محمود صادقلو: معروف است که اگر به مرکز ژرژ پمپیدو در پاریس سر بزنید و مدرکی را از سال ۱۷۵۵ از آنها بخواهید براحتی به شما ارائه میدهند؛ این ویژگی غربیان است که در مستند کردن تکتک حوادث کشورهایشان و همینطور کشورهای دیگر از روز اول اهتمام داشتند. کارگردانانی که بعدها فیلم معروف کینگکنگ را در هالیوود ساختهاند در دهه ۱۹۲۰ به ایران آمدند و از کوچ عشایر فیلمی به نام علف ساختند. جالب اینجاست که این تنها سند موجود از کوچ عشایر در سالهای ابتدایی شکلگیری سینما در ایران است. هیچگاه در ایران سنت مستندنگاری به معنایی که در میان غربیها وجود داشته مورد توجه نبوده، از این رو این فیلم آنقدر با ارزش است که همیشه میتوان از آن به عنوان سند در میان فیلمهایی که مربوط به عشایر است استفاده کرد. به طرز عجیبی فرم فیلمهای کوتاه راجع به روستاها در سالیان اخیر شبیه به یکدیگر شده است. این فیلمها معمولاً با یک لانگشات شروع میشود و به آدمی میرسد که در میان آن نما در حرکت است، سپس موسیقی و گفتار متن و دوربین فیلم آرامآرام به شخصیت اصلی خود نزدیک میشود. اما فیلمهای ایران بیشتر مستندهای شخصی است. وقتی به یک مستند خارجی نگاه میکنیم به معنای واقعی کلمه از همه چیز فیلمبرداری کردهاند. مستندنگاری از نوعی که از همه چیز فیلمبرداری میکنند و هیچ صحنهای را از دست نمیدهند و همه حوادث و آدمها را در راشهای خود دارند. تمام فیلمهای ایرانی بیش از آنکه به تمام زوایای موجود موضوع توجه کنند یک پیرنگ اصلی را میگیرند و سعی میکنند حوادث دور آن پیرنگ را به سرانجام برسانند. مستند «دشت بهار» نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ فیلمی در ستایش گذشته با غلظتی بسیار زیاد که به صورت تماموقت خود را در نوستالژی دورانی که شهر هفتگل شکوه داشت غرق میکند مثل باقی فیلمهایی که در روستا یا شهرهای کوچک میگذرد؛ یک قهرمان برای روایت اصلی داریم با چندین مصاحبه شونده. این اتفاق بسیار عجیب است که در یک دوره زمانی یکسان، چندین مستند به این شکل عمل میکنند. اما مستند «دشت بهار» به مرور که جلو میرود موفق میشود بین لحن و فرم خود توازن برقرار کند؛ آرامآرام قهرمانان خود را افزایش میدهد- منظور همان اهالی شهر هفتگل هستند- به جاهای مختلف شهر سر میزند و بخوبی با لانگشاتهای خود شهر را به تماشاگر معرفی میکند. با وجود اینکه لحن و فرم دشت بهار کاملاً متوازن است، استفاده از آرشیو بسیار زیاد در فیلم، کنتراست زیادی بین میزانسنهایی که خود استفاده میکند و میزانسنهای آرشیو ایجاد میکند. اما این مستند میتوانست به شکل دیگری نیز فقر را نشان دهد اما صرفاً به مصاحبه با چند نفر از اهالی شهر بسنده میکند و با گفتار متن قهرمان خود پیش میرود. بزرگترین مشکل در «دشت بهار» مشکل بسیاری از فیلمهای کوتاه دیگر این دوره جشنواره است اینکه موضوع، فیلم طولانیتری را میطلبید.