امیرمهدی کلیدری: 2 هزار و 72 سال پیش در چنین هفتهای، زمانی که سرزمینی که بعدها آمریکا نامیده میشد، هنوز چیزی جز مرتعی بزرگ زیر سم بوفالوها و ستوران نبود و اجداد دونالد ترامپ در یخبندان اسکاندیناوی در حال تنازع بقا بودند، واقعهای رخ داد که یادآوری و مطالعه آن پس از بیش از 2 هزاره از تمدن بشری، باعث خواهد شد هر طرفی با هرگونه نیت خصمانهای که علیه ایرانیان در مخیله خود میپروراند، در عداوت خود مردد بماند و در محاسباتش برای حمله به ایران مردود شود. ۱۹ خرداد مصادف با ۹ ژوئن را میتوان روز یادبود تاریخی هنر کنشگری ایرانیان در عرصه بینالملل با نمایش توان کنشگری نظامی منحصربهفردشان نامید. در چنین روزی در سال 53 پیش از میلاد مسیح، لژیونهای سپاه «کراسوس» پس از درهم شکستن قیام بردگان و گلادیاتورها به رهبری اسپارتاکوس با سودای کشورگشاییهای اسکندر مقدونی به سوی ایران لشکرکشی کردند اما پادشاه اشکانی به کراسوس، رئیس دورهای «تریوم ویراتوس رومی» یا شورای کنسولی 3 نفره سزار با کراسوس و پومپیو پیام داد که علاقهای به جنگ ندارد اما لجاجت قیصر، امپراتوری روم را به هزیمت در مقابل سپاه ایران و هلاکت خود او کشاند. عجبا که امروز شاهد تقارنی تاریخی هستیم که در آن سنای ایالات متحده، امپراتوری در حال اضمحلال غرب، شاید با عبرت از آن درس تاریخی، رئیسجمهور مغرورشان ترامپ و متحدش مایک پمپئو را از خیال حمله به ایران بیم میدهد. اگرچه کراسوس آن را علامتی از ضعف و ناتوانی حاکم وقت ایران قلمداد کرد و به پیشروی خود به سمت سرحدات ایران ادامه داد. در این هنگام حاکم پارتی (خوراسانی) ایران آن روز پس از اتمام حجت با کنسول روم، به سپهسالار جوان خود «رستم سورنا پهلو»(عکس تندیس اشکانی) دستور داد برای متوقف کردن کراسوس به سوی او لشکرکشی کند. رستم سورنا در منطقهای در شمال میانرودان (بینالنهرین) بین اورفه و راسالعین به نام حران (کران) لژیون روم را متوقف کرد که در شمال سرزمین شام واقع شده است. سپس بین 2 سپاه کراسوس سردار رومی، با سپاه سورنا سردار اشکانی جنگ درگرفت و در ۱۹ خرداد (۹ ژوئن) پس از یک نبرد خونین، سپاه روم کاملاً شکست خورد و کراسوس نیز کشته شد. اصلیترین دلیل شکست لژیونهای رومی در کران، شیوه منحصربهفرد آیین رزم پارتیها بود. روش نوین جنگی «رستم سورنا»، شیوه جنگ و گریز بود. افسران لژیونهای رومی درباره شکستشان از ایران به سنای روم چنین گزارش دادند: سورنا، فرمانده سپاه ایران در این جنگ از تاکتیک و سلاحهای تازه بهره گرفت. هر سرباز سوار ایرانی با خود مشک کوچکی از آب حمل میکرد و مانند ما دچار تشنگی نمیشد. به پیادگان با مشکهایی که بر شترها بار بود آب و مهمات میرساندند. سربازان ایرانی به نوبت با روش ویژهای از میدان بیرون رفته و به استراحت میپرداختند. سواران ایران توانایی تیراندازی از پشتسر را دارند. ایرانیان کمانهایی تازه اختراع کردهاند و کمانداران ایرانی با مهارتی خاص، با استفاده از انگشت میانیشان در هنگام تیر انداختن، دقت، سرعت و قدرت تیرهای خود را افزایش داده بودند که با آنها توانستند پای پیادگان ما را که با سپرهای بزرگ در برابر آنها و برای محافظت از سوارانمان دیوار دفاعی درست کرده بودیم به زمین بدوزند. ایرانیان دارای زوبینهای دوکیشکل بودند که با دستگاه نوینی تا فاصله دور و به صورت پیدرپی پرتاب میشد. شمشیرهای آنان شکننده نبود. هر واحد تنها از یک نوع سلاح استفاده میکرد و مانند ما خود را سنگین نمیکرد. سربازان ایرانی تسلیم نمیشدند و تا آخرین نفس باید میجنگیدند. این بود که ما شکست خورده، 7 لژیون را بهطور کامل از دست دادیم و به 4 لژیون دیگر تلفات سنگین وارد آمد. دانشکدههای جنگ، این سردار ایرانی را پدیدآورنده جنگ پارتیزانی (جنگ به روش پارتیان) در جهان میدانند. آیین رزمیای که در 4 دهه اخیر توسط ایرانیان معاصر بهروزرسانی شده و امروزه مبنای دکترین جنگهای نامتقارن یا ناهمتراز شده است. شیوه جنگیای که بنا بر نظر ژنرال رابرت اچ اسکیلز، فرمانده وقت دانشکده نیروی زمینی و رئیس وقت دپارتمان رزم زمینی مرکز آموزه و آموزش ارتش ایالات متحده آمریکا، میتواند تمام نقاط قوت ارتش آمریکا را در لحظه، به نقاط ضعف عمیق و تمامعیار تبدیل کند.