printlogo


کد خبر: 209850تاریخ: 1398/3/4 00:00
کشتم! مشکلی هست؟

محمد نجارصادقی: 26 اردیبهشت‌ماه بود که خبر تصادف یک پورشه در اصفهان که منجر به مرگ یک نفر شد، در فضای مجازی دست به دست و خبرساز شد. پس از آن نقل‌قول‌های متفاوتی از این حادثه شد؛ برخی رسانه‌ها نوشتند یک دختر و پسر با 2 پورشه با یکدیگر کورس گذاشته بودند، برخی اما خبر از یک کورس حرفه‌ای‌تر با حضور خودروهای بیشتر دادند و در این بین یک خبرنگار مستقل هم نوشت اساسا کورس بین یک پورشه و یک 206 بوده که دقایقی بعد خواهرش با لکسوز به صحنه آمده... اما آنچه در تمام این روایت‌های گوناگون یکسان است و خبرهای رسمی هم بر آن اهتمام دارند، این است که یک جوان از سر لذت و با علم به اینکه کار خطرناکی می‌کند، عمل خلاف قانونی را انجام داده و دلگرم به اینکه در صورت تصادف می‌تواند دیه را پرداخت کند، به کار خود تا خلق یک فاجعه ادامه داده است. تایید این دلگرمی هم زمانی مشخص می‌شود که خواهر او بدون هیچ ترس و ابایی در حضور شهروندان با صدای بلند می‌گوید، کشتیم که کشتیم، دیه‌اش را می‌دهیم! تصور اینکه گروهی می‌توانند با پرداخت بهایی، جان انسان‌های دیگر را بگیرند، انسان را یاد دوران برده‌برداری می‌اندازد؛ برده‌داری که هم‌اکنون شکل جدیدی به خود گرفته است و متاسفانه از نمونه قدیمی‌تر خود هم قانونی‌تر است و هم موجه‌تر.
 یک پورشه معادل چند انسان است؟
این تفکر نوکیسگی واکنش اغلب مردم را در فضای مجازی و عمومی در پی داشت. یکی از شهروندان در توئیتی نوشت «یک پورشه معادل چند انسان است؟» کنایه‌ای به این موضوع که با توجه به مبلغ دیه در کشور هر شخص «پورش‌سوار» می‌تواند با چندین نفر را کشته و دیه آنها را پرداخت کند! نه کار غیرقانونی انجام داده و نه حتی از وجهه شخصیتی او کاسته می‌شود. اتفاقاتی از این دست چنین گزاره‌ای را به ذهن متبادر می‌کنند که هر چیزی اگر قانونی است؛ حتما عادلانه هم است؟  مجلس شورای اسلامی هفته گذشته قانونی را تصویب کرد که احکام صادره علیه شخص اسیدپاش حتی در صورت رضایت شخص متضرر پا بر جا بماند. با شیوع این پدیده شوم قانونگذار مجبور شد برای کنترل آن حد مجازات را به قصاص هم افزایش دهد. اگر نخواهیم طنین «متعفن» کشتیم دیه‌‌‌‌اش را می‌دهیم» را دوباره بشنویم، باید فکری به حال احکام قضایی این حوزه کنیم. داوود سوری، اقتصاددان هم به زبان دیگر واکنشی اینچنین به این اتفاق داشته است: کژرفتاری در صنعت بیمه باعث چنین اتفاقاتی می‌شود. او اشتباهات در صنعت بیمه و اعتماد بیش از اندازه‌ای را که بیمه‌گذار برای یک متخلف ایجاد کرده است دلیل این اتفاق می‌داند، در واقع سوری، این ناهنجاری را بخشی از «اقتصاد رفتاری» ناشی از سیاست‌های غلط در صنعت بیمه می‌داند. 
پول دارم پس هستم!
بررسی‌‌های بیشتر در این موضوع نشان می‌دهد بذر فرهنگ نوکیسگی توسط الگوهای جامعه گذارده شده‌‌ و اگر در کنار مسائل حقوقی و اقتصاد رفتاری به این موضوع نپردازیم، راه را درست نرفته‌‌‌‌‌‌ایم.  چند صباحی است جملات عجیبی توسط مسؤولان دولتی در مواجهه با مردم می‌شنویم؛ از خودت بمال تا مسافران بیمه هستند یا به دادگاه نمی‌روم. تمام این جملات در ذهن اکثر مردم مانند کتیبه‌‌های باستانی نقش بسته است. آنها باور کرده‌‌اند مسؤولان رده‌بالای دولتی ارزش بسیار کمی برای آنها قائل هستند. یک ویژگی مشترک را می‌توان از رفتار مسؤولان تا جیغ‌های دخترک اصفهانی دید؛ حس خود برتربینی و نگاه از بالا به پایینی که می‌خواهد ضمن ثابت کردن قدرت و توانایی که دارد به طرف مقابل خود بفهماند شما هم برای من مهمی و به همین دلیل می‌توانی سهمی از کرامت من داشته باشی. این یعنی باز هم نپذیرفته است اتفاق خاصی افتاده و در آن شرایط هم می‌خواهد برتری خود را به اثبات برساند. این افراد در جامعه خود را برتر از دیگران می‌پندارند، همان برترهایی که بر مبنای آن دکارت اصالت وجود را در جامعه‌شناسی مطرح کرد. «افرادی هستند که در یک جامعه می‌اندیشند، تفکر می‌کنند و فلسفه زندگی را شکل می‌دهند. جامعه به خودی خود هویتی ندارد و در واقع تشکیل شده از مجموع افراد و مناسبات، ارتباطات، حقوق و تکالیف آنها نسبت به یکدیگر».
 میوه سرمایه‌داری!
زمانی که تمام سیاست‌های اقتصادی کشور تمایل به سرمایه‌داری پیدا می‌کند، ظهور چنین اتفاقاتی به هیچ‌وجه دور از ذهن نیست. اساسا چنین رفتارهایی میوه سرمایه‌داری است و در چهارمین دهه از انقلاب اسلامی به دلیل اجرای سیاست‌های مبتنی بر لیبرالیسم باید چنین میوه‌ای را برداشت کنیم، البته از نظر نگارنده تازه ابتدای کار هستیم و در آینده‌ای نزدیک باید به چنین اتفاقاتی عادت کنیم.
در اقتصادی که رشد اقتصادی همزمان با رشد ضریب جینی رخ می‌دهد، ثروتمندان 3 برابر فقرا تسهیلات بانکی دریافت می‌کنند، شهروندان عادی هر روز فقیرتر می‌شوند و در عوض دلالان و سوداگران به دلیل گل‌آلود بودن فضای اقتصاد کشور هر روز ثروتمندتر، باید هم شاهد چنین اتفاقاتی در کف خیابان‌ها باشیم.


Page Generated in 0/0171 sec