printlogo


کد خبر: 208620تاریخ: 1398/2/3 00:00
نگاهی به تحولات شبکه نمایش خانگی پس از عدم اقبال مخاطبان به ملودرام‌های ضدهنجار
بازگشت هیولای کمدی

محسن شهمیرزادی: در یک دهه اخیر، صنعت محصولات نمایشی در‌‌ گذاری قابل توجه به سمت سریال‌سازی گام برداشته و مجموعه‌‌های ماندگاری در این سال‌ها بویژه در هالیوود خلق شده است. از دل این صنعت شرکت‌‌های کابلی و تحت وب چون «نتفلیکس» و «اچ‌بی‌او» بیرون آمده‌‌اند که نه‌تنها در صنعت سریال‌‌سازی بخش زیادی از سهام بازار را در اختیار گرفته‌‌اند که بتدریج قدم‌‌‌هایی را برای تصاحب بازار سینما نیز برداشته‌اند. سریال اگرچه پیشینه زیادی در تاریخ رسانه دارد و مبدا آن نیز به برنامه‌‌های صبحگاهی تلویزیون بازمی‌گردد اما تا مدت‌ها به دلیل محتوای نازل خود نزد سینماگران اهمیتی نداشت اما حالا سریال‌‌های برجسته، جهانی از فلسفه و اندیشه را ارائه می‌دهند که از نظر قوت تکنیکی و غنای محتوایی طعنه به آثار برجسته سینما می‌زند و مخاطبان بسیاری را در سراسر جهان با خود همراه کرده است. «بازی تاج و تخت» تنها یک مثال از میان صدها سریال برجسته‌ای است که علاوه بر فروش بالا و آورده اقتصادی چشمگیر، به‌عنوان یکی از پرمخاطب‌ترین محصولات نمایشی در جهان شناخته می‌شود که انتشار هر فصل جدید از آن موجی از هیجان و واکنش‌ها را در فضای واقعی و مجازی به راه می‌اندازد. در ایران اما مانند سایر شاخه‌‌های هنری و رسانه‌ای، سریال‌‌سازی نیز وضعیت مبهمی دارد و واژه صنعت برای سریال‌‌سازی بویژه در شبکه نمایش خانگی چندان صحیح به نظر نمی‌رسد، چرا که پس از گذشت یک دهه از آغاز فعالیت رسمی شبکه نمایش خانگی، هنوز بسیاری از تهیه‌کنندگان اذعان دارند مجموعه‌‌های آنها زیان‌ده بوده اما در عین حال از رونق این شبکه و حضور پرتعداد سلبریتی‌ها در آن کاسته نمی‌شود. این مساله در حالی است که در نمودار سینوسی اقبال به شبکه نمایش خانگی، پس از شروع پرقوت با سریال ناتمام «قهوه تلخ»، تنها تعداد معدودی از سریال‌ها مورد توجه مخاطبان این شبکه قرار گرفت و سهم سریال‌‌‌هایی که از ذائقه و میل مخاطب دور بود، بیش از محصولاتی بود که مورد توجه آنها قرار گرفت. شبکه نمایش خانگی فعالیت رسمی خود را با سریال موفق، کمدی و البته ناتمام «قهوه تلخ» مهران مدیری آغاز کرد. با توجه به چالش حل نشدنی کپی‌رایت محصولات، این سریال توانست از اقبال خوب مخاطبان و آورده اقتصادی آنها نیز بهره‌مند شود. بعد از آن مدیری و بسیاری از کارگردان‌‌های دیگر با کمدی‌‌های اجتماعی توانستند جایگاه خود را در این شبکه مشخص کنند. داوود میرباقری با «شاهگوش»، محمدحسین لطیفی با «ساخت ایران 1» و... از جمله کارگردان‌‌‌هایی بودند که در فضای کمدی اقبال مخاطبان را در شبکه نمایش خانگی به دست آوردند. اگرچه تجربه‌‌های شکست‌خورده‌ای چون «عطسه»، «شوخی کردم»، «ابله» و... نیز در این فضا جریان داشت اما به نظر می‌رسید کمدی همواره رمز و راز اقبال مخاطب به سریال‌‌های شبکه نمایش