printlogo


کد خبر: 208990تاریخ: 1398/2/12 00:00
نگاهی به کتاب چراغ‌های روشن شهر که روایتی از زندگی یکی از زنان امدادگر جنگ است
سخت‌تر از جنگ نازک‌تر از گل

احسان سالمی: جنگ اگرچه یک واقعیت مردانه و خشن است اما از آنجا که «دفاع‌مقدس» ماهیتی کاملا متفاوت با سایر جنگ‌ها داشت، از منظر حضور زنان نیز عملکرد کاملا متفاوتی با سایر جنگ‌ها داشته است و بیراه نیست اگر بگوییم نقش زنان در پشت جبهه‌های نبرد در سال‌های جنگ تحمیلی با نقش مردان که در خط مقدم نبرد حضور داشتند، برابری می‌کند. «چراغ‌های روشن شهر» روایت یکی از مردانه‌ترین حضور بانوان در عرصه جنگ است؛ روایتی از زندگی زهره فرهادی که یکی از دختران امدادگر و مدافع خرمشهر در سال‌های ابتدایی جنگ تحمیلی است. کتاب که به شیوه داستانی نوشته شده، با مرور خاطرات فرهادی در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز می‌شود و رفته‌رفته مخاطب را با مسیر پرفراز و نشیبی که راوی کتاب پیش از حضور در قامت یک بانوی امدادگر طی کرده، آشنا می‌کند.  دختری نوجوان که در جمع خانواده‌اش از گل نازک‌تر هم نشنیده بوده و حتی بعد از فوت مادرش برای جلوگیری از آسیب روحی به او مانع از مواجهه‌اش با پیکر مادرش شدند، در اولین روزهای حمله صدام به خرمشهر با واقعیت خشن جنگ این‌گونه روبه‌رو می‌شود: با شنیدن اسم کفن، تکانی خوردم. ناباورانه از خود پرسیدم: «پس این پارچه‌ها که ما می‌بریم کفنه؟ وای خدا!» ترس بَرَم داشت. دستم بی‌اختیار شروع کرد به لرزیدن. از خود پرسیدم: «مگه چقدر شهید داده‌ایم که باید این همه کفن ببریم؟ چرا باید این اتفاق بیفته؟ واقعا جنگ شده؟ لعنت به صدام که مردم رو این‌طور به خاک و خون می‌کشه». روایت «چراغ‌های روشن شهر» یک قصه بشدت سینمایی است؛ قصه‌ای قهرمان‌محور با یک روایت پرکشش و پر از تعلیق که روایتی از اتفاقات پشت جبهه‌های جنگ است؛ قصه‌ دختر نوجوانی که برخلاف اغلب دخترهای نوجوان تصویر شده در سینمای ایران که معمولا برای اعتیاد و دوستی‌های مجازی و موارد مشابه آن از خانه فرار می‌کنند، برای رسیدن به جمع امدادگران از خانه فرار می‌کند! درواقع سن کم راوی و شرایط خاص خانوادگی وی، او را از بسیاری دختران خرمشهری فعال در آن سال‌ها متمایز می‌کند. در عین حال موضوعات مطرح شده درباره جنگ در این اثر متنوع است و دربرگیرنده مسائل مختلف مرتبط با این حادثه بزرگ در آن دوران است. «چراغ‌های روشن شهر» ادامه مسیر درستی است که در این سال‌ها با انتشار کتاب‌های مهم و اثرگذاری همچون «دا» و «فرنگیس» درباره ثبت و ضبط خاطرات بانوان از جنگ تحمیلی ایجاد شد؛ روندی که بدون‌شک بخش عمده‌ای از زحمت آن بر دوش دفتر ادبیات و مقاومت حوزه هنری انقلاب اسلامی و چهره‌های بزرگی همچون مرتضی سرهنگی، هدایت‌الله بهبودی و دیگر نویسندگان و تلاشگران این عرصه است. این کتاب که نخستین چاپ آن به‌تازگی منتشر شده، این روزها در غرفه انتشارات سوره مهر در نمایشگاه بین‌المللی کتاب، واقع در مصلای امام خمینی، شبستان، انتهای راهروی 27 موجود است.

