printlogo


کد خبر: 211857تاریخ: 1398/5/3 00:00
نگاهی به فیلم‌های حاضر در فصل جدید اکران که جایگزین پرفروش‌های گیشه خواهند شد
فصل سینمای خانوادگی

محسن شهمیرزادی: با فرارسیدن روزهای پایانی فصل اکران عید فطر، فیلم‌های جدیدتر بتدریج روی پرده می‌آیند. بعد از گذشت اکران چندهفته‌ای «نیوکاسل»، «ایکس‌لارج» و «کارکثیف» که در کنار فیلم‌های اکران عیدفطر به نمایش درآمدند، اکنون «تپلی و من» به کارگردانی حسین قناعت، «سرکوب» به کارگردانی  رضا گوران و «قصرشیرین» به کارگردانی سید رضا میرکریمی جایگزین فیلم‌های سرگروه شده و فصل جدید اکران را آغاز کرده‌اند. 2 فیلم «تپلی و من» و «قصرشیرین» در جشنواره‌های فیلم کودک و فیلم فجر توانستند جوایزی را از داوران و منتقدان سینما دریافت کنند و به نظر می‌رسد اقبال بالایی در گیشه کم‌رونق تابستانه داشته باشند. وجه مشترک این دو فیلم اهمیت به مقوله خانواده است که این فصل از اکران را خانوادگی‌تر می‌کند.

من، فروید و تپلی...
نوجوانان که در سینمای ایران کمتر به آنها توجه می‌شود، به عنوان مخاطبان اصلی «تپلی و من» مطرح هستند که در نگاه اول تازه‌ترین اثر حسین قناعت را تحسین‌برانگیز می‌کند. نوجوانان در سبد سینماگران همواره در کنار سایر گروه‌های سنی از جمله کودکان یا جوانان قرار می‌گیرند و کمتر به عنوان هویتی مستقل و دوره سنی خاص و اثرگذار مطرح هستند  اما در «تپلی و من» نوجوانان به عنوان مخاطبان هدف می‌توانند در کنار خانواده‌ها و بزرگسالان به تماشای فیلم بنشینند؛ داستانی که به اقتباس از فیلم The Kid  به تصویر کشیده شده است و فضایی سراسر فانتزی دارد. فیلمی که در بیابان ملودرام‌های رئال ایرانی، تخیل را به عنوان محوری‌ترین عنصر در نظر گرفته و با بازی با مفهوم زمان، برای رده‌های سنی مختلف دیدنی شده است. این فیلم در فضایی متفاوت از تمام آثار قناعت  روایت می‌شود، آنچنان که خودش هم پیش از اکران، از این فیلم به عنوان متفاوت‌ترین اثر خود یاد کرد، چرا که مخاطبانش صرفا به نوجوانان محدود نمی‌شود و رده‌های سنی بزرگسال نیز می‌توانند به تماشای این فیلم بنشینند. فیلم روایت نویسنده ناموفق 40 ساله‌ای است که کودکی‌اش سراغش می‌آید و با هم تلاش می‌کنند به مشکلات ریشه‌ای خود پایان بدهند. «تپلی و من» در مضمون تلاش دارد مشکلات بزرگسالی را به تجربه‌های کودکی نسبت دهد و تقریبا اغلب خرده‌داستان‌های فیلم را می‌توان یک روایت متفاوت از تئوری‌های فروید دانست. دوست روانشناس شخصیت اول داستان- به عنوان دانای کل- همواره معتقد است درمان عمیق و اصلی او «روانکاوی» است و سایر درمان‌ها موقت است. فیلم پیام دارد و تلاشی هم نمی‌کند که پیام خود را در متن داستان پنهان کند اما این هنر روایتگر است که شعاری‌ترین شعارها و صریح‌ترین پیام‌ها را طوری در داستان دوست‌داشتنی‌اش روایت می‌کند که مخاطب هیچ‌گاه گمان نمی‌کند اثر به شعور او توهین کرده است. ترکیب بازیگران «تپلی و من» سلبریتی‌های پرفروش درجه اول سینما را دربرنمی‌گیرد، بلکه حسن معجونی، میترا حجار، یوسف تیموری، سیروس گرجستانی، نادر سلیمانی و رامین ناصرنصیر بازیگران فیلم کم‌خرج و ساده اما خوش‌ایده حسین قناعت را تشکیل می‌دهند. حضور همزمان کودکی، میانسالی و کهنسالی یک کاراکتر در فیلم و تعامل آنها با یکدیگر ایده جذاب و اقتباسی حسین قناعت را تحسین‌برانگیز می‌کند. مساله نوجوانی و روایتی از چالش‌های این دوره سنی که ممکن است تا آخر عمر زندگی انسان را درگیر خود کند، توانسته « تپلی و من» را مانند تمام آثار حسین قناعت دغدغه‌مند جلوه دهد. هر چند        سینمای کودک و نوجوان در گیشه همچنان با چالش‌های متعددی روبه‌رو است اما پیش‌بینی  می‌شود در پایان فصل اکران به عنوان فیلمی شکست خورده حاضر نشود و اقبال نسبی مخاطبان را با خود همراه داشته باشد.

