علی مغانی: اصطلاح «هندوانه در بسته» آنقدر در وصف یک تیم ناشناخته در فوتبال تکرار شده که وام گرفتن از این اصطلاح دیگر لطفی ندارد اما درباره استقلال در این فصل چارهای نیست! آبیهای تهران، امسال با این همه تغییر و تحول، در بستهترین هندوانه ممکن هستند.
درباره تیمی که در پایان فصل 15 بازیکن را از دست داده، 8 خرید جدید داشته، فعالیتش در بازار نقل و انتقالات هنوز تمام نشده، اغلب جلسات تمرینی و بازیهای دوستانه را پشت درهای بسته انجام داده و از همه مهمتر یک مربی ایتالیایی را به لیگ برتر آورده، شاید واژه «مرموز» مناسبترین صفت باشد اما آنچه استقلال را مرموزتر میکند، سیگنالهای بعضاً متناقضی است که از آندرآ استراماچونی دریافت میکنیم.
تصویری که از استراماچونی تا اینجا در رسانهها به نمایش درآمده، مردی است جدی، منضبط، پرانرژی، کمی عبوس، بیعلاقه به گفتوگو با رسانهها و اهل خانواده. از اعتماد (لااقل مقطعی) به جوانان کم نام و نشانی
مثل امیرحسین کارگر، شاهین طاهرخانی، سینا خادمپور و مهدی نوراللهی که در لیگ برتر هیچ سابقهای ندارند هم میتوان فهمید استراماچونی چقدر اعتماد به نفس دارد و تا چه اندازه به کیفیت کار خودش مطمئن است اما اینها برای رسیدن به یک تصویر کاملاً شفاف از یک مربی کافی نیست.
مربیان خارجی که در این سالها به فوتبال ایران آمدهاند، به 2 گروه بزرگ تقسیم میشوند؛ گروه اول مثل کارلوس کیروش، چنان اقتدار و استقلالی در کارشان دارند که به هیچ مافوق و مدیری اجازه دخالت در کار فنی تیم را نمیدهند. گروه دوم مربیان «حرف گوش کن» و سر به راهی هستند که تابع اوامر میشوند و گاهی آنقدر «اهل تعامل» میشوند که برای انتخاب ترکیب اصلی هم با مدیران بالادستی مشورت میکنند.
حالا پرسش اینجاست که استراماچونی متعلق به گروه اول است یا دوم؟ نشانههایی که مربی جوان استقلال در این مدت بروز داده، احتمال تعلق او به گروه اول را تقویت میکند؛ مثل نپذیرفتن دستیارانی که باشگاه به او پیشنهاد داده بود یا کنار گذاشتن بیمعطلی 4 بازیکن بعد از درگیری در بازی دوستانه با نیروی زمینی. استراماچونی که خیلی زود متوجه شده فوتبالیستهای ایرانی چندان اهل نظم و انضباط نیستند، با این تصمیم، گربه را دم حجله کشت تا جلسات تمرینی بعدی و اردوی ترکیه در آرامش کامل برگزار شود. مرد ایتالیایی در این مدت چند بازیکنی را که به او پیشنهاد شده نپذیرفته، از درون تیمش هیچ خبر مهمی درز نکرده و از اظهارنظرهای بشدت محتاطانه بازیکنان استقلال میتوان فهمید کاملاً رختکن را در دست گرفته است.
اما در نقطه مقابل، اتفاقاتی هم رخ داده که با تصویری که رسانهها از استراماچونی ساختهاند، سازگار نیست. مثل تصمیم به خرید عارف غلامی، مدافع نیمکتنشین فولاد که با هر متر و معیاری، چند قدم از آرمین سهرابیان و میثم تیموری عقبتر است. یا تن دادن به بازگشت محسن کریمی 4 هفته بعد از کنار گذاشتنش از تیم. اینها نشانههایی است که با تعلق استراماچونی به گروه «مربیان رئیس» تناقض دارد.
تا چند هفته دیگر که لیگ آغاز شود، از استقلال استراماچونی رونمایی میشود و بعد از چند بازی میتوان ارزیابی بهتری از این تیم مرموز در لیگ نوزدهم داشت اما برای شناخت همهجانبه استراماچونی انگار باید صبورتر باشیم.