printlogo


کد خبر: 210042تاریخ: 1398/3/9 00:00
یادداشتی بر مجموعه‌شعر «بوی چمدان می‌دهم» سروده رضا احسان‌پور
شعرهای سپید دوصدایی!

وارش گیلانی: مجموعه‌شعر «بوی چمدان می‌دهم» اثر رضا احسان‌پور 34 ساله در 64 صفحه، دارای 60 شعر کوتاه سپید است که توسط انتشارات فصل پنجم منتشر شده است. رضا احسان‌پور را بسیاری با شعرهای طنزش می‌شناسند؛ آن هم طنزهایی در قالب‌های کلاسیک. البته همین چند سال پیش، یک مجموعه‌شعر سپید از وی چاپ شد که خوب هم گل کرد. یکی از مهم‌ترین وجوهی که سبب گل‌کردن شعرهای آن مجموعه شد، یکی ابداعی ‌بودن‌شان بود، چرا که این مجموعه، علاوه بر اینکه مجموعه‌ای بود از اشعار نیایشی و ستایشی در قالب شعر سپید، مایه‌هایی از طنز هم در خود داشت. یعنی احسان‌پور در آن مجموعه سعی کرد خیلی خوب آن وقار و متانت را که لازمه‌ امری چون نیایش و ستایش باری‌تعالی است، در شعر طنز رعایت کند. در واقع هارمونی بین آن دو با مهارت و استادی و ابداع و نوگرایی همراه بوده است. شعرهایی که با طنزی در تناسب با نیایش و ستایش، گله‌های دوستانه و حرف‌های عارفانه‌ شاعر را نیز در خود جا داده بود. نام کتاب «مناجات‌نامه‌ چوپان معاصر» است که در ادامه چند نمونه ‌شعر از آن را می‌آورم:
«خدایا!
مرا ببخش که بعضی وقت‌ها با تو
شبیه کت و شلوار پلوخوری رفتار کرده‌ام!
یعنی فقط زمانی سراغت آمد‌ه‌ام که
احتیاجت داشته‌ام»
***
«خدایا!
من از اختیارهایم می‌ترسم
فردا، پس‌فردا، خودت به‌خاطر همه‌ آنها
یقه‌ام را می‌گیری»
***
«خدایا!
من اگر بسوزم
بوی گند می‌دهم!
خود دانی، می‌خواهی بیندازی جهنم، بینداز!»
***
«خدایا!
من فقط یک «مسکن مهر» سراغ دارم
آن‌هم خانه‌ تو است»
***
«خدایا!
من مثل آن بت‌پرست نیستم
که اگر تو را نداشته باشم
خدای سنگ و چوبی داشته باشم
من اگر تو را نداشته باشم، چیزی ندارم»
اینک مجموعه ‌شعر «بوی چمدان می‌دهم»، اثری دیگر از احسان‌پور که همچون مجموعه‌ قبلی که «مناجات‌نامه‌ چوپان معاصر» نامش بوده، باز دارای لحن و زبان طنز است؛ لحن و زبانی که سعی‌اش در تنوع مضمون و تولید مفاهیم گوناگون است:
«آیینه
از روزی که تو را دیده است
مرا نمی‌بیند»
***
«آیینه‌ اتاقت را
با آیینه‌ اتاقم عوض کن
این فقط مرا نشان می‌دهد»
اساساً وقتی هر شعری توانایی نشان ‌دادن 2 وجه کلی را یکجا و درهم داشته باشد، زمینه‌ گسترده‌شدن شعر را فراهم می‌کند. گاهی این دو وجه، دوصدایی‌کردن 2 نوع شعر است؛ مثل شعری که توأمان عاشقانه و سیاسی یا توأمان اجتماعی و فلسفی باشد. یا اینکه 2 صحنه یا 2 جای دور یا نزدیک به هم یا 2 جای متفاوت از هم که به لحاظ شکل، جغرافیا، تاریخ، زمان و... متفاوت یا حتی شبیه هم باشند، در شعری کنار هم یا قرینه‌ هم قرار بگیرند؛ یا به یک مضمون و معنا مرتبط باشند. یا تغزل و حماسه را چنان درهم بیامیزند که به جای ایجاد تنافر در مخاطب، احساس اتحاد روحانی از این تراکم و پراکندگی به دست دهد و سبب جذب مخاطب شود. یا اینکه بتوان شاعرانه جدیت و طنز را به گونه‌ای در کنار هم آورد که این دو در یک شعر و یک اثر، لازم و ملزوم یکدیگر شوند و ایجاد هارمونی کنند و... در این صورت، شاعر توانسته شعرش را دوصدایی کند. اینک از تلفیق طنز و جدیت نیز رضا احسان‌پور می‌تواند ما را در این مجموعه‌ شعر با اشعاری روبه‌رو کند که ایجاد تناسب و هارمونی از این تلفیق احساس شود تا مخاطب جذب آن شود. البته این جاذبه زمانی اتفاق می‌افتد که این اتفاق، اتحاد و تلفیق در صورت، معنا و فرم، گستردگی معنایی را برساند؛ نظیر شعرهای ذیل:
«مادرم می‌گفت شاعر می‌شود
پدرم می‌گفت مهندس
من گریه می‌کردم
پرستار می‌خندید»
***
«از چتر
از جوی آب میان کوچه
از ناودان
باران طلبکارم
به اندازه‌ تمام اردیبهشت‌های عمرم»