یک قصر با 4 صندلی!
«قصر شیرین» روایتی دشوار از چند روز یک خانواده ازهم‌گسسته است که نقش مادر را ولو بدون هیچ‌گونه حضور فیزیکی در انسجام خانواده ایرانی به رخ می‌کشد. در این فیلم مادر با مرگ خود تحولی در این خانواده رقم می‌زند که سال‌ها گره‌‌‌‌اش کور مانده بود. حامد بهداد در نقش پدری بدعنق، نامهربان، ستیزه‌جو و پول‌پرست ایفای نقش می‌کند که از همان ابتدا تمام بار ضدقهرمانی قصه را بر دوش می‌گیرد. عمده روایت در جاده‌‌های پرپیچ و خم و چشم‌نواز یاسوج رقم می‌خورد. تعلیق اصلی فیلمنامه به رابطه پدر و فرزندانش بازمی‌گردد و تمام فیلم در پی حل این چالش است که «این پدر ضدقهرمان با بچه‌هایش چه می‌کند». میرکریمی در فیلم «کم‌خرج» خود تنها از یک بازیگر چهره- حامد بهداد- بهره برده است و بقیه همگی شخصیت ناشناخته‌ای هستند که بازی گرفتن از آنها در محیط تنگ خودرو بدون هیچ‌گونه اکت بدنی خود جسارت و توانایی بالایی می‌طلبد. همین 4 صندلی و آدم‌هایش بار اصلی روایت داستان را بر دوش می‌کشند. دختر خردسال خوش‌زبان در کنار برادر خیلی باهوش(!) خود در حد و اندازه‌های غیرقابل انتظار با محدودیت‌‎های بازی در ماشین می‌درخشند. اکثر نماها به همین دلیل محدودیت خودرو، کلوزآپ بسته شده‌اند و نماهای دشت و برخی خرده‌پیرنگ‌های هیجانی نیز در کنار حقه‌های فیلمنامه‌نویسی، فیلم را از افتادن در ورطه رکود و رخوت نجات می‌دهد. این فیلم با تمام محاسنش اما نمی‌تواند قدمی رو به جلو برای سینمای میرکریمی باشد؛ فرزند پسر قصه بیش از حد معمول باهوش و عاقل است و به نظر می‌رسد بیشتر از رفتار طبیعی  یک کودک 8-7 ساله اما باهوش! شاهد حقه‌های فیلمنامه‌نویس برای غافلگیر کردن مخاطب و پیش بردن خرده‌پیرنگ‌های قصه هستیم. از سوی دیگر قصر شیرین به صورت افراطی مینیمال روایت می‌شود. ما از کاراکترها اطلاعاتی محدود داریم که اگرچه این اطلاعات محدود قصه را می‌تواند به پیش ببرد اما کنجکاوی مخاطب برای شناختن کاراکترها و شاید همزاد‌پنداری با آنها نمی‌تواند با این اطلاعات محدود و تیپیکال رقم بخورد. به همین دلیل است که سینمای میرکریمی در «قصر شیرین» بیش از آنکه بتواند مخاطب را با خود همراه کرده و بر او تاثیرگذار باشد، تنها به بیلبوردی شباهت دارد که نمی‌تواند براحتی مخاطب را با خود همراه کند. این گزاره کفایت می‌کند که پیشاپیش قصر شیرین را فیلمی نه‌چندان پراقبال در گیشه بدانیم اما با این وجود «قصر شیرین» همچنان سینماست، همان سینمای روان، معناگرا و انسانی میرکریمی که بیمار نیست و خرده‌شیشه در آن جایی ندارد. پایان دل‌انگیزی هم دارد؛ تا جایی که دقیقا در نقطه‌ای که باید، فیلم تمام می‌شود. به همین خاطر هم مخاطب بعد از مدت‌ها می‌فهمد فیلمی هم وجود دارد که در پایان‌بندی به شعور او توهین نکند اما برای بسیاری هم این پایان‌بندی بی‌معنا بود. برای اینکه برای شما هم بی‌معنا نباشد زمان مشاهده فیلم این دیالوگ را باید به‌خاطر سپرد: «روابط عمومی یعنی اونی که هم با حیوونا مهربونه، هم با آدما...».
 


Page Generated in 0/0056 sec