محمد صدری: نهتنها آنهایی که مانند آن پرنده ناتمیز، از تمام بیانیه تاریخی آیتاللهالعظمی خامنهای در ترسیم گام دوم انقلاب، فقط «آمادگی انقلاب برای تصحیح خطاهای خویش» را میبینند، که اربابان فکری و سیاسیشان در غرب هم 40 سال است در تحلیل و فهم انقلاب اسلامی و هضم عرض و طول این پدیده مهیب برای جهان سلطه درماندهاند. خلاف تصویرسازی رسانههای داخلی دشمن، مهمترین زیربنای نوشتار رهبری انقلاب در متن بیانیه گام دوم، «امید» است. متن بیانیه هم موکدا و با شاهد مثالهای پرتعداد، تاکید دارد این امید، مستند به واقعیات تاریخی، عینی و میدانی است. با این حال؛ مهمترین نکتهای را که باید در تحلیل این نوشتار راهبردی همواره مدنظر داشت، نگاه کلاننگر و محیط بر مجموعه واقعیات تلخ و شیرین 40 ساله نخست انقلاب است.
در غیر اینصورت، هر برداشتی از متن بیانیه گام دوم، نقض غرض نویسنده محسوب خواهد شد.
درسآموزی از گذشته، چراغ راه آینده است. لذا اگر میخواهیم گام دومی برداریم، بیش از هر چیز، تحلیل فرازونشیبهای گام اول برایمان ضروری خواهد بود. بر همین اساس، بگذارید بیرودربایستی از این بگویم که به گمانم اگر جنگ و تحریمی هم در کار نبود، تنها اجرای سیاستهای تعدیل ساختاری از ابتدای دولت نخست مرحوم هاشمی به این سو، کافی بود تا انقلاب ملت ایران را متوقف کند. نظامی که قرار است مقابل هژمونی خونریز و هفتسر جهان سلطه بایستد، مقبولیت مردمی برایش واجب است. اجرای سیاستهای اقتصاد بازار آزاد اما دقیقا نقطه مقابل این نیاز است و با خلق قلههای ثروت در کنار درههای فقر، مقبولیت مردمی هر نظام سیاسی را نابود میکند؛ ولو آن نظام سیاسی در مهد تفکر لیبرالیسم و اقتصاد بازار در اروپا و آمریکا باشد!
ماهیت فعال، زاینده و مردمی نظام جمهوری اسلامی در کنار نهادهای انقلابی فرادولتی تاسیسشده توسط امام(ره) اما در تمام این سالها با هدایت رهبر فرزانه انقلاب، مدام تبعات اجرای سیاستهای تعدیل را تعدیل کرده و موتور پیشران انقلاب را هر آن، پرشتابتر از لحظه قبل به جلو رانده است. کسانی که در تمام 3 دهه گذشته با تعیین سیاستهای اقتصادی دولتهای مختلف هر روز در مسیر نظریه آبگوشت بزباش قدم برداشتهاند اما دستبردار از جان انقلاب و جمهوری اسلامی نیستند. جالب است طلبکار هم هستند و تیتر میزنند انقلاب اشتباه کرده و زود برود خطاهای خود را تصحیح کند! در اینکه گفته میشود اجرای آن سیاستها برای توقف انقلاب اسلامی کافی بود، ذرهای اغراق نیست. خوب یا بد اما انقلاب عزیز ما در قالب این تحلیلهای اعداداندیش و کمی نگنجیده و نخواهد گنجید؛ به هزاران دلیل! که کمترین آن هزاران، سکینه قلبی رهبر کبیرش در هواپیمای خطوط هوایی ایرفرانس به روز 12 بهمن 57 است.
انقلاب اسلامی از همان روز تمام محاسبات غرب و مواجببگیران داخلیاش را یک به یک، هیچ و پوچ کرده است. در فهرست بلند این پوچها، از جیمی کارتر و کاندولیزا رایس موجود است تا 8 سال جنگ تحمیلی، از صدام دیوانه هست تا فرانسیس فوکویاما، از منافقین خونخوار هستند تا برادران تنیشان در فتنه 78 و 88، از نبود سیم خاردار هست تا مشکل تولید سوخت 20 درصد! واقعیت این است که بهرغم تمام خیانتها و ندانمکاریهای فرزندان معنوی بازرگان، در تمام این سالها کسان پرشماری- و در رأس همه آنها رهبر فرزانه انقلاب- بودهاند که همچون امامشان در 12 بهمن 57 تنها به ادای تکلیف فکر کردهاند و خدا هم بیحساب و کتاب به آنها نصرت داده است. اینان همین مردمی هستند که در راهپیمایی 22 بهمن ولو با عصا و ویلچر و واکر زیر برف و باران حاضرند، تفاوت دولت و نظام را بخوبی میشناسند و در این فقره، بین حسن روحانی، ابراهیم رئیسی، محمود احمدینژاد و دیگران هیچ تفاوتی قائل نیستند.
انقلاب اسلامی قرار نیست از نفس بیفتد و دقیقا در زمانی که احمقهایی درجه یک برای 22 بهمن 97 آخور خود و دوستان داخلی و خارجیشان را پر از پنبهدانه کردهاند، نقشه راه خود تا آستانه 80 سالگیاش را رونمایی میکند. اگر از امید و واقعبینی به عنوان کلیدیترین زیرساختهای بیانیه گام دوم بگذریم، بهنظرم کاربردیترین عبارت بیانیه همین است که آیتالله خامنهای تاکید میکنند: «بدانید که اگر بیتوجهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ 40 ساله نمیبود- که متأسفانه بود و خسارتبار هم بود- بیشک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت». تشریح درست دستاوردهای انقلاب برای نسل جدید، زمین حاصلخیزی است که باید تنها نهال همین عبارت را در آن کاشت. اگر چنین شود، این گام دوم نیست که گام نهایی است که راهرو ولو اینکه به عجز رسیده باشد، تا در راه باشد، به وصال نائل شده است. حال آنکه ما از 12 بهمن 57 بدین سو هر روز قویتر شدهایم و بنا به شواهد عینی، تاریخی و میدانی متعددی که رهبر عزیز انقلاب با حوصله و دقت برشمردهاند، عجزی در کار نخواهد بود!