خانگی محسوب می‌شود. در ادامه روند تکامل نمایش خانگی به سمتی پیش رفت که رشد کمدی‌ها در آن متوقف شد و پس ‌از اینکه آثار تجربه‌گرا نیز با شکست مواجه شدند، ملودرام‌ همانند سینمای ایران در شبکه نمایش خانگی نیز به‌صورت وسیعی رشد پیدا کرد. ‌جز مجموعه‌هایی چون «قلب یخی» و «شهرزاد» که می‌توان آنها را در زمره استثناها قرار داد، شبکه نمایش خانگی در یک دوره چندساله پر شد از ملودرام‌های عاشقانه و اجتماعی که مزیت نسبی خود برابر تلویزیون را عبور از خط قرمزهای اجتماعی قرار دادند و در عمده آنها مساله خیانت و روابط عاشقانه پیچیده و دور از هنجارهای فرهنگی برجسته بود. سریال‌هایی چون «ممنوعه»، «عاشقانه»، «رقص روی شیشه» و... بخشی از ملودرام‌های اخیر شبکه نمایش خانگی به‌حساب می‌آیند که در دوران رکود کمدی برجسته شدند اما نتوانستند اقبال سراسری میان مخاطبان به دست آورند. در مقابل بسیاری از مجموعه‌ها با هدف تجربه‌گرایی و ورود به مضامین نو در عرصه سریال‌سازی پا به شبکه نمایش خانگی گذاشتند که عمده آنها نیز با شکست مواجه شدند. این شکست در حالی بود که بسیاری از آنها ظرفیت بالایی برای اقبال مخاطبان و تنوع ژانر در عرصه سریال‌‌سازی داشتند اما عوامل دیگری از جمله ضعف قصه، چالش تبلیغات، در تضاد بودن با ذائقه شکل‌گرفته در میان مخاطبان و عدم سرمایه‌گذاری روی آنها و در نتیجه تعداد پایین قسمت‌های تولیدشده موجب شد تجربه‌گراهای شبکه نمایش خانگی نیز با شکست مواجه شوند. سام قریبیان با مینی سریال «عالیجناب»، بهروز شعیبی با ملودرام اجتماعی «گلشیفته»، سعید ابوطالب با مستند مسابقه «رالی ایرانی» و فریدون جیرانی با ملودرام جنایی«نهنگ آبی» از جمله افرادی بودند که دست به تجربه‌های متفاوت در شبکه نمایش خانگی زدند که به نظر می‌رسد نتوانستند سرمایه آورده تهیه‌کنندگان خود را بازگردانند و اقبال نه‌چندان مناسب به این آثار موجب شد آنها دیگر شانس خود را در این شبکه امتحان نکنند. از سوی دیگر نیز برخی مجموعه‌ها از اساس ارتباطی با این فضا نداشتند و پیش از حضورشان نیز شکست آنها قطعی محسوب می‌شد؛ مجموعه‌هایی چون «آشوب» که فضای سینما را با طول دادن سکانس‌ها به شبکه نمایش خانگی کشاند یا «احضار» که بدیهیات ذائقه مخاطب ایرانی را نیز در نظر نداشت. پس از این فراز و فرود بار دیگر شبکه نمایش خانگی با موج جدیدی از سریال‌‌های کمدی مواجه شده است. سریال «سال‌‌های دور از خانه» به کارگردانی مجید صالحی اسپین آف مجموعه پرمخاطب «شاهگوش» است که قسمت نخست آن مخاطبان را نسبت به یک کمدی خوب امیدوار کرده است. مهران مدیری هم بناست بزودی با «هیولا» به شبکه نمایش خانگی بیاید که باید منتظر نشست و دید آیا این کمدی مهران مدیری پرمخاطب خواهد بود؟ اما چیزی که از تغییر روند محصولات شبکه نمایش خانگی قابل مشاهده است، بازگشت کمدی‌ها به این شبکه است و حال باید دید تا چه حد مخاطب در عصر فقر طنز سالم، به این کمدی‌ها اقبال نشان خواهد داد.


Page Generated in 0/0065 sec