printlogo


کد خبر: 209782تاریخ: 1398/3/1 00:00
چشم سیاه

مهدیه انتظاریان
تنها نشسته منتظر و سر به راه کوه
در انعکاس نقره‌ای نور ماه کوه
بر شانه‌های یخ‌زده‌اش برف سالیان
بر قامتش حریر نسیم و گیاه کوه
تاریک کرده روز و شبش را مسافری
یک روز دل سپرده به چشمی سیاه کوه
حالا بگو عقاب تو این روزها کجاست
دل قرص کرده پشت کدامین پناه کوه
فریاد می‌زنم که امان از تو کوه آه
فریاد می‌زند که امان از تو آه کوه
شب‌ها به شانه‌های خدا تکیه می‌دهد
آن سربلند تا به ابد تکیه‌گاه، کوه
رهبر انقلاب پس از پایان شعر: آفرین خیلی خوب! چشم‌سیاه منظور همان عقاب است؛ خیلی خوب بود.

ناصر حامدی
باز باران است، باران حسین بن علی
عاشقان جان شما، جان حسین بن علی
خواه بر بالای زین و خواه در میدان مین
جان اگر جان است قربان حسین بن علی
شمرها آغوش وا کردند، اما باک نیست
وعده ما دور میدان حسین بن علی...
در همین عصر بلا پیچیده عطر کربلا
عطر باران صوت قرآن حسین بن علی
پرچم بیداد را روزی به آتش می‌کشد
شعله‌های عشق سوزان حسین بن علی
قدسیان از سفره‌اش نان و نمک خوردند و ما
تا ابد هستیم بر خوان حسین بن علی
هرکجا عشق است نام او طنین‌انداز شد
در جهان برپاست توفان حسین بن علی
هر کجای خاک من بوی شهادت می‌دهد
عشقم ایران است، ایران حسین بن علی
گفته بودی «مرد را دردی اگر باشد خوش است»
دردهای ما و درمان حسین بن علی
دست بالا کن ببین لبیک‌گویان آمدند
نوجوانان و جوانان حسین بن علی
دست بالا کن بگو این بار با صوتی جلی
دست‌‌های ما به دامان حسین بن علی


Page Generated in 0/0053 sec