یاسمن گودرزی: دهه 70 را در رماننویسی اگر دهه کمکاری نویسندگان بدانیم، خلق رمان جزیره سرگردانی که از پیشگامان رمان بعد از انقلاب محسوب میشود، کوشش بیبدیلی است برای احیا و عمق بخشیدن به شخصیت زن که پیش از این در ادبیات کلاسیک دچار جمودی و انفعال چشمگیری بود. سیمین دانشور، این یگانه نویسنده «سبک قلم» که درک ظریف و هوشمندانهای نسبت به شرایط اجتماعی- سیاسی زمانه خود دارد، در تلاش است بازتعریفی از شخصیت زن ارائه دهد و با بیرون کشیدن او از گزارههای تکراری چون قد سرو و چشم مشکی و خال لب، ضمن اعتلای شخصیت زن، او را وارد جامعه مدرن کند. دانشور از رکود زن ناراضی است و این را با درهم کوبیدن جامعه مردسالارانه مدام تکرار میکند. داستان سرشار از حیرت و سرگردانی است؛ روایت سرزمینی که همه آدمهایش در دوگانگی یا چندگانگی به سر میبرند. این بهت و حیرانی در داستان اینگونه آغاز میشود: «آنها که ریسمان دستشان بود، آنها که کلید داشتند، همهشان گم و گور شدند».
نویسنده متاثر از اندیشههای آلاحمد، شریعتی، خلیل ملکی و مصدق است و سعی دارد در قالبهای دیالکتیکی این اندیشهها را در ذهن خواننده منعکس کند. سیمین با خلق شخصیتهایش در محیط و در بطن روابط اجتماعی آنها را باورپذیر میکند. رمان او اندیشه اوست و اندیشه او صرفا پدید آوردن یک سلسله وقایع رمانتیک نیست. او با اتکا به فراز و نشیبهای زمانه خود گونهای رئالیستی خلق میکند که در تعامل با جامعه قرار دارد. محور اصلی داستان شخصیت دختری است به نام «هستی نوریان» که با برادر و مادربزرگ خود زندگی میکند. هستی عاشق همکلاسی خود مراد پاکدل است که گرایشهای چپگرایانه و رادیکال دارد و امیدوار است مراد روزی از او خواستگاری کند.
شخصیت هستی در برخورد با اجتماع شکل میگیرد. او باورهای منسجمی درباره خدا ندارد و عقاید سیاسیاش نیز به گفته خودش قاطی پاتیاند. سومین کاراکتر مهم داستان سلیم فرخی است که پا به زندگی هستی میگذارد و او را مجذوب عقاید خود میکند. سلیم نماینده طبقه مذهبی و در عین حال سستعقیده جامعه است که در مجلد دوم، عقایدش دستخوش تغییر میشود. از دیگر ویژگیهای مثبت رمان او میتوان به حضور شخص دانشور بهعنوان استاد دانشگاه و همچنین مشاور و راهنمای هستی اشاره کرد. او گویی تنها کسی است که دچار سرگردانی نیست. جاری و روان است. دلسوزانه تجربیات خود را با هستی در میان میگذارد و زندگیاش بهراحتی متلاطم نمیشود. چنانکه 2 هفته پس از مرگ جلال در کلاس درس حاضر میشود و در میان بهت و ناباوری دانشجویانش از عشق، امید و اعتماد به نفس سخن میگوید. اولین گفتوگوی ایدئولوژیکی میان سلیم و هستی در منزل توران، مادر بزرگ هستی رخ میدهد. آنجا ماهیت سنتگرایانه سلیم بر هستی آشکار میشود. این ریشه مذهبی در سلیم وابستگی عمیقی به روحیات غربستیزانه او دارد. او در مقابل دفاع هستی از غرب به اسلام انقلابی و مهدویت انقلابی اشاره میکند. هستی میپندارد سلیم نیز مانند مراد گرفتار شعارزدگی است. سلیم همچنین مانند اغلب مردان ایرانی نمیتواند روحیات مردسالارانه خود را پنهان کند و در قالب سوالاتی منباب اشتغال هستی و فعالیت اجتماعی او در بیرون از خانه، او را به چالش میکشد. با همه این تفاوتها، چنانکه گفتیم روح هستی در دستان سلیم اسیر میشود و هستی، سلیم را دریچهای میبیند که پاسخ سوالات او است.
هستی در دو راهی انتخاب مراد و سلیم پناه به راهنمایان خود یعنی سیمین و استاد مانی میبرد.
دانشور در رمان تا میتواند از قطعیت فاصله میگیرد و اجازه تقابل آرا را میدهد. حتی اگر با باورهای خودش در تضاد و تناقض باشد. او مدعی است انقلاب از حاشیهنشینان شروع شده است. مراد و سلیم نقش مبارزان این جنبش را بر عهده دارند. مراد پس از لو رفتن بیآنکه از ارتباط سلیم و هستی باخبر باشد، هستی را به سلیم میسپارد و به مخفیگاه جدیدی میرود.
هستی نیز در نهایت پس از اتمام حجت با مراد، دست به سوی سلیم دراز میکند و او را وادی امن خود مینامد. سیمین از ایدئولوژیهای مختلفی در داستان سخن میگوید اما اینطور به نظر میرسد که در نهایت به ریسمان مهدویت انقلابی به معنای خاص آن یعنی ظهور منجی چنگ میزند. او جلال آلاحمد را در رویای هستی ترسیم میکند که هستی از او میپرسد: آقای آلاحمد! شما به مهدویت انقلابی اعتقاد دارید؟ و جلال اینگونه پاسخ میدهد: دستکم این را میدانم که کسی که به شهادت ایمان دارد دیگر سرگردان نیست. قلم سیمین دانشور نمادمحور است. او در بیان عقاید هنرمندانه به انتخاب نماد میپردازد. در سووشون این شیوه فراگیرتر است.
عدهای بر این باورند که او جزیره سرگردانی را نماد نه فقط ایران، بلکه تمام جامعه جهانی و این حیرانی را مختص انسان معاصر میداند. دانشور شاید برای خلق شخصیتهای مراد و سلیم، آلاحمد را الگو قرار میدهد. مراد آلاحمدی است که در سالهای جوانی عاری از تفکرات مذهبی به مارکسیسم و حزب توده گرایش دارد و سلیم که نمایانگر میانسالی جلال است، زمانی که اندیشههای اسلامی در ذهن او جرقه میزند. در نهایت میشود جزیره سرگردانی دانشور را گامی بزرگ در ادبیات دانست و او را بهخاطر خلق این اثر چندصدایی ماندگار که طنین آزادگی را توأم با عشق به وطن به گوش دل مخاطب میرساند ستود. روحش شاد، یادش گرامی باد.