رضا اقبال: ارائه این تعریف از انسان که وی را موجودی میداند که با خاطراتش زنده است و زندگی میکند، غلط نیست. این مسأله درباره ملتها هم غالبا مصداق تام دارد. اهمیت این موضوع را اما کسان اندکی میشناسند و بر همین اساس، به حفظ و جمعآوری آثار تمدنی ملل خود میپردازند. الساعه، آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشینجفی حاضرترین مصداق برای این موضوع در حافظه من است. فردی با بیش از 140 اثر تالیفی که تمام عمر پربرکت خود را وقف خرید و نگهداری کتب خطی و میراث مکتوب فرهنگ ایرانی- اسلامی با هزینه شخصی کرد. باز در همین زمینه تحلیلی وجود دارد مبنی بر اینکه خلاف آنچه ما دوست داریم و تبلیغ میکنیم، نمیتوان ایرانیان را دارای نبوغ ذاتی فراتر از متوسط جهانی دانست. بلکه این تجربیات متراکم ملی در طول اعصار مختلف است که نسل به نسل و سینه به سینه منتقل شده تا نسل امروزین ایرانی خلاق را به منصه ظهور رسانده است.
هرچه هست، ما به حق در زبان شیرین پارسیمان این حقیقت را بخوبی در قالب کلماتی موجز و کوتاه به بند کشیدهایم که «تجربه پدر علم است». کسانی اما از ابتدای سال 92 مدام سعی داشتهاند با تکیه بر عملیات رسانهای سنگین و پردامنه، زمینه محو تجربیات ملی ایرانیان را فراهم کنند. پشت گوش انداختن تجربه کودتای 28 مرداد، زیر پا نهادن شکست انقلاب مشروطه با سعایت مهرههای انگلیسی و از یاد بردن کمکهای بیدریغ اروپا و آمریکا به صدام، تنها بخش کوچکی از اقدامات کسانی بوده است که در تمام 5 سال گذشته علم دوستی با کدخدا را به دوش کشیده و منتقدان این رویکرد خسارتبار و بیحاصل را با انواع فحاشی و توهینها نواختهاند. در فاصلهای نزدیکتر، بدعهدی آمریکاییها در ماجرای آزادسازی گروگانهای آمریکایی در دولت سازندگی، بدعهدی اروپاییها در مذاکرات هستهای دهه 80 و واقعیت اعمال تحریمهای ظالمانه و بیدلیل علیه ملت ایران در تمام این سالها، تجربیات روشن دیگری بود که توسط این افراد به هیچ انگاشته شد.
حسن روحانی سال 92 هنگام بازگشت از اولین سفرش به نیویورک و انجام گفتوگوی تلفنی با باراک اوباما، انگار کشف بزرگی کرده باشد، میگفت: «با وجود اینکه تنها 50 روز از آغاز به کار دولت جدید گذشته است اما به اندازه 500 روز در عرصههای مختلف از جمله عرصه دیپلماسی فعالیت شده و کارنامه مثبت به جا مانده است». سرنوشت تلخ برجام و بدعهدی اروپا و آمریکا اما نشان داد آقای روحانی مسائل را برعکس روایت کرده بود! ما در مسأله برجام، تاریخ و تجربیات پدران انگلیسیستیزمان در دلوار، تبریز، آبادان، قم، قیام جنگل، تهران، مشهد و... را از یاد بردیم و نتیجه آن شد که خود تجربه و عبرتی برای فرزندانمان شویم! پروپاگاندای رسانهای سنگینی که ما را عبرت نسلهای آینده کرده اما هنوز از شلیک نایستاده و ما را بار دیگر به اعتماد نسبت به گرگهایی که خون پدرانمان را ریخته و جیبشان را زدهاند، فرا میخواند.
اینان مایلند در متن زخمی استخوانسوز که از لوله تفنگ اروپاییها و آمریکاییها خوردهایم، برای رفع بهانههای این اربابان طماع و رعیتکش، زیر گیوتین آنها هم برویم، بلکه شاید شرایط اقتصادیمان خوب شود! جلالخالق از این همه بلاهت و حماقت! اروپاییهایی که حالا پس از 9 ماه برای جبران خروج آمریکا از برجام، تنها روی کاغذ شرکتی با سرمایه 3 هزار یورو(!) برای ما ثبت کردهاند هم هماهنگ با عمال داخلیشان، عملیاتی شدن همین اسباب بازی را منوط به گردن نهادن ایران و ایرانی به گیوتینهای جدیدشان کردهاند. گیوتین CFT و پالرمو! کسانی که ما را در برجام آینه عبرت نسلهای آینده کردهاند اصرار دارند حتما این بار هم به وعدههای دشمن اعتماد کنیم.
شخص وزیر امور خارجه به عنوان پیمانکار اصلی این سری معاملات میگوید این بار برخلاف برجام، وعده بهبود اوضاع اقتصادی و آنچنان رونقی را هم نمیدهد، رئیس دفتر رئیسجمهور اما تا آنجا تمایل به پذیرش این شرایط تحقیرآمیز دارد که اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام را تهدید میکند که باید عواقب رد این لوایح را بپذیرند! احتمالا که نه، اروپاییها حتما برای تداوم همین
INSTEX هم در آینده شرط و شروط دیگری وضع خواهند کرد و این چرخه پایانی نخواهد داشت. اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام فعلا تصمیمگیری درباره این لوایح را به آینده موکول کردهاند، رهبر انقلاب اما مانند زمان انعقاد برجام، مسؤولان را از افتادن در دام خدعه دشمن بر حذر میدارند و این تاریخ سرزمین زرخیز ما است که منتظر است ببیند ما باز هم خام دشمنان میرزاکوچکخان، رئیسعلی و ستارخان میشویم یا نه؟!