حسن قرایی: لازم میدانم هر از گاهی در نوشتهها یادی از مرحوم هاشمیرفسنجانی بکنیم. اینقدر که رسانههای زنجیرهای از ایشان خرج میکنند و فتنهگران 88، اگر ما هم گاهی از ایشان یادی کنیم، به کجای دنیا بر خواهد خورد واقعا؟! یادکرد من از ایشان اما چیست؟! نه! اشتباه نکنید، من قصد ندارم درباره آن پلاکارد پرسروصدای استخر بهمان یا باغهای پسته و این مسائل زرد مایل به بنفش پیرامون ایشان حرفی بزنم. حرفم اتفاقا ناظر به مسائل روز است و خلاف آنچه در ابتدا گفتم حالا که فکر میکنم خیلی هم شاید بیمناسبت نیست! دیروز داشتم مطلبی درباره حکیم ربانی آیتالله محیالدین حائریشیرازی میخواندم که به نامه ایشان به مرحوم هاشمی در سال 94 برخوردم! تیرماه آن سال، آیتالله حائری سخنان تند هاشمی درباره دولت قبل را منصفانه ندیده و به ایشان نصیحت عجیبی کرده است.
مرحوم حائریشیرازی خطاب به مرحوم هاشمی مینویسد: «بگذارید دولت فعلی شقالقمری کند و معجزهای انجام دهد و وضع مردم را از نظر اخلاقی و اقتصادی بهتر کند آنگاه خواهید دید مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید!» و چند خط بعدتر با اشاره به نیاز کشور به وحدت طرفداران دولت سابق و فعلی به مرحوم هاشمی نهیب میزند: «تمام آنها که آسیب دیدند، حکومتهای کودتا بودند. حکومتهای مردمی را با اختلاف شکست میدهند نه با فشار نظامی و اقتصادی». اینکه تاریخ بهترین قاضی است، حرف چندان درست و دقیقی شاید نباشد، چرا که تاریخ را روایان آن میسازند، گذر زمان را اما حتما میتوان بهترین قاضی برای شناخت افراد و جریانات سیاسی- اجتماعی مختلف دانست. مرحوم هاشمی اما در تاریخ یادشده درباره دولت قبل چه گفته بود که آیتالله حائری را به واکنش واداشت؟!
مرحوم هاشمی در جمع مردم دزفول با اشاره به مقصر بودن روحانیت در روی کار آوردن احمدینژاد گفته بود: «آن 8 سال کافی است برای اینکه مدتها مثل هاری در بدن جامعه ما دائما تزریق سم بکند. مثل مرض هاری این حالت را دارد به جامعه ما میدهد و همهاش هم شعار بود!» نیش و کنایههای آن مرحوم در سخنرانی یادشده البته به همین جمله محدود نیست و ذکر آن فرصت مستوفایی میطلبد که اکنون در دسترس نیست. مرحوم مذکور تابستان 92 و در متن شدیدترین فشار و فضاسازیهای سیاسی غرب برای تهاجم نظامی به سوریه نیز دولت این کشور را به استفاده از سلاح شیمیایی علیه مردم خود متهم کرده بود. ادعایی کاملا بیاساس! ایشان سال 95 هم بر قطعی بودن خلع سلاح کشور در دوره دوم ریاستجمهوری حسن روحانی تاکید کرده بود و در ادعایی باز هم کاملا بیاساس، صنعتی شدن آلمان و ژاپن را مدیون محرومیت آنها از داشتن نیروی نظامی پس از جنگ دوم جهانی دانسته بود.
کسی هم نبود از ایشان بپرسد اگر اینها قبلا صنعتی نشده بودند، پس حکما با تیر و کمان و منجنیق در آن جنگ عظیم حضور داشتهاند یا اسب و قاطر مثلا؟ یا چی بالاخره؟! برای کسانی که از تاریخ اقتصاد آلمان و ژاپن آگاهی دارند، روشن است که سخنان مرحوم هاشمی چقدر انحرافی، بچگانه و غلط بود. تاریخ معاصر ما اما دارد چیزهای دیگری به ما یاد میدهد که گویی ترجمه سلیس و روان همان سخنان سال 94 مرحوم حائریشیرازی است. مشک واقعا آن بود که خود ببوید نه آنکه یار پوششیاش بگوید! اگر خسته نشدید و ناراحت نمیشوید، باید بگویم اینها همه مقدمهای بود برای گفتن یک حرف دیگر! و آن اینکه «جیمز اینهوف»، رئیس کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا و سناتور جمهوریخواه ایالت اوکلاهاما اخیرا خبر داده است: «به دنبال تصویب قانون خروج از برجام هستیم تا آن را برای روسای جمهور بعدی آمریکا هم الزامیکند!» وی در توضیح این مهم افزوده است در تلاش است متنی به «قانون اختیارات دفاع ملی» بیفزاید تا خروج واشنگتن از برجام را دائمی کند.
اینجا در متن دولت محبوب مرحوم هاشمی هم البته خبرهایی هست. مثلا اینکه 15 اسفندماه جاری سیدعباس عراقچی پیش از شروع نشست کمیسیون مشترک برجام! در وین با بیان اینکه هر 3 ماه یکبار این نشست برگزار میشود اما به خاطر مسائلی که وجود داشت در برگزاری آن تأخیر ایجاد شد، پیرامون سازوکار مالی اروپا اظهار داشت: «این ساز و کار در ابتدای راه خود است که ما هنوز نمیدانیم چطور میخواهد کار کند و مشکلگشا باشد!» جالبتر اما انگیزه رئیس کمیته نیروهای مسلح سنا و همکارانش برای تدوین قانون دائمی کردن خروج آمریکا از برجام است. جیمز اینهوف گفته است: «در سفری که ماه پیش به همراه هیات قانونگذار آمریکایی به چند کشور از جمله آلمان و اسرائیل داشتیم فهمیدم برخی کشورها از جمله ایران منتظرند دوره ریاستجمهوری ترامپ تمام شود تا توافقی را که جان کری پدید آورد دوباره زنده کنند!»
خدا بیامرزد مرحوم هاشمی را! من نمیدانم اگر ایشان اکنون در قید حیات بود، نظرش راجع به جنگ دوم جهانی، مرض هاری، سوریه و همین آقای عراقچی مثلا چه بود؟ اما از آقای عراقچی خواهش میکنم اگر قرار است تا تاریخ تاریخ است، در توافق هستهای بمانند، حداقل همت کنند و اسم دیگری برای این قرارداد یکطرفه پیدا کنند. آمریکا که مادرخرج بود، زده زیر میز، اروپا هم که مانده، 10 ماه است ما را سر میدواند، به حدی که خود آقای عراقچی هم نمیداند در این 10 ماه راجع به چه چیزی با او مذاکره میکردهاند! و میگوید: «ما هنوز نمیدانیم چطور میخواهد کار کند!» خب! با این احوال، چه اصراری به استفاده از لفظ برجام دارید؟ بهتر نیست به جای این کلمه نامأنوس از دایره واژگان سخنرانی مرحوم هاشمی در جمع مردم نجیب دزفول یکی را انتخاب کنید مثلا؟! البته من پیشنهاد خاصی ندارم، باز هر طور خودتان میدانید. به هر حال قرارداد خودتان است! ما هم که بیسواد!