printlogo


کد خبر: 211610تاریخ: 1398/4/26 00:00
انتخاب ترامپ نماد عقب‌نشینی آمریکا از لیبرال دموکراسی است
حب فاشیست‌ها به اسرائیل از بغض اسلام است1

یوشی‌هیرو فرانسیس فوکویاما2: به صورت سنتی «پوپولیسم» و «یهودستیزی» بسیار به هم مرتبط هستند. در دهه ۱۹۳۰، جنبش‌های پوپولیستی چنین وضعیتی داشتند و قطعا موارد متعددی از یهودستیزی را نیز در میان راست‌گرایان و ملی‌گرایان سفیدبرترپندار ایالات متحده مشاهده می‌کنید.
اما ما در دوران بسیار پیچیده‌تری زندگی می‌کنیم که این دو از یکدیگر جدا شده‌اند. به عنوان نمونه، «خیرت ویلدرز» - سیاستمدار راست‌گرای افراطی- که حزب پوپولیستی و فاشیستی «آزادی» را در هلند رهبری می‌کند، عاشق اسرائیل است... خنده‌دار است او که آنقدر با مسلمان‌ها ضدیت دارد، اسرائیلی‌ها را دوست دارد، چون آنها هم ضد مسلمان‌ها هستند، این دیدگاه او است که آنها ضدمسلمان‌ها هستند. «بنیامین نتانیاهو» به سیاستمداری پوپولیست بدل شده است. هویت اسرائیلی از هویت قدیمی لیبرال که از جنبه‌های مختلف تلاش می‌کرد یک لیبرال دموکراسی اروپایی باشد، فاصله گرفته و به وضعیتی رسیده که در آن هویت یهودی نقش محوری‌تری پیدا کرده است.
دموکراسی غربی اکنون با چالش‌های زیادی روبه‌رو شده است. وضعیت کنونی یک «بحران واقعی» است. 
روند گسترش لیبرال دموکراسی در جهان که از دهه ۱۹۷۰ تا دهه گذشته ادامه داشت، متوقف شده است. الان چالش‌های متعددی وجود دارد که برخی از آنها بسیار سنتی است، از این منظر که دولت‌های اقتدارگرایی مانند روسیه و چین را دارید که اعتماد به نفس و جسارت بسیار زیادی به دست آورده‌اند و حالا دارید به نوعی از بازی ژئواستراتژیک (جغرافیایی- راهبردی) بازمی‌گردید به بازی قدرت‌های بزرگ.
اما فکر می‌کنم مساله تهدیدآمیزتر و تحولی که انتظار آن نمی‌رفت، چیزی است که داخل لیبرال دموکراسی‌ها در جریان است. لیبرال دموکراسی متشکل است از 2 مجموعه نهاد به هم متصل. بخش دموکراتیک وظیفه رأی‌گیری، انتخابات، حسابرسی سیاسی و اراده عمومی را بر عهده دارد و بخش لیبرال هم مسؤول حاکمیت قانون و نظم مبتنی بر قانون اساسی است که قدرت را محدود می‌کند، حتی اگر آن قدرت مورد تأیید اکثریت بخش دموکراتیک باشد.
در سال‌های اخیر در برخی کشورهای لیبرال دموکرات، سیاستمداران یا احزابی بر اساس آرای مردمی به قدرت می‌رسند و سپس تلاش می‌کنند از اختیارات خود برای تضعیف حاکمیت قانون استفاده کنند. ترکیه، مجارستان، لهستان، ایتالیا و برزیل از آن جمله هستند.
ایالات متحده آمریکا را باید هم نمونه دیگری از عقب‌نشینی لیبرال دموکراسی برشمرد. بدم می‌آید که این را بگویم اما ایالات متحده در سال ۲۰۱۶، دونالد ترامپ را برگزید. فکر می‌کنم اینکه فردی مثل او در ایالات متحده برگزیده شود، پدیده بسیار غافلگیرکننده‌ای بود. فکر می‌کنم ما در قیاس با دیگر دموکراسی‌ها، نهادهای قدرتمندتری داریم و به همین دلیل خسارتی که وارد شده، تا الان نسبتا محدود بوده است اما او (ترامپ) کاملا در این الگو قرار می‌گیرد.
پی‌‌نوشت:
1- این مقاله بر اساس خلاصه سخنان فوکویاما در نشست روز یکشنبه گذشته اندیشکده اسپن به مناسبت انتشار کتاب جدیدش با عنوان «هویت: تمنای منزلت و سیاست نفرت» تنظیم شده و بازتاب دادن دیدگاه‌های او الزاما به معنای تایید آنها توسط این رسانه نیست.
2- فیلسوف آمریکایی ژاپنی‌تبار و رئیس گروه توسعه اقتصادی بین‌المللی مدرسه مطالعات پیشرفته بین‌المللی پال ایچ. نیتس در دانشگاه الیگارشی- حاکمیتی «جانز هاپکینز» در واشنگتن دی سی. او با نگارش کتاب‌های «پایان تاریخ» و «آخرین انسان» مشهور شد و تصویری از یک نظریه‌پرداز نومحافظه‌کار با گرایش‌های نولیبرالی از خود به نمایش گذاشت اما با ورود به هزاره سوم، هم نومحافظه‌کاران را نفی کرد و هم نولیبرال‌ها را و عملا به نظریه‌پرداز دوران سرگشتگی جهان مدرن بدل شده است.


Page Generated in 0/0064 sec