printlogo


کد خبر: 210985تاریخ: 1398/4/10 00:00
برای فروش چه چیز؟!

حسن رضایی: داستان سیاست خارجی کشور طی 6 سال اخیر تبدیل به یک سریال کلیشه‌ای و خسته‌کننده شده است. هر روز قصه‌ای جدید و تکراری؛ مذاکرات نیویورک، ژنو 2، ژنو 3، ژنو 4، ژنو 5، ژنو 6، وین 2، بشمار.... وین 8، بیانیه لوزان، توافق وین، توافق ژنو، مذاکرات کارشناسی1+5،  1+4، برجام اروپایی، SPV، INSTEX،  آبه شینزو، ماس، تاس و از همه مهم‌تر «آفتاب برجام»! در تمام این 6 سال بس که به صدها روش مختلف و با استدلال‌های سنگین گفتیم خانه از پای‌بست ویران است و هی گفتند شما بی‌سوادید و هنوز وقت سیب و گلابی نرسیده، والله خسته شدیم. من اعتراف
می‌کنم بارها از نوشتن درباره این حوزه خسته شده‌ام و قرار گذاشته‌ام دیگر نگویم و ننویسم؛ که اگر قرار بر شنیدن بود، ما به قدر کافی گفته‌ایم و قریب به تمام حرف‌های‌مان هم اثبات شده است!
به قول آن آدم عاقل که خوب گفت اما 2 چیز انتهایی ندارد؛ یکی جهان هستی و دیگری حماقت بشر! بویژه حماقتی که روزانه بازتولید می‌شود و ملزم به سکوت نکردن در برابر آن هستی، ولو اینکه از حرف زدن خسته و کلافه‌باشی! لذا هر بار اگر بی‌بی‌سی هم خفه خون گرفته، برخی همکاران داخلی‌اش شبهه و مساله‌ای جدید خلق کرده‌اند و باز هم همان آش و همان کاسه! چند روز اخیر دور از فضای مجازی به غار تنهایی خودم در شهرستان رفته بودم. خبر انهدام پهپاد جاسوسی آمریکا را هم با فاصله‌ای یک‌روزه از یکی از اقوام ماهواره‌بین ضدانقلاب شنیدم. چشم‌هایش برق می‌زد! حسابی کیفور بود و مثلا به من مژده داد تا ابراز محبت کند!
حقیقت این است که سامانه سوم خرداد، باد سابق آمریکا را پیش اقشار مختلف ملت با هر گرایشی خالی کرده است. و همین‌طور باد کله روشنفکر‌جماعت که ادعای‌شان کمر کوه را می‌شکند. قبلا همین جا مفصل به این پرداخته‌ام که چرا آمریکا نمی‌خواهد و نمی‌تواند دست به حمله نظامی علیه ما بزند؛ در مطلبی با عنوان «نگاهی واقعی به یک جنگ خیالی» مساله شکار پهپاد فوق پیشرفته آمریکایی با یکی از سامانه‌های نسبتا قدیمی پدافند هوایی کشور و واکنش «اشتباهی زدند، می‌زنم، بزنم؟ متشکرم! بعدا شاید زدم!» آمریکا به این موضوع هم کم و بیش تایید همان گفته‌های پیشین است. این روشن است که آمریکا نمی‌خواهد و نمی‌تواند جنگی را علیه ایران راه بیندازد. ترامپ در نخستین واکنش به سقوط پهپاد می‌گوید: «من می‌خواهم از این جنگ‌های بی‌پایان خارج شوم. ما در افغانستان برای ۱۹ سال حضور داشتیم. درباره سوریه، پس از شکست داعش، تلاش کردم نیروهای آمریکایی را خارج کنم و خیلی از آنها هم خارج شده‌اند... اما این حادثه هدف قرار گرفتن پهپاد مثل یک پشه‌ای است که با افتادن در روغن، آن را آلوده کرده باشد. باید منتظر ماند و دید روند حوادث چه خواهد بود». روند حوادث بعدا به این سمت رفت که ترامپ از ایران بابت ساقط نکردن هواپیمای سرنشین‌دار تشکر کرد و در نهایت برای خالی نبودن عریضه گفت: «برخلاف چیزی که گفته می‌شود، من هرگز حمله علیه ایران را «لغو» نکردم، من فقط اجرای آن را در زمان کنونی متوقف کردم!» ترامپ از 29 خردادماه به طور رسمی کارزار انتخاباتی خود برای انتخابات 2020 را از شهر اورلاندو در ایالت فلوریدا آغاز کرده و سامان دادن یک جنگ علیه ایران در این وضعیت، چیزی شبیه اعلام جنگ با شخص ترامپ است! برخی اما با وجود مشاهده تمام واقعیت‌های میدانی، می‌گویند شما مگر علم غیب دارید که از جنگ نشدن حرف می‌زنید؟ آمریکایی‌ها کی عاقلانه رفتار کرده‌اند که حالا بکنند؟!
