printlogo


کد خبر: 210906تاریخ: 1398/4/6 00:00
در دانشگاه زاگرب معرفت تدریس نمی‌شود
در چاه آماتوریسم

مهدی طاهرخانی: چند هفته بعد از خروج برانکو از تهران و درست همان زمانی که «کشتی خوش‌خیالی» ایرج عرب به صخره واقعیت خورد، آنهایی که شیفته نتایج برانکو بودند همه تقصیر را متوجه باشگاه کردند و متفق‌القول گفتند پولش را بموقع نگرفت و حق داشت برود. عده دیگر هم بی‌توجه به دلیل واقعی خروج، مدعی شدند افرادی از درون باشگاه موجب شدند برانکو نماند. اما حقیقتا اینها دیگر هیچ اهمیتی ندارد حتی برای ثبت در تاریخ. اتفاق را از اول مرور کنید؛ یک مربی خارجی با داشتن قرارداد با یک باشگاه داخلی، به طور یکطرفه آن را فسخ کرده و به کشوری که این روزها در حال جنگ نیابتی و حتی مستقیم با ما است، رفته. نکته مهم این اتفاق
یک موضوع است و بس؛ برانکو یک سال دیگر با پرسپولیس قرارداد رسمی و حرفه‌ای داشت. درست شبیه همان چیزی که یحیی با شهر خودرو داشت و ظاهرا به‌واسطه آن نتوانست به پرسپولیس بیاید.
یحیی خودش نیامد
اما از طرف دیگر به قضیه نگاه کنیم؛ هر دو مربی با داشتن قرارداد به مدیریت تیم‌‌های‌شان اعلام می‌کنند بنا به هر دلیلی که تنها به خودشان ربط دارد، نمی‌خواهند سال بعد در تهران یا مشهد زندگی کنند. این حرف را وقتی یک بازیکن بزند، باشگاه برای اذیت کردنش می‌گوید اوکی. پولت را می‌دهم اما یک سال تمام باید در خانه بنشینی و خبری از بازی نیست ولی درباره مربیان اصلا چنین چیزی صدق نمی‌کند. چون مربی اگر بگوید می‌روم و باشگاه مخالفت کند آنگاه مربی می‌‌‌‌‌‌‌‌آید و عامدانه کاری می‌کند آن تیم هر هفته ببازد. آنقدر می‌بازد که باشگاه خودش مجبور به فسخ می‌شود (البته این انتهای یک لجبازی احمقانه است که تا به حال هیچ مدیری تا آنجا حماقت نکرده است). پس این موضوع که در هیچ کجای جهان و در هیچ باشگاهی، نمی‌توان هیچ مربی‌ای را با زور قرارداد حفظ کرد تقریبا به صورت یک قانون نانوشته، مقبول همه حرفه‌ای‌هاست. تصور کنید دل گل‌محمدی صددرصد با پرسپولیس بود و هیچ ترسی از سوخته شدن نداشت. براحتی به مدیران تیمش می‌گفت نمی‌‌‌‌‌آیم و آنها هم دست آخر مجبور بودند تنها غرامت بگیرند و بس. اما یحیی که می‌ترسید همانند بار قبل که از صبا به عنوان مربی و سپس سرمربی به پرسپولیس آمد، این بار هم بسوزد. بنابراین از ترس اینکه مورد نفرت هواداران قرار نگیرد پشت مدیریت باشگاه متبوعش پنهان شد و دست آخر گفت چون رضایت ندادند من هم نیامدم. اما اگر یحیی قصد آمدن داشت تنها بحث غرامت باقی می‌ماند که دست آخر پرسپولیس مجبور می‌شد آن را تمام و کمال به شهر خودرو پرداخت کند. پس نیامدن گل‌محمدی به پرسپولیس را بگذارید روی اینکه خودش تمایلی نداشت جانشین موفق‌‌‌‌‌ترین مربی این سال‌‌های فوتبال ما شود.
 مهندسی به سبک برانکو
اما بازگردیم به قضیه برانکو. او از چند ماه قبل مقدمات خروج بدون غرامتش را مهندسی کرد. طبق ‌‌‌بندی که در قراردادش بود اگر باشگاه تا زمان خاصی، درصد مشخصی از مبلغ قراردادش را پرداخت نمی‌کرد او بدون هیچ مشکلی می‌توانست قرارداد فصل پیش رو را فسخ کند.  پس مهندسی برانکو در صورتی که ایرج عرب متوجه نیت واقعی سرمربی موفق تیمش نبود به بهترین شکل ممکن انجام شد. پرسپولیس تقریبا
11 ماه هیچ حقوقی (منهای پاداش‌ها) به برانکو پرداخت نکرده بود. از خرداد 97 تا تقریبا اردیبهشت 98. او در این مدت تیمش را به فینال لیگ قهرمانان آسیا برد. یک سوپرجام، یک لیگ برتر و یک جام حذفی را هم کسب کرد. اخیرا هم سوپرجام دوم، باز هم بدون برگزاری بازی به برانکو رسید که روی هم رفته می‌شود 4 جام در 11 ماهی که او صفر درصد از حقوقش را گرفته بود. آیا ریشه این حقوق نگرفتن صرفا در مشکلات مالی بود؟ وقتی متوجه جواب می‌شوید که یکی از مدیران بالادستی پرسپولیس لیست مکالمات چند ماه قبلش را با برانکو به یکی از خبرنگاران نشان می‌دهد. پرسپولیس در چند برهه حدود 30 درصد قرارداد را می‌توانست پرداخت کند. حتی پیش‌‌‌‌‌‌تر از آن هم باز امکان پرداخت درصدی از حقوق بود. اما جواب برانکو هر بار به ایرج عرب یک چیز بود؛ من عجله‌ای ندارم و برای حفظ روحیه بازیکنان، بهتر است این رقم به آنها پرداخت شود؛ پاسخی که بغض پنهان عرب را در پی داشت و او پیش خودش می‌گفت احتمالا با بامعرفت‌‌‌‌‌ترین مربی جهان روبه‌رو هستم.