بعضی از شعرها نیز این تضاد و جدیت را کمرنگ‌تر ارائه می‌دهد و این در صورتی است که شاعر، بار و مایه‌ یکی از آن دو را بیشتر از دیگری به شعر تزریق کرده باشد؛ نظیر شعر ذیل که بار و مایه‌ طنزش بیشتر است؛ از این رو، نبود تناسب و هارمونی، توازن را از شعر می‌گیرد و ترازوی شعر را بیشتر به سمت طنز پایین می‌آورد و شعر دوصدایی ما دچار خدشه و خُسران می‌شود:
«آن روزها
«چشم چشم دو ابرو»
این‌قدرها غم نداشت»
***
«شهر
هر روز عصر
از اداره به خانه می‌آید
و گلدان‌های مادرم را می‌خشکاند»
و دیگر اینکه بعضی از شعرها از تلفیق طنز و جدیت، دچار سبکی شعر می‌شود و این زمانی اتفاق می‌افتد که بار و مایه‌ طنز و جدیت، هر دو ضعیف است. یعنی از تلفیق دو ضعیف و ناتوان یا از تعابیر، تصاویر، تشبیهات و استعاره‌های متوسط و ضعیف در دوسوی طنز و جدیت که به واسطه‌ همین ناتوانی، توانایی جذب یکدیگر را ندارند یا جذب‌شان آنقدر نیست که درهم و باهم درآمیزند و از آمیزش خود، سنتزی ایجاد کنند که شایسته است. از این رو، شعرهایی از این دست گاه از بس سبک و ضعیف هستند، اطلاق شعر دوصدایی به آنها شایسته نیست؛ نمونه‌شعرهای سبک این دفتر نظیر موارد زیر است:
«بیا قبل از رفتن
ساعتی روی مچ دستت بکشم
تا برای برگشتن
بدقولی نکنی»
***
««نقشه‌ جدید هزار تومان»
در مترو، قیمت نقشه‌ها همین است
شاید اگر نشانی از تو داشتند
گران‌تر از این فروخته می‌شدند»
***
«هنوز می‌شود با یک چشم چشم دو ابرو
که با مداد روی دیوار کشیده شده است
حرف زد
و عاشقش شد
 و عاشقش ماند»
***
«زندگی
برای تو
خاطره است
و خاطرات
برای من
زندگی»
واقعاً که بعضی و شاید هم خیلی از شاعران که شعرهای بسیار خوبی هم دارند، اغلب یا گاهی شعر را خیلی دست‌کم می‌گیرند و هر حرف معمولی جنس چینی را شعر یا هر چیز بساطی را عتیقه می‌پندارند! این پندار مختص سپیدسرایان نیست، بسیاری نیز سطحی‌ بودن خود را پشت وزن و قافیه‌ خوب پنهان می‌کنند. شعرهایی هم هستند که در همین مجموعه‌ شعر «بوی چمدان می‌دهم» از جمله شعرهای درجه‌یک در حوزه‌ شعرهای سپید کوتاه محسوب می‌شوند؛ شعرهایی که معانی‌شان تعمیم‌پذیر است و توان شرح و تفسیر را در خود ذخیره دارند، یا اشعاری هستند که قدرت به ‌تاخیر انداختن معنا را دارند؛ شعرهایی تصویری و عینی؛ نظیر شعر «عقربه»:
«تیک تاک
تیک تاک
تیک...
10 و 10 دقیقه
باتری ساعت‌دیواری را درآوردم
تا با لبخند بمیرد»
یا شعر «گنجشک»:
«آن‌روزها دلم بزرگ بود
اندازه‌ کیف‌سامسونت پدرم
دمپایی‌های روفرشی مادرم
دفتر خاطرات خواهرم
ولی حالا...»
یا شعر «بدرقه»:
«بوی چمدان می‌دهم
کاسه‌های‌تان را
آب کنید»
با همه‌ فراز و فرودهایی که شعرهای رضا احسان‌پور در مجموعه ‌شعر «بوی چمدان می‌دهم» دارد و از آنها سخن به میان آمد، از دیگر آسیب‌هایی که معمولاً شعرهای کوتاه سپید با آن درگیر بوده و گرفتار آن است، بی‌بهره نیست؛ مثلاً از گرفتار شدن به دام کاریکلماتور:
«خدا را دوست دارم
مرا آفرید
تا تو را دوست داشته باشم»
***
«پاییز را بهانه می‌کند
برگ خسته از درخت»
یا گرفتارشدن شعرهای کوتاه این دفتر به دام کلام؛ مانند:
«اگر عشق
در دوری تعریف می‌شود
پس چرا خدا
از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است؟»
حرف آخر اینکه شعر سپید کوتاه یا شعر سپید کوتاه طنز و جدی توأمان که نوعی از انواع شعر دوصدایی محسوب می‌شود و در کل شعر سپید، نه ‌باید به ‌واسطه‌ نداشتن وزن دست‌کم گرفته شود و نه ‌باید سهل و آسان گرفته یا پنداشته شود، چرا که شعر سپید در هر صورت و حالتش، یکی از بزرگ‌ترین ظرفیت‌ها و قابلیت‌های آفرینش شعر معاصر را سبب شده و یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌هایی است که شعر معاصر از آن برخوردار شده است.


Page Generated in 0/0067 sec