محمد نجارصادقی: با پیدایش اینترنت و تبدیل رویای دهکده جهانی به یک واقعیت دستیافتنی، مفاهیم حکمرانی دچار تغییر شد؛ در حال حاضر غولهای تکنولوژی تعیین میکنند که مردم چگونه فکر کنند، چگونه لباس بپوشند، چگونه غذا بخورند و...، حتی قدرتهای سیاسی هم برای جلب تایید مردم به سمت پلتفرمهای ارتباطی رفتهاند؛ در این مسیر اما کشور ما تنها یک مصرفکننده است. این یعنی ما هیچ قدرتی نداریم و تنها از ظرفیتی که خارجیها برای ما ایجاد کردهاند صرفا جهت انتشار محتوا استفاده میکنیم. صاحبان این فضا هم با ابزار خود بیشترین تزریق فکری را به کاربران ایرانی انجام دادهاند. این حرکت آهسته اما حالا تبدیل به تقابل سخت شده است. جالب اینجاست که سیاستگذار حوزه ارتباطات کشور هم هیچ قدرتی ندارد که در برابر آن پاسخگو باشد. 2 نمونه مصداقی در روزهای اخیر برای تایید این موضوع وجود دارد.
اول: یکی از اشرار در اینستاگرام تصاویری از تیراندازی خود منتشر میکند، او همواره خود را به عنوان یک انسان شرور که چیزی جز ایجاد ناامنی برای او مهم نیست نشان میدهد، از اینها بدتر مردم را تهدید میکند و در نهایت یکی از تهدیدهای خود را عملی کرده و با اسلحه یکی از شهروندان را بدون دلیل میکشد! شاید تمام این مسائل را بتوانیم به عنوان یک معضل امنیتی، روانشناختی و شاید هم پلیسی بررسی کنیم اما در ادامه به جایی میرسیم که تعریف آن وادادگی شبکه است. صفحه این قاتل در اینستاگرام با تمام تصاویر نشاندهنده توحش او غیرفعال نمیشود! هیچکس هم قدرتی برای غیرفعال کردن آن ندارد. این یعنی چه بخواهیم قبول کنیم و چه نخواهیم بپذیریم، حکمرانی شبکه را از دست دادهایم. شایان ذکر است این قاتل صبح دیروز در درگیری با نیروهای انتظامی کشته شد.
دوم: به طور حتم شما هم مثل آدمی را که از تکرار و تاکید روی یک دروغ خودش هم آن دروغ را باور کرده شنیدهاید، این موضوع همانند واکنش یکی از خردهسلبریتیهای کشور به یک صفحه تقلبی است. در روزهای اخیر یک صفحه توئیتری که خود را یک طلبه علوم دینی معرفی کرده بود محتوای توهینآمیزی نسبت به شهروندان و بویژه بانوان محترم کشورمان منتشر کرد. با توجه به وجود شواهد بسیاری مبنی بر تقلبی بودن این صفحه، اغلب فعالان جدی این پلتفرم بیتوجه از کنار آن گذشتند اما یک بازیگر به آن ضریب میدهد! البته بازیگر وقتی آب از آب گذشته و در افکار عمومی نفرتپراکنی خود را نسبت به طلاب دینی نشان داده بود توئیت خود را بدون هیچ توضیح و معذرتخواهی پاک کرد!
خسته نباشی!
در این وانفسا اما عمق فاجعه زمانی روشن میشود که معاون وزیر ارتباطات و رئیس هیأتمدیره شرکت ارتباطات زیرساخت توئیت میزند: «با استانداردهای آمریکایی، صفحات پاسدارانی که با تروریسم مبارزه میکنند باید پاک شود اما صفحه تروریستی که مردم را به قتل تهدید میکند، نه!» با استانداردهای کجای دنیا معاون وزیر و متولی اصلی اعطای پهنای باند و خدمت اینترنت، یک برنامه بارگذاری عکس و ویدئو را اینچنین منفعلانه نقد میکند؟ در ادامه توئیت رئیس هیاتمدیره شرکت ارتباطات زیرساخت آمده است: «ولی ما منتظر آنها نماندهایم: در جلسه امروز با فرماندهان ناجا مقرر شد برای پیشگیری از جرم و کاهش تهدیدها برنامهای اجرا شود». امروز اگر اینستاگرام تبدیل به یک «دارک وب» شود دقیقا کشور ما چه قدرتی برای کنترل این موضوع دارد؟ اگر روزی گروههای تروریستی شروع به فروش اسلحه در این شبکه اجتماعی بکنند جایگاه حاکمیت و سیاستگذار شبکه کجاست؟ مساله اینجاست که چرا امروز نمیتوانیم صفحه یک قاتل را ببندیم؟ از گزاره تلخ فیلترینگ که بگذریم، چرا تاکنون وزارت ارتباطات با وجود اینکه شاهد فعالیت بالای مردم و حتی مسؤولان کشور در این برنامه تعاملی است دیپلماسی مناسبی با مدیران اینستاگرام برقرار نکرده است؟ به هر حال، جای خوشحالی است که در نهایت «منتظر آنها نماندهایم» و مقرر شده است «برنامهای اجرا شود»؛ این اعلام معاون وزیر را به فال نیک میگیریم و منتظر میمانیم تا برنامه و اقدام عملی وزارت ارتباطات را در این زمینه ببینیم.