احسان سالمی: «مصائب شیرین 2» یکی از سختترین فیلمهای سیوهفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر بود؛ نه فقط از باب اینکه ریتم کند و کشدار فیلم تماشای آن را تبدیل به یک تجربه سخت و طاقتفرسا میکرد، بلکه از آن جهت که ساخت چنین فیلمی را باید پایانی بر دوره فیلمسازی به سبک فیلمسازان مهمی همچون علیرضا داوودنژاد دانست؛ کارگردانی که با ساخت فیلمهایی مثل «نیاز» و «مرهم» هنر کارگردانیاش را به رخ منتقدان کشید و قدرت قلمش در نگارش فیلمنامه آثاری همچون «عروس» و «تاراج» نشان داد با آنچه در سینما از آن به عنوان «ذائقه مخاطب» یاد میشود، بیگانه نیست. اما چرا «مصائب شیرین 2» را باید یک عقبگرد تمام عیار در کارنامه فیلمسازی علیرضا داوودنژاد به حساب آورد؟ «مصائب شیرین 2» ادامه فرمول «مرسوم» داوودنژاد برای ساخت فیلمهای خانوادگی است؛ یک مدل خاص فیلمسازی که شاید در سالهای دور به عنوان یک شیوه ابتکاری و جذاب در فیلمسازی طرفدارانی داشت ولی اصرار او بر استفاده از این روش حالا دیگر این آش شلهقلمکار را آنقدر شور کرده که نسخه دوم فیلم موفق «مصائب شیرین» را تبدیل به یک تجربه تماما شکست خورده کرده است. هر چه نابازیگران «مصائب شیرین یک» بخوبی از پس نقشهایی که به آنها واگذار شده بود برآمده بودند، «مصائب شیرین 2» که همه یا بازیگر حرفهای هستند یا درس بازیگری و سینما خواندهاند، از پس نقشهایشان برنیامدهاند؛ بویژه مونا داوودنژاد که اَکتهای اغراقآمیزش برابر دوربین به وضوح نشان میداد بیش از توانایی و تسلط بر هنر بازیگری، آنچه او را تبدیل به یکی از بازیگران اصلی این اثر کرده، حضور در نسخه اول این فیلم و نسبت خانوادگیاش با کارگردان اثر است! فیلم بیش از حد بر حس نوستالژیک مخاطبان با نسخه اول آن تکیه دارد، در حالی که یکی از قواعد ساخت دنبالهها در سینما آن است که فیلم در عین ارتباط موضوعی با نسخههای پیشین خود، دارای یک هویت مستقل باشد که از این نظر «مصائب شیرین 2» نمیتواند نمره قابل قبولی را به دست آورد. همچنین به این موارد باید فرمزدگی شدید فیلم را هم اضافه کرد. اصرار فیلمساز بر استفاده از تکنیکهایی همچون گفتوگوی بازیگران با دوربینهای موبایل یا وبکم و فلشبکهای گاه و بیگاه آن به نسخه اول «مصائب شیرین» آن را تبدیل به اثری شلخته کرده که بیش از یک فیلم سینمایی شبیه پروژههای دانشجویان رشته کارگردانی است! موضوعی که احتمالا اصلیترین دلیل آن را باید وجود یک دغدغه شخصی در فیلمساز دانست؛ نه یک دغدغه برای طرح موضوعی مهم برای مخاطبان! یک دغدغه «کاملا شخصی» که با پول نهادهایی همچون فارابی و البته حمایت چند سرمایهگذار بخش خصوصی تبدیل به یک اثر سینمایی برای همه مردم شده است! «مصائب شیرین 2» در بهترین حالت میتوانست یک نمایشنامه رادیویی موفق با الهام از قصه نسخه اول این اثر سینمایی باشد تا حداقل مخاطبان به جای دیدن بازیهای اغراق شده بازیگران در برابر دوربین، با شنیدن صدای بازیگران و با قدرت تخیل خودشان، فضای قصه را تصور کنند و به قصه کمرمق و کند داوودنژاد، جانی تازه بدهند.