهای مشهور سیاسی و اجتماعی واقع شدهاند اما کماکان میتوان آنها را بهعنوان یک ایده اولیه که چندان به ظهور و بروز عینی نرسیدهاند مورد بحث و کنکاش قرار داد؛ از همین جهت و سوای عمده موضعگیریهای انجام شده پیرامونشان آنچه قابلیت انکار ندارد نسبت مطلق داشتن آنها با فهم عمومی از مسؤولیت اجتماعی است، به گونهای که عمده آنها جرقه اولیهشان بر اثر یک مسؤولیت اجتماعی خورده است و بعدها خود تبدیل به عاملی در جهت همافزایی این مسؤولیت شدهاند تا در نهایت به هدف اصلی یعنی قرار دادن یک جامعه مقابل بخشی از بحرانهای اجتماعی نزدیک شوند. با چنین تعریفی و فراتر از شکل نهادی سمنها آنچه میتواند مورد بحث بهعنوان سوژهای در جهت تعریف و تبیین چشماندازهای پیشروی جامعه قرار گیرد، ذات «مسؤولیت اجتماعی» و شکل عملیاتی کردن آن است.
مسؤولیت اجتماعی هرچند نهایتا به واحد فرد اجتماعی محدود و به حسب تفاوت موقعیت و شخصیت به اشکال و مقیاسهای گوناگون تقسیم میشود اما خود میتواند نشانهای از شکل گرفتن یک «ما» در میان «من»های منفرد و تفکیک شده جامعه گذار کرده از سنتها باشد که تخصصی شدن امور او را از تعریف کردن خود در قالب واحدهای یگانه دور کرده است. با این مقدمه اگر فعالیتهای اجتماعی را بر مبنای ضریب نفوذ آنها در معرض یک قضاوت عمومی قرار دهیم شاید ما را به قضاوتی در باب موفقیت یا عدم موفقیت پروژهای آنها برساند اما قطع به یقین باعث غفلت از نتیجه اصلی آن یعنی زنده نگهداشتن روحیه جمعی در جریان فعالیتهای غیرمادی میشود. اگر «ماکس وبر» با تعریف چهارگانه کنشهای فردی بر کنش عقلانی معطوف به هدف، کنش عقلانی معطوف به ارزش، کنش سنتی و کنش عاطفی، بیم آن را میداد که غلبه پیدا کردن قفس آهنین بروکراسی بر زندگی مدرن، انسانها را بیش از پیش به سمت زندان تفرد میکشاند، متقابل آن نیز باید به آن اندیشید که با از بین رفتن بخش قابل توجهی از نهادهای سنتی و سرکوب عاطفه در جریان زندگی شهری چه چیز جز بها دادن به کنشهای جمعی با نیتی معطوف به سود دیگران میتواند چراغ مسؤولیت اجتماعی را روشن نگه دارد؟ پس در این میان بیراه نخواهد بود که اگر گروههای اجتماعی که فعالیت خود را در پازلی غیر از منافع اکتسابی فردی پیش
میبرند، مصداقی از زنده نگه داشتن روح جمعی در جامعه تفردیافته تفسیر کنیم. مناسبات کلی حاکم بر جامعه ایران بخوبی گواه آن است که از یکسو عدم شناخت معضلات اجتماعی توسط نهادهای رسمی و دولتی و از سوی دیگر ابهام در چگونگی مواجهه با این معضلات باعث شده تا علاوه بر سستی اجتماع، سرگردانی نهادهای قدرت هم پیرامون تحولات حادث شده اجتماعی ما را به سوی یک «نارضایتی منفعل» بکشاند، به گونهای که عمده گلایهها عمدتا از ناحیه دولت و ملت به همدیگر انتقال داده میشود اما با انفعال در مبارزه مواجه میشود. گروههای فعال اجتماعی در میان چنین فضایی حکم یک تنفس مصنوعی را برای زنده نگهداشتن کالبد عمومی جامعه ایفا میکنند که مازاد بر تاثیرگذاری مستقیم بر سوژههای مقابل خود به احیای روحیه تعاون و تعهد میانجامد. «طی یک سال گذشته ۸۵۰ هزار نفر به اردوهای جهادی