هادی قائممقامی: شعر و به طور عامتر ادبیات فارسی در نسبت با موضوع منجی و «مهدویت» چه پیشینهای دارد؟ شعر فارسی از چه زمانی با لحنی صریحتر به این موضوع پرداخته است؟ وضعیت ادبیات امروز در نسبت با مسأله انتظار و مهدویت چگونه است؟ این سوالات و سوالاتی از این دست شاید در همه این سالها مطرح شده. در این بین فضای ادبی جامعه روشنفکری با اصالتزدایی از امر انتظار، تلاش کرده محوریت انتظار در شعر فارسی را محدود به آثار متاخر کند و پیشینه آن را نادیده بگیرد؛ پیشینهای که از بیش از هزار سال پیش و به موازات پرداختن به موضوع منجی و انتظار، مسأله مهدویت را به صراحت پیش کشیده است. طبیعتا وقتی از «مهدویت» سخن به میان میآید، اشعار، برداشتها و توصیفاتی است که درباره امام عصر(عج)، غیبت و ظهور ایشان مدنظر است. باور به اصل مهدویت، در واقع باور به یک حقیقت موجود است. به تعبیر رهبر انقلاب «این حقیقت را در مذهب تشیع از شکل یک آرزو، از شکل یک امر ذهنی محض، به صورت یک واقعیت موجود تبدیل کرده است. حقیقت این است که شیعیان وقتی منتظر مهدی موعودند، منتظر آن دست نجاتبخش هستند و در عالم ذهنیات غوطه نمیخورند؛ یک واقعیتی را جستوجو میکنند که این واقعیت وجود دارد». با همین نگاه، شاعران پارسیگو از سالهای آغازین غیبت امام عصر(عج) با همه محدودیتهایی که از سوی حاکمان وقت اعمال میشده است، رگههایی از اعتقاد به شیعه را در خود دارند. معروفیبلخی، یکی از شاعران معاصر رودکی، درباره مذهب یا اعتقاد او گفته است:
از رودکی شنیدم سلطان شاعران
کاندر جهان به کس مگرو جز به فاطمی
فردوسی نیز که از شاعران قرن چهارم هجری است در فریاد این اعتقاد در مقدمه شاهنامه میگوید:
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
مسعود سعد سلمان که حبسیههای فراوان دارد، در وصف ممدوح خویش از مهدی و در کنار آن از دجال نام برده است:
مشهور شد از رأیت او آیت مهدی
منسوخ شد از هیبت او فتنه دجال
شاعران دیگر نیز با گرایشهای شاید متفاوت ادبی و اعتقادی به بهانه ستایش ممدوح خویش نام مهدی را در شعر خود روان کردهاند:
از آن عهده که در سر دارد این عهد
بدین مهدی توان رستن در این مهد (نظامیگنجوی)
در مقاله «سیر تطور مفهوم «مهدویت» در سرودهها و نوشتههای فارسی ادیبان مذاهب اسلامی» با توضیحی ظریف درباره این اشعار آمده است: «در سدههای آغازین هجری از نام مقدس «مهدی» بیشتر به عنوان یک نماد تاریخی استفاده میشده؛ نمادی که یادآور صلح و آرامش، قسط و عدل، پیروزی، جهانشمولی اسلام و نابودی کفر جهانی است؛ همانگونه که از دجال نیز به صورت نمادی که مظهر قساوت، فتنه، جنگ و خونریزی و کفر و شرک است، یاد میکردهاند. از همین پیشینه ادبی میتوان به اعتقاد راسخ مسلمانان به ظهور حضرت مهدی از سدههای آغازین هجری تاکنون پی برد». (مجاهدی، ۱۳۸۰: ۶۳)
در قرنهای بعد بویژه از قرون هفتم و هشتم، شاعران بسیاری، چه شیعه و چه سنی، از موضوع مهدویت در اشعار خود یاد کردهاند؛ از جمله عطار، مولوی، ابنیمین فریومدی، شاه نعمتالله ولی، حافظ شیرازی، شیخ محمود شبستری، حسن کاشی، ابنحسام خوسفی و بابا فغانیشیرازی.
در همین سدههاست که حافظ، حافظه ما، در غزلهایی به صراحت و آشکارا و با لطافت به گستره و ثمره حکومت مهدی اشاره کرده است. گاه حوادث زمانه را بهانهای برای سرودن این اشعار قرار داده است:
کجاست صوفی دجال فعل ملحدشکل
بگو بسوز که مهدی دینپناه رسید
غزلهای متعدد دیگری از حافظ را نیز به موضوع «انتظار» منتسب میکنند. از جمله:
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
دل بیتو به جان آمد وقت است که بازآیی
***
شب وصل است و طی شد نامه هَجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
***
یا رب آن آهوی مشکین به ختن باز رسان
وان سهی سرو خرامان به چمن باز رسان
***
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
***
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
برخی از غزلهای عاشقانه حافظ حتی از سوی محققان و حافظدوستان به عنوان اشعاری که به حضرت ولیعصر(عج) پرداختهاند، معرفی میشود:
آن سیهچرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
گرچه شیریندهنان پادشهانند ولی
او سلیمان زمان است که خاتم با اوست
مولوی نیز البته با گرایشی متفاوت به موضوع مهدویت پرداخته است:
پس به هر دوری ولیای قائم است
تا قیامت آزمایش دائم است
شیخ محمود شبستری، عارف و عالم قرن هشتم، در منظومه گلشن راز درباره نبوت و ولایت گفته است:
نبوت را ظهور از آدم آمد
کمالش در وجود خاتم آمد
ولایت بود باقی تا سفر کرد
چو نقطه در جهان دور دگر کرد
ظهور کل او باشد به خاتم
بدو یابد تمامی هر دو عالم
در این سده و سدههای دیگر شاعرانی چون اهلی شیرازی، وحشیبافقی (قرن دهم)، نظیری نیشابوری، فیاض لاهیجی، ملامحسن فیضکاشانی، صائب تبریزی (قرن یازدهم)، محمدعلی حزینلاهیجی، واعظ قزوینی، هاتف اصفهانی، لطفعلی بیگآذر، بیگدلی قمی (قرن دوازدهم)، وصالشیرازی، داوریشیرازی، سروش اصفهانی، قاآنیشیرازی، محمودخان صبایکاشانی (قرن سیزدهم)، عمان سامانی، محمدکاظم صبوری، حاج میرزا حبیب خراسانی، ادیبالممالک فراهانی، فرصتشیرازی، ادیب پیشاوری، ادیبنیشابوری و شیخ محمدحسین غرویاصفهانی (قرن چهاردهم) با موضوع مهدویت شعر سرودهاند. این سلسله ارزشمند تا شاعران معاصر نیز رسیده است.
ملکالشعرای بهار چنین میسراید:
گر نهان است، یکی روز عیان خواهد شد
آشکار از رخش آن راز نهان خواهد شد
در همه گیتی فرمانش روان خواهد شد
آنچه خواهیم بحمدالله آن خواهد شد
تا رسد دست من آن روز بدان دامن پاک
نهم امروز بدین در، سر طاعت بر خاک