سحرگاه ماه من
برنامههای سحرگاه اگرچه به صورت طبیعی کمتر از سایر مجموعهها مورد توجه قرار میگیرد اما با این وجود از لحاظ تاثیرگذاری بر مخاطبان خاص خود بسیار حائز اهمیت است. علاوه بر برنامه «سحوری» با اجرای ساعد باقری در شبکه 4، از جمله برنامههای قابل دفاع سیما «ماه من» بود که سحرگاههای ماه رمضان از شبکه 3 روی آنتن میرفت. این برنامه که با اجرای نجمالدین شریعتی هر سحر میزبان حجتالاسلام کاشانی، تاریخپژوه جهان اسلام بود به روایت تاریخ حول فضایل امیرالمومنین میپرداخت. اگرچه مدیوم تلویزیون نمیتواند پذیرای هرگونه وعظ و خطابه باشد اما ادبیات حامد کاشانی را میتوان نزدیکترین فرم منبر در تلویزیون دانست. کلام وی در عین عمیق و پرمایه بودن، روایتی کاملا داستانی و ادبیاتی قصهگو دارد. جزئیات زندگی روزمره در کلام وی محسوس است و از همین رو مخاطب بیش از مواجهه با موعظه در حال داستان شنیدن است. در واقع شنونده با گوینده همراه میشود و در دل داستان، نکتههای تاریخ و عبرتهایش به مخاطب میرسد، بدون آنکه نیازی به وعظ و خطابه باشد.
طعم گس افطاری با تلویزیون
تا پیش از این برنامه «ماه عسل» به عنوان پیشتاز برنامههای ترکیبی ماه رمضان در موقع افطار به حساب میآمد. روایت قهرمانهای معمولی و فرصت دادن به انسانهایی که سلبریتی نیستند اما زندگیشان مملو از عبرت و امید است، اتفاق بدیعی در سیما بود. به نظر میرسد احسان علیخانی از فرط انتقادات غیرمنصفانه از «ماه عسل» گریخت و به سرگرمیسازی «عصر جدید»ی پناه برد. هر چند او بعد از 12 سال به این پله از ماه عسل رسیده بود اما رمضان 98 نشان داد در نبود ماه عسل علیخانی تا چه حد برنامهسازان تلویزیونی توانایی خلق چنین مجموعههایی را دارند. برنامه «اختیاریه» شبکه 5 و «دعوت» شبکه یک نیز اگرچه جا پای ماه عسل گذاشتند اما نتوانستند در جلب مخاطب و پرورش ایدههای خوب موفق عمل کنند. سایر شبکههای سیما نیز از سطح برنامههای معمولی فراتر نرفتند. «ماه ماه» تنها برنامهای بود که انتظار میرفت با مخاطبان گستردهای ارتباط برقرار کند که به نظر
میرسد با مخالفت معاون سیما روز پخش از کنداکتور تلویزیون حذف شد.
افطار با قیصر، شام با برادر جان
سریالهای شبکه 3 به دلیل نزدیکی با زمان افطار بیشترین اقبال دیده شدن در میان سایر سریالهای رمضانی سیما را دارد. سعید نعمتالله با همان علایق همیشگی خود «برادر جان» را به کارگردانی محمدرضا آهنج تولید کرد؛ فیلمی با مضمون بجای «حق الناس» که پرداخت به شیوه «برادر جان»ی، انتقادات بسیاری را برانگیخت. دیالوگهای ثقیل و تصنعی، علاقه به منش لوتیگری، وفور صحنههای خشن و فریادهای بیجا همگی نشان از علاقه نعمتالله به سینمای «قیصر»ی دارد؛ بهطوری که علی نصیریان نیز از ثقیل بودن دیالوگها و ایجاد مشکل در ادای آنها انتقاد کرده بود. با این وجود برادرجان برای مخاطبان تلویزیون بیش از بقیه سریالها مورد توجه قرار گرفت. افت و خیز قصه بعد از نیمه ماه مبارک رمضان نشان داد سریال در فیلمنامه دچار حفرههایی است که نویسنده مجبور شده بیدلیل بسیاری از اتفاقات را کش داده یا خردهپیرنگهای کمربط را وارد قصه اصلی کند و از همین رو برخی مخاطبان دچار سردرگمی در فهم قصه شدند. با این وجود همچنان برادر جان توانست پرمخاطبترین سریال تلویزیونی رمضان لقب بگیرد.
همان همیشگی
رواج ملودرامهای اجتماعی در تلویزیون آنچنان فراگیر شده که خلق آثاری جز این در زمره استثنائات قرار میگیرد. در همین ارتباط محمدرضا آهنج، کارگردان برادر جان با انتقاد از نبود تنوع در سریالهای رمضانی از این گفت که در گذشته در کنار ملودرامهایی که وی در ماه رمضان خلق میکرد، سریالهایی با مضمون طنز نیز وجود داشت اما امسال همه مجموعههای تلویزیونی ملودرامهایی در فضای غیرمفرح بود که به صورت ناخودآگاه تاثیرش را بر نشاط مخاطبان گسترده تلویزیون میگذاشت. «دلدار» بسیار معمولیتر و کلیشهایتر از آن بود که بخواهد مخاطبان رمضانی را در ساعات میانی شب به خود جلب کند؛ مضمونی اجتماعی در فضای تیره و تار که پیش از این در سینمای ایران رواج داشت. به نظر میرسد موج ملودرامسازی اجتماعی به تلویزیون رسیده اما تجربه نشان داده با ذائقه مخاطبان فرسنگها فاصله دارد. تنها بخش قابل دفاع این سریال به تیتراژ آن باز میگشت که با صدای محسن چاوشی مورد توجه علاقهمندان در فضای مجازی قرار گرفت.
چالش خودت باش!
«از یادها رفته» اگرچه پیش از پخش نوید یک سریال تاریخی معاصر را میداد که میتوانست مورد توجه مخاطبانش قرار گیرد اما کپیبرداری ناشیانه از سریال «شهرزاد» در شبکه نمایش خانگی نشان داد تلویزیون در این سالها همچنان ناتوان از خلق اثر تاریخی خوب بوده است. این در حالی است که قطع به یقین ظرفیت و امکانات سیما برای تولید آثار تاریخی بیش از بخش خصوصی است. از یادها رفته نه تنها در فرم به شکل ناشیانهای از کپیبرداری بسنده کرد، بلکه سوژه جذاب و استراتژیک حادثه گوهرشاد را نیز سوزاند؛ ایدهای که جذابیت دراماتیک و اهمیت استراتژیکش موجب شده بود بسیاری نسبت به ساختهنشدن سریالی با این موضوع انتقاد داشته باشند. از یادها رفته این انتقاد را با ساخت اثری ضعیف پاسخ گفت و سوزاندن این ایده بکر موجب خواهد شد کمتر کارگردانی جرات کند بار دیگر به سمت آن برود. تلویزیون در مجموعههای نمایشی دچار چالشی بزرگ شده است و اگر کارگردانهای برجسته چون داوود میرباقری، سیروس مقدم، محمدحسین لطیفی و... دست از کار بکشند، کمتر کارگردانی است که بتواند در شرایط کنونی اثری پرمخاطب و تاثیرگذار خلق کند.