 

یادداشت فائزه ساسانی‌خواه، نویسنده «چراغ‌های روشن شهر»
 درباره فرآیند خلق این اثر جاودانگی زنانه

سال 1393 نگارش خاطرات یکی از دختران خرمشهری از طرف مسؤول واحد بانوان دفتر ادبیات هنر و پایداری حوزه هنری به من پیشنهاد شد. تعداد دختران خرمشهری که در روزهای مقاومت در شهر باقی ماندند و به فعالیت در عرصه‌های گوناگون پرداختند کم نبوده و نیست اما در میان آنها خانم زهره فرهادی، دختری کم‌سن و سال با ویژگی‌های اخلاقی برجسته و خاصی بود. این نکته به همراه چند خصوصیت دیگر از جمله شرایط خاص خانوادگی، بیان نکات متنوع و جدیدی از تاثیر جنگ بر زندگی روزمره مردم خوزستان و حتی مسائلی که به قبل از شروع جنگ بازمی‌گشت، نظر مرا جلب کرد تا مصاحبه و نگارش این اثر را بپذیرم.  از آنجایی که فارغ‌التحصیل رشته جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی هستم می‌دانستم خاطره‌نگاری نیازمند روشی علمی است و نخستین مرحله آن انجام مصاحبه‌های دقیق است. از این رو لازم بود سؤالات من و پاسخ‌های راوی به‌طور همتراز اطلاعات متن را کامل کنند. کتابخانه تخصصی جنگ حوزه هنری در آن دوران خانه دوم من بود. با مطالعه منابع دست اول و پژوهشی، کتاب‌های خاطرات، روزشمارها و... به سؤالات جدیدی می‌رسیدم. لیستی از آنها تهیه می‌کردم و در جلسه‌های مصاحبه آنها را از راوی می‌پرسیدم. جواب‌های خانم فرهادی سبب بازگشایی مسیری جدید در تدوین اثر می‌شد. «همدلی» و «ارتباط دائمی» و تنگاتنگ من با راوی محترم و «اعتماد» ایشان به من، این اثر را به جزئیات و اطلاعات عمیق نزدیک و نزدیک‌تر کرد که به‌تدریج و طی چندین سال شکل گرفت. علاوه بر مصاحبه با راوی، با خانواده و دوستان ایشان در آن دوران نیز مصاحبه‌های تکمیلی گرفتم تا اثر قوی‌تر باشد. در کنار آن 2 بار به استان خوزستان سفر کردم و از نزدیک از شهرهایی که راوی در آنها زندگی کرده بود بازدید کردم تا بتوانم با تسلط بیشتری خاطرات را ثبت کنم. از آنجایی که این کار نخستین تجربه من در حوزه خاطره‌نگاری بود، جلسه‌های متعددی با کارشناسان حوزه خاطره‌نگاری و تاریخ شفاهی داشتم تا ساختار علمی دقیقی بر متن حاکم باشد. در واقع کتاب «چراغ‌های روشن شهر» حاصل 5 سال مصاحبه عمیق، هدفمند و ساختاریافته من با راوی، تحقیقات میدانی و کتابخانه‌ای بسیار و گفت‌وگو با کارشناسان خبره این حوزه است. در انتهای اثر، فهرست منابعی که در پانویس استفاده کرده‌ام، آمده است تا صبغه پژوهشی آن نیز برای مخاطبان مشخص باشد. مخاطبان فرهیخته که با خاطره‌نگاری آشنا هستند می‌دانند چنانچه نویسنده‌ بر اساس روش‌های علمی کتاب خاطره‌ای را تدوین کند، دشواری‌ها و سختی‌های فراوانی را پشت سر گذاشته است. من علاوه بر طی کردن این مراحل به دلیل علاقه‌ای که به ادبیات داستانی داشتم این رنج را بر جان خریدم که به جای روایت خطی و فاقد فراز و فرود، با رعایت کامل اصل مستندنگاری این اثر را تا جایی که امکان و انعطاف داشت به یک اثر داستانی تبدیل کنم تا برای خوانندگان جذاب و پر از تعلیق و کشش باشد. طی سال‌های اخیر نقش و جایگاه زنان و دختران در جنگ تحمیلی به‌طور ویژه‌ مورد توجه ناشران، مخاطبان و منتقدان قرار گرفته است. کم‌توجهی یا نادیده گرفتن سهم آنان در آن دوران، حذف بخش مهمی از خاطرات این سرزمین است، بنابراین ثبت و ضبط خاطرات تعدادی از زنان و دختران این سرزمین و ماندگار کردن آن برای همیشه، هدف من در نگارش این اثر بود. در این کتاب سعی کرده‌ام با محور قرار دادن خاطرات راوی و تمرکز روی آن و در کنار آن بررسی نقش سایر دختران و زنان خرمشهری و آبادانی، به نقش برجسته آنها در دوران دفاع‌مقدس بپردازم.  امید است این کتاب مورد توجه مخاطب حوزه خاطره‌نگاری قرار گیرد.


 


Page Generated in 0/0074 sec