بی‌نیاز از هر گونه مشاوری
عرب که ذاتا هیچ سابقه فوتبالی ندارد و طبیعتا پرسپولیس اولین و احتمالا آخرین کیس مدیریت فوتبالی‌‌‌‌اش به حساب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید، هرگز متوجه نشد پول ندادن به مربی خارجی که در قراردادش چنین ‌‌‌بندی برای فسخ وجود دارد، چقدر ناشیانه و ترسناک است. عرب و همه اعضای هیات‌مدیره ناآگاهانه وارد بازی سرمربی تیم شدند. او ماه‌هاست پول نگرفته و آنها که بعد از رفتن برانکو تازه به تلاش جدی افتادند و چمدان پر از یورو را در تهران آماده کردند، اگر تنها کمی از اهالی فوتبال مشاوره می‌گرفتند، هرگز در فوتبال حرفه‌‌‌ای، جایی را برای مرام و معرفت خالی نمی‌گذاشتند. یک سال تمام پول موفق‌ترین مربی چند دهه اخیر فوتبال ایران را پرداخت نکردند و در خیال‌شان برانکو در حال همدردی با آنها بود. برانکو بنا به دلایل مختلف، تصمیم گرفت دیگر در پرسپولیس باقی نماند. او حتی حاضر به مذاکره با مدیریت تراکتورسازی شد و این یعنی اگر شرایط مهیا بود باز هم می‌خواست در ایران بماند.
 غرامتی که دود هوا شد
برانکو از ایران رفت و همان‌طور که هیچ مربی‌ای را در هیچ کجای جهان نمی‌توان با هیچ ترفندی حفظ کرد، هواداران پرسپولیس هم نباید از این جدا شدن، مدیریت باشگاه را شماتت کنند اما حق دارند بگویند چطور مدیریت کردید که او بدون دادن یک یورو براحتی قراردادش را فسخ کرد و رفت. رفت مستقیم به همانجایی که حالا خانه دشمن به حساب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید. دشمن به معنای واقعی کلمه. دشمنی فراتر از فوتبال و ورزش. هیچ گله‌ای به برانکو درباره این انتخابش نیست، او سال‌ها خانه و کاشانه‌‌‌‌اش را رها کرده تا در فوتبال پول به دست بیاورد. بیشترین رقم دریافتی‌‌‌‌اش در تمام این سال‌ها تا سقف 600 تا 700 هزار یورو بود. معدلی که همیشه رعایت شد و بعضا در خیلی از جاها مثل تیم‌ملی ایران رقم کمتری هم داشت. اما بعد از 4 فصل رویایی در پرسپولیس ناگهان در جده به رقم خالص یک میلیون و 800 هزار یورو رسید و با احتساب آپشن‌ها به 5/2 میلیون یورو هم می‌رسد. هنوز هم دنبال دلیل خروج برانکو از ایران می‌گردید؟  گله و شکایت به برانکو وارد نیست. مربی حرفه‌‌‌ای، پول حرفه‌ای و رفتار حرفه‌‌ای. ایراد از مدیریت آماتور آغشته به جهالت ما است؛ مدیریتی که یک لحظه پیش خود فکر نکرد چرا یک مربی خارجی، سخاوتمندانه می‌گوید این 30 درصد در این برهه به کار من نمی‌‌‌‌‌‌‌‌آید به بازیکنانم بدهید که شارژ شوند. مدیر آماتور بغض می‌کند و می‌گوید این همه مرام ماشاءالله دارد. احتمالا با افتخار برای رئیسش و این و آن تعریف می‌کند. همان روزهای که سعید حارث مرتب خبر حضور برانکو در الاهلی را توئیت می‌کرد، عرب با نیشخند به نزدیکانش می‌گفت؛ شما چه می‌دانید مرام و تعصب برانکو به تیم چقدر است. او معرفتش را ثابت کرده و تازه ما قرارداد هم داریم که او هرگز بی‌اخلاقی نمی‌کند و به آن پایبند است!
 درسی برای عبرت
این همه قصه فوتبال ما است که اسمش حرفه‌ای شده اما در چنبره مدیران آماتور اسیر است. مردانی که ممکن است ذاتا خوب و درستکار باشند اما چه بی‌تقوایی‌ای از این بالاتر که بدون تخصص‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، دانش و تجربه کافی پشت میزی بنشینی که طرف مقابلش یک حرفه‌ای تمام‌عیار است؟ آقای عرب، پرسپولیس و هوادارانش به‌واسطه اشتباه تاریخی شما، تک‌تک اعضای هیات‌مدیره و بالاتر از آن، وزارت ورزش دولت دوازدهم، تاوان سنگینی را پرداخت خواهند کرد. کاش این اتفاق در قالب یک آموزه چند واحدی در دانشگاه‌‌های مدیریت ما گنجانده شود تا نسل بعدی مدیران‌مان (البته منهای آنهایی که به‌واسطه دوستی و آشنایی ناگهان پست بی‌ربط می‌گیرند) دفعه بعد تصور نکنند یک خارجی حرفه‌‌‌ای، مرام پوریای ولی را در دانشگاه زاگرب آموخته است.


Page Generated in 0/0060 sec