واقعیات تاریخی اما به ما می‌گوید آمریکایی‌ها اتفاقا در تمام جنگ‌های گذشته خود تنها به جنگی ورود داشته‌اند که حداقل روی کاغذ، یک پیروزی آسان و کم‌هزینه برای خود متصور بوده‌اند. پاسخ دادن به این سوال هم ولی مساله برخی را حل نمی‌کند، چون باز خواهند گفت ترامپ دیوانه است! پاسخ این سوال هم قبلا بارها و بارها داده شده و خلاصه آن این است که ترامپ تاجر است! مساله اما باز هم برای برخی حل نشده باقی خواهد ماند و ظاهرا در نهایت، لازم است آقای ترامپ نامه‌ای سرگشاده به هر کدام از این حضرات بنویسد که جنگ با ایران، جنگ با خود من است تا باورشان شود که جنگی در کار نیست. پیشنهاد نهایی حقیر به اندیشمندان(!) محترمی که باز هم قانع نمی‌شوند این است که می‌توانند با خیال آسوده بترسند و با تمام توان، سعی کنند این ترس را به جامعه هم تزریق کنند!
خبر خوب اما این است که جامعه مثل این نوابغ، مبتنی بر فرضیه‌های چندگانه و فضایی رفتار نمی‌کند، بلکه تنها با توجه به واقعیت موجود رفتار خواهد کرد. واقعیت، سقوط پیشرفته‌ترین پهپاد جاسوسی آمریکا با سامانه ایرانی رونمایی شده در سال 1393 هجری شمسی است.
با علم به اینکه سرعت تولید علم در ایران چندبرابر متوسط جهانی است، حدس‌زدن توانایی نظامی ایران در سال 98 کار چندان سختی برای هیچ‌کس نیست. نوابغی که نگرانی‌شان بابت جنگ تمامی ندارد، احتمالا 2 راهکار برای ما خواهند داشت؛ یکی تقویت توان دفاعی و هوشیاری بیش از پیش نیروهای مسلح که سرنگونی گلوبال هاوک نشان داد چنین چیزی نیاز به نگرانی و توصیه این دوستان ندارد! عجیب اینکه چنین توصیه‌ای در لابه‌لای سخن این اندیشمندان دیده نشده است و راهکار دوم، همان است که در ابتدای یادداشت از عواید سنگین آن برای کشور گفتم: مذاکره! با کی؟ با ترامپ!
بر همین اساس، از روز سقوط پهپاد آمریکایی تاکنون برخی رسانه‌ها سعی کرده‌اند با پوشش خبرسازی رسانه‌های صهیونیستی و حتی تحریف اخبار رسانه‌های خارجی حین ترجمه خبر به زبان فارسی،  مساله را از یک غرور ملی بدل به یک ترس ملی کنند. تحریف خبر خبرگزاری انگلیسی رویترز درباره پیام آمریکا به ایران از طریق عمان، یکی از همین اقدامات بود. وزیر خارجه آمریکا اما در نهایت زحمت برخی در داخل ایران را کم کرده و گفته است: «پیام یا نامه‌ای از طریق عمان به ایران ارسال نکرده‌ایم». برخی در داخل ایران اما اصرار دارند با این وجود باید پنجره مذاکره با آمریکا را گشوده نگه داشت! به این سوال اما پاسخ نمی‌دهند که در این شرایط باید درباره چه چیزی مذاکره کرد، مثلا جز فروش خود آنها به عنوان بخشی دیگر از کشور به ترامپ؟! چرا که مذاکره در این شرایط چیزی جز تسلیم برای فروش خود و کشور نیست و من گمان نمی‌کنم در این کشور چیزی جز خود این اندیشمندان! مازاد بر نیاز باشند.


Page Generated in 0/0343 sec