اعزام شدند که در پروژههای مختلف از جمله مدرسهسازی، ساخت پروژههای عمرانی، محرومیتزدایی، خانههای بهداشت، کتابخانهها، آبرسانی، شبکه برق روستایی و... اقدام کردند». این آماری است که چند ماه پیش از سوی سردار غیبپرور، رئیس سازمان بسیج مستضعفین اعلام شد. گذاشتن این آمار در کنار تعداد سمنهای فعال در شهرها میتواند گویای وجود حدی از تقاضای بالقوه برای قوت گرفتن حرکتهای جمعی با نیت احیای مسؤولیت اجتماعی باشد. پوشش پیدا نکردن حرکتهای جمعی آنچنان که در مصداق اردوهای جهادی نیز بدان اشاره شد و نادیده گرفته شدن فعالیت سازمانهای مردمنهاد در فضای رسانهای باعث شده تا تاثیرات عمده این فعالیتها محدود به سوژه خود شده و کمتر تبدیل به یک موج محرک اجتماعی شود، علاوه بر این جدی گرفته نشدن این سازمانهای مردمنهاد از سمت سازمان رسمی و دولتی باعث شده با مکمل نشدن این دو با یکدیگر بخش قابل توجهی از انرژی هر دو بهعلت نبود الگوی تقسیم کار مشخصی به هدر رفته و به انفعال اجتماعی در مقابل نارضایتیهای موجود حدی از مشروعیت را ببخشد، بهعنوان مثال هرقدر که گروههای فعال اجتماعی یک ظرفیت انسانی بالقوه محسوب میشود اما نبود یک دایره اطلاعاتی برای پیشبرد اهداف آنها باعث میشود حتی آنان نیز با سرگردانی نسبی برای استفاده از ظرفیتهای خود روبهرو شوند. نبود یک آمایش سرزمینی روشن در جهت روشن شدن نقاط قوت و ضعف مناطق جهت به کارگیری این ظرفیت بالقوه باعث شده این فعالیتها توانایی تعمیم یافتن به محیط پیرامونی خود را از دست دهند. تجربه نسبتا موفق تشکلهای دانشجویی بهعنوان یکی از قدیمیترین و در عین حال باثباتترین گروههای فعال اجتماعی در پویایی بخشیدن به محیط پیرامونی خود و عبور از «رخوت» ناشی از محیط رسمی و تخصصی شده، گواهی روشن بر آن است که این گروهها فراتر از تاثیر مستقیم خود بر روند تغییرات و اصلاحات اجتماعی، فرصتی بینظیر در جهت «جامعهپذیری» نیروی انسانی یک کشور را فراهم میآورند. بر این اساس شاید بازدهی نهایی یک اردوی جهادی یا فعالیت محلی با توجه به تعداد انبوه فعالان حاضر در آن قابل قیاس با حرکتهای رسمی و برنامهریزی شده دولتی نیز نباشد اما بخوبی این مساله را روشن میسازد که فعالیت انجام شد اثر بلندمدتی را بر نیروی فعال خود میگذارد که ساختار رسمی آموزش کشور از نهادینه کردن آن ناتوان بوده است. به خدمت گرفتن رایگان وقت و تخصص فعالان در جمعیتهای مردمی متعهد باعث میشود تا بتوان آن را آزمونی کامل از جامعهپذیری با نیت احیای روح جمعی و اصلاح اختیاری دانست. تاکید مذهب تشیع بر «امر به معروف و نهی از منکر» بهعنوان بخشی از مسؤولیت مسلمان بودن گویای همین پیشفرض است که داشتن تعهد جمعی به محیط در سایه وظیفهای نهادینه شده بیش از تصمیماتی که در سطوح عالیتر گرفته میشود میدان را برای تغییر و اصلاح فراهم میکند. با این اوصاف مجموعه گروههای فعال اجتماعی به طور عام و سازمانهای مردمنهاد بهطور خاص بهرغم همه محدودیتها و بعضا چالشهای احتمالیشان میتوانند بهعنوان بستری در جهت مکمل نبودن اصلاح اجتماعی از سمت دولت و ملت تلقی شوند.
