حسام آبنوس: «پیدا بود که آدمها هنوز دنبال زندگی بیدردسر نمیگردند؛ حداقل در داستانها.» این جمله در آخرین خطوط رمان ۳۷۰ صفحهای «شهرهای گمشده» توجهم را به کل کتاب مجدد جلب کرد. به عبارتی وقتی به این جمله رسیدم، متوجه شدم چقدر این حرف درست است و این کتاب که پر از اتفاق و حادثه است برای خواننده میتواند جذاب باشد. در این کتاب ما شاهد یک زندگی پردردسر برای «محیا قوامیان» هستیم؛ شخصیتی که کشورش را ترک کرده و در شرکتی مشغول به کار شده که ویروسهای متجاوز به تاسیسات هستهای ایران را طراحی کرده و نفوذ داده است.
این چند خط میتواند کافی باشد تا خواننده با اثر ارتباط برقرار کند و بدون وقفه صفحات را ورق بزند تا بخواهد سر از کار شخصیت اصلی کتاب در بیاورد؛ اثری که شخصیتهای متعددی دارد و هر کدام نیز با اتفاقاتی درگیرند و به عبارتی خردهروایتها و خرده اتفاقات بسیاری را با خود وارد داستان میکنند. خردهروایتهایی که قرار است به داستان کمک کنند و هیچکدام به تنهایی در کتاب اصالت ندارد و نویسنده بخوبی این را درک کرده و اسیر روایت زندگی شخصی شخصیتهای فرعی نشده و هرجا دست به این کار زده در واقع به قصه اصلی خود کمک کرده است.
رمان «شهرهای گمشده» را چه از لحاظ فنی و چه از منظر محتوا و مضمون باید یکی از متفاوتترین کارهای سالهای اخیر دانست؛ اثری که نه یأس و تنهایی تزریق میکند و نه شعار میدهد، در واقع اثری است متعادل! متعادل از این حیث که هم به حالات شخصیتهای قصهاش سرک میکشد و آنها را روایت میکند و هم اینکه یک مضمون را دنبال و آن را باز میکند.
نویسنده این اثر به متون کهن دینی اعم از قرآن و نهجالبلاغه تسلط عجیبی دارد و آیات و روایاتی که در کتاب به کار میبرد به هیچوجه کارکردی باسمهای و شعاری ندارد. به عبارت دقیقتر این متون که در کتاب به کار برده میشود بشدت کارکرد دارد و در خدمت متن اصلی است و معنا و مفهومی که از آنها به ذهن خواننده متبادر میشود، هوشمندانه و دقیق است که نشان میدهد نویسنده بیدلیل و از روی خالی نبودن کتاب از چنین متونی آنها را وارد روایت داستانی خود نکرده است.
ماجرای تکفیریها و کمکهای غرب و کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس از جمله عربستانسعودی به آنها تصویری جالب از پشتپرده این جریانات را به خواننده نشان میدهد. نویسنده در این اثر کوشیده اگر حرفی میزند با منطق داستان همخوانی داشته باشد و این را در ماجرای تکفیریها یا انتخابات آمریکا و موضوع برجام میبینیم. عباراتی که نویسنده برای برخی موضوعات به کار میبرد در فضای حاکم بر کتاب نشسته و به نظر نمیآید نویسنده میخواسته برای خوشامد خواننده یا خالی نبودن متنش، آنها را وارد کرده باشد.
مرادیآهنی که نویسندهای نسل سومی محسوب میشود در این اثر نشان داده نسلی جدی پا به عرصه داستاننویسی گذاشتهاند و حرفهای بسیاری برای گفتن دارند. او در این کتاب تلاش میکند تصویری از زاویه خود از اتفاقات جهان را به نمایش بگذارد و برای این کار دست به یک کار بزرگ زده است. او با حوصله شخصیتها را وارد و قصههای فرعی آنها را اندک اندک مطرح میکند تا خواننده با حجم انبوهی از اطلاعات مواجه نشود. از این رو میبینیم قصه در فضایی منطقی روایت میشود و همهچیز در جای خود کارکرد و معنا دارد. یکی از نکاتی که در مرور این کتاب توجهبرانگیز است، متنی تمیز از ارجاعات اروتیک است. هرچند این کتاب و بستر روایی آن این ظرفیت را داشت که اثری اروتیک از آن خارج شود ولی نویسنده سعی کرده قصه و حرف اصلی خود را تحت تاثیر این ماجرا قرار ندهد. او حتی برای نشان دادن برخی واقعیتهای جامعه غربی اشاراتی گذرا میکند و از باز کردن ماجرا پرهیز کرده است.
نکته دیگری که درباره «شهرهای گمشده» باید به آن اشاره کرد، مساله فضاسازی است. نویسنده با تسلطی مثالزدنی موقعیتی مکانی را توصیف میکند که باورپذیری بالایی دارد. به قدری توصیفات جزئی و با صحنهپردازیهای دقیق است که خواننده احساس میکند نویسنده مدتی در نیویورک زندگی کرده و دست به توصیف آن منطقه زده است. فضاسازی در این اثر در خدمت قصه و روایت اصلی است و قرار است خواننده را در موقعیت اتفاقات قرار دهد. شاید باید رمان «شهرهای گمشده» آیدا مرادیآهنی را یک اثر استراتژیک خواند؛ اثری که نویسنده در آن تلاش کرده نشان دهد همهچیز آنطور که ما در این سوی دنیا میبینیم نیست و تناقضهای رفتار جوامع دیگر در قبال ما را بخوبی نشان داده است. برای مثال از زبان شخصیتی چینی به ماجرای حمله پاریس و نوع مواجهه رسانهها و به دنبال آنها مردم در قیاس با ماجرای حمله به راهآهن کونمینگ در چین اشاره میکند و نشان میدهد چطور یک موضوع برجسته میشود و دیگر موضوعات مسکوت باقی میماند. به همین خاطر به نظر میرسد این رمان را باید آغازگر داستاننویسی در دهه پنجم انقلاب اسلامی نام نهاد؛ اثری که هم جذابیتهای داستانی و هم خلاقیتهای تکنیکی را توأمان دارد و خواننده را تا آخرین سطر با خود همراه میکند. این رمان را نشر «کتاب سده» منتشر کرده است.