printlogo


کد خبر: 211658تاریخ: 1398/4/27 00:00
حاتمی‌کیا پیش‌تولید فیلم جدید خود را که سوژه‌ای اجتماعی دارد با همکاری سازمان اوج آغاز کرد
خروج ابراهیم

محسن شهمیرزادی: ابراهیم حاتمی‌کیا نه فقط فیلم‌هایش که اخبار آغاز پیش‌تولید آثارش نیز از این ظرفیت برخوردار است تا موجی را در فضای رسانه‌ای ایجاد کند. حاتمی‌کیا بعد از «به وقت شام» یک سال فرصت نیاز داشت تا به نگارش داستان فیلم جدید خود بپردازد. هم اکنون و پس از پایان نگارش فیلمنامه، تازه‌ترین اثر ابراهیم حاتمی‌کیا به مرحله پیش‌تولید رسیده است و او بار دیگر با همکاری سازمان اوج این بار بناست «خروج» را جلوی دوربین ببرد؛ فیلمی که سومین همکاری حاتمی‌کیا با اوج در دهه 90 به حساب می‌آید اما تاکنون اطلاعات دقیقی از محتوای آن توسط رسانه‌های رسمی مخابره نشده است. با این وجود بنا بر شنیده‌ها تجربه جدید حاتمی‌کیا بعد از فیلم پرچالش و دشوار «به وقت شام» که در فضایی اکشن روایت می‌شد، قصه‌ای ملتهب با مضمونی اجتماعی- اقتصادی را دنبال می‌کند که نشانگر بازگشت حاتمی‌کیا به سینمای اجتماعی بعد از تجربه دهه 80 است.
در دهه 90 با اوج
ابراهیم حاتمی‌کیا بعد از دوران پرتلاطم فیلمسازی‌اش در دهه80، دهه 90 را  با «چ» آغاز کرد. اولین تجربه همکاری او با سازمان اوج به «بادیگارد» بازمی‌گردد. بعد از آن نیز «به وقت شام» پروژه بعدی همکاری ابراهیم حاتمی‌کیا با این سازمان بود. «بادیگارد» به عنوان اثری انتقادی از شخصیت‌های دهه چهارم انقلاب سخن می‌گفت و تناقض‌هایی که فیلمساز بین آرمان خود و وضعیت موجود احساس می‌کرد؛ تناقضی که پیش از این در «آژانس شیشه‌ای» هم به چشم می‌آمد. «به وقت شام» نیز ادای دین حاتمی‌کیا به مدافعان حرم بود که می‌توان آن را به عنوان فیلمی در ژانر دفاع مقدس عصر جدید معرفی کرد. حاتمی‌کیا با وجود فشارهایی که از برخی جناح‌های سیاسی و بدنه روشنفکری سینما به خاطر همکاری با سازمان اوج تحمل کرده بود، بار دیگر نیز تصمیم گرفت سرمایه فیلم خود را از این نهاد تامین کند. وی در اختتامیه جشنواره فجر در حالی از وابستگی خود به نظام با افتخار سخن گفت که صاحبان برخی آثار با سرمایه‌های مشکوک و نامعین او را به خاطر این موضع مذمت کردند. حاتمی‌کیا در تمام این سال‌ها به عنوان یکی از جریان‌ساز‌ترین کارگردان‌های ایرانی بوده است؛ کارگردانی که به صورت میانگین هر 2 سال یک‌بار فیلم می‌سازد اما این تولیدات تا مدت‌ها به عنوان آثاری ماندگار و جریان‌ساز در سینمای ایران ایفای نقش می‌کنند.
فرزند زمانه
اگرچه جزئیات دقیقی توسط رسانه‌های رسمی پیرامون فیلم ابراهیم حاتمی‌کیا مخابره نشده، اما تاریخ فیلمسازی مهم‌ترین کارگردان سینمای بعد از انقلاب نشان می‌دهد او همواره فرزند زمانه خود بوده است. حاتمی‌کیا درحالی عمده فیلم‌هایش را جاودانه می‌سازد که در هر کدام از این آثار دغدغه روز جامعه به چشم می‌آید. این به روز ساختن اما آثار این کارگردان را تاریخ مصرف‌دار و مناسب روزمرگی نکرده است. حاتمی‌کیا در زمانه جنگ دغدغه «هویت»، «دیده‌بان» و «مهاجر» را داشت. اندکی به پایان جنگ نمانده که در «وصل نیکان» به دنبال تمایزی است که فاصله بین زندگی و جنگ را تبیین کند. «از کرخه تا راین»، «خاکستر سبز»، «بوی پیراهن یوسف»، «آژانس شیشه‌ای»، «روبان قرمز»، «به نام پدر»، «موج مرده» و... هرکدام چالش‌های رزمندگانی است که حالا به روزمرگی بازگشته‌اند. «به رنگ ارغوان»، «دعوت» و «گزارش یک جشن» نیز تجربه‌های اجتماعی صرف حاتمی‌کیا بودند که همگی در دهه 80 رقم خورد اما خود را چندان در این موضع پایدار ندید. او به «چ» بازگشت زمانی که دغدغه مذاکره در جامعه بود. «بادیگارد» دنبال شخصیت گم‌شده نظام می‌گشت و «به وقت شام» خبر از دغدغه‌ای می‌داد که سینمای ایران آن را به چشم نمی‌دید.
در آستانه ساخت «خروج»
اکنون ابراهیم حاتمی‌کیا با «خروج» در سال‌های پایانی دهه 90 ایستاده است؛ سال‌هایی که ایران بیش از هر موقعی درگیر چالش‌های اجتماعی و اقتصادی است. به نظر می‌رسد حاتمی‌کیا به عنوان فرزند زمانه خود، بنا دارد قاعده را در هم نشکند و حتی اگر از زبان تاریخ سخن می‌گوید، دغدغه‌اش دغدغه امروز باشد. دغدغه معیشت مردم بویژه اقشار مستضعف و کارگر. دغدغه معضلات اجتماعی و اقتصادی که دهه چهارم انقلاب را با چالش‌هایی عجیب و متعدد مواجه کرده است. آنطور که از اخبار برخی کانال‌های مجازی مخابره شده، حاتمی‌کیا قصه‌ای ملتهب در فضای اجتماعی را پی گرفته است؛ قصه‌ای که جزئیاتش اگرچه منتشر نشده اما برخی از شباهت آن با آژانس شیشه‌ای – در التهاب قصه- سخن گفته‌اند. با این وجود به نظر می‌رسد حاتمی‌کیا یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌های سی‌وهشتمین جشنواره فیلم فجر را روی پرده خواهد برد. در تمام این سال‌ها ابراهیم حاتمی‌کیا ثابت کرده نگران چالش‌های امروز ایران اسلامی و فردا و نسل‌های بعدی است. از همین رو کاری تولید نمی‌کند مگر آنکه عبرتی باشد از گذشته یا دغدغه‌ای برای فردا. به همین خاطر است که حتی اگر وی فیلمی تماما اجتماعی بسازد، مخاطبانش هیچ نگرانی از دنیای خلق شده حاتمی‌کیا در آثارش ندارند؛ دنیایی که در سینمای اجتماعی ایران، جهانی سراسر سیاه، تیره و خالی از ‌امید به آینده است. حاتمی‌کیا در تمام فیلم‌هایش ادبیاتی اعتراضی و انتقادی نسبت به رویه‌های حاکمیتی رسمی کشور داشته است. در عین حال انتقاد او به تیپ‌های مختلف فکری و عقیدتی پنهان نیست. با این وجود نمی‌توان امید را از آثارش حذف کرد. هر فیلم به تناسب فضای قصه، تمام تعلیق‌ها و چالش‌ها را با «نور» و «امید» به پایان می‌رساند. برای حاتمی‌کیا و اهالی دنیای او، شهادت و از جان گذشتن در مسیر بالاترین توفیق و بهترین عنصر  امید به آینده است. از همین رو شاید ابراهیم حاتمی‌کیا بتواند با خلق «خروج» مسیرهای خروج بسیاری را روشن کند: خروج سینمای اجتماعی ایران از رئالیسم سیاه، خروج جامعه از چالش‌های اجتماعی، خروج دولتمردان از کم دردی دردمندان و خروج جشنواره فجر از رکود فیلم‌های کم‌جسارت و دغدغه‌مند امروز جامعه ایران.


Page Generated in 0/0068 sec