مخبر، رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره)
سیاست ما کمک به سازمانهای مردمنهاد، خیریهها و مؤسساتی است که سالهاست در این حوزه مشغول به فعالیت هستند. رویه هر ساله ما تأمین جهیزیه برای زوجهای محروم بوده که امسال حجم این اقدامات بیشتر شده است. همچنین سعی کردهایم با مشارکت خیریهها، سازمانهای مردمنهاد و گروههای جهادی در فعالیتهای خیریه حضور پررنگتری داشته باشیم. در همین راستا، برای جلب مشارکت بیشتر، اقدام به راهاندازی کمپین و پویش مردمی «آواکادو» شد که مراجعه و مشارکت نهادهای فعال در این حوزه را در پی داشت.
رحمانی فضلی، وزیر کشور
مهمترین نکته مورد توجه رویکرد مناسب برای افزایش مداخلات سازمانهای مردمنهاد در فعالیتهای حاکمیتی است. در طول یکسال گذشته از ۶۰۰ طرح و پروژه در همین راستا حمایت شد و نیمی از اعتبارات سازمان اجتماعی از طریق سازمانهای مردمنهاد هزینه شد. رئیسجمهوری، دولت و وزارت کشور به موضوع فعالیتها و مشارکت سازمانهای مردمنهاد اعتقاد دارند. همچنین شرایط نسبت به روزهای اول که شروع کردیم بهتر شده است اما تا نقطه مطلوب فاصله داریم همچنین سمنها باید در مسیر کار خود را اثبات کنند و رابطه دولت و سمنها باید بر اساس نیازهای جامعه و دغدغهها تعریف شود.
فتاح، رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره)
اگر مردم به میدان آمدند نباید گفت این اقدام را انجام بده یا انجام نده، چرا که سازمانهای مردمی خود کار خود را بلد هستند و اداری کار نمیکنند و داوطلبانه کار میکنند. سازمانهای مردمنهاد اموال خود را برای کمک آوردهاند اما کمیته امداد از دولت و مردم منابع دریافت و پرداخت میکند، لذا چرا نباید اجازه ایفای نقش به سازمانهای مردمنهاد داده شود؟ توسعه خیریهها را نباید محدود کرد. با کارگروههای جهادی و انجام کارهای جهادی ایثارگران، بسیاری از مشکلات حل میشود. درهای کمیته امداد امام خمینی(ره) به روی گروههای جهادی باز است و ما نیز تلاش میکنیم در این راه همدوش گروههای جهادی باشیم.
قبادی دانا، رئیس سازمان بهزیستی کشور
لازم است موضوع کاهش تصدیگری و واگذاری خدمات از شکل شعاری خارج شود و در تصمیمسازی، تصمیمگیری، نظارت و اجرا از مشارکت سازمانهای مردمنهاد بهرهمند شویم. هم در مجموعه سازمان بهزیستی و هم در سازمانهای مردم نهاد، نیاز به سازماندهی، نظارت و ارزیابی داریم. همه باید از خودمان شروع کنیم و از این امر استقبال کنیم. ما سازوکارهایی را طراحی کردهایم که درباره قوانین و مقرراتی که ناظر بر مدیریت بهزیستی میشود و از دید سازمانهای مردمنهاد با اشکال روبهرو است، این سازمانها ورود کنند، ایراد بگیرند و با انتقادات سازنده خود تغییرات را برای بهبود شرایط ایجاد کنند.