سمیرا کریمشاهی: ناکارآمدی دولت، فساد کارگزاران و مشکلات معیشتی؛ اگر بخواهیم برای فهم حوادثی که در چند هفته اخیر عراق و لبنان با آن مواجهند صرفا حول جمله ابتدایی متن بگردیم، جز یک درک ناقص چیزی عایدمان نخواهد شد.
در واقع رخدادهای اخیر در این دو کشور، علاوه بر نارضایتی از وضع موجود، یک دلیل عمده، ریشهای و تاریخی دارد که برای ایجاد بحران در هر بازه زمانی میتواند نقش آتش زیر خاکستر را ایفا کند. آن هم ضعف در دولتسازی (به معنای عام) این دسته از کشورهای منطقه است که با خلأ یک اراده جمعی یا صحنهگردانی مردم برای تشکیل دولتهایشان همراه بوده و استعمارگران مستولی بر خاک خاورمیانه از جمله بریتانیا و فرانسه، بازیگران اصلی مرزکشیهای بدون قاعده خود در این سرزمینها بودهاند. البته نمیتوان مطلقا بیتوجهی به اشتراک و عدم اشتراکات مردم متعلق به دولتهای جدید را از سر غفلت دانست و چهبسا حرکتی عامدانه برای ایجاد یک حاشیه امن بوده تا از نگرانی صهیونیستهایی که قرار بر تشکیل دولت باطل خود در خاورمیانه داشتند، کاسته شود.
کج نهادن خشت اول نمیتواند بیاثر در مابقی نقصهای معماری بنای چنین کشورهایی باشد. هنگامی که عوامل خارجی بانیان تولد یک کشور باشند، سالها زمان میبرد تا حس ملیت و هویت ملی در مردم آن کشور نمود یابد. با گذشت دههها از تشکیل عراق و لبنان اما همچنان هویتهای قومی و طایفهای بر هویت ملی میچربد و منافع ملی تقریبا تهی از مصداق برای مردمانشان است. در نتیجه حاکمیت با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم میکند که نمیتواند ثبات سیاسی را به ارمغان آورد.
در چنین وضعیتی جهتدهی به مطالبات مردمی برای جولاندهی توسط آنان که از ایجاد ناامنی در منطقه سود میبرند، اقدامی پرمانع و ناممکن محسوب نمیشود.
رخدادهای دیماه ۹۶ در ایران بخوبی یادمان است؛ مردم کشورمان بحق اعتراض و مطالباتی داشتند و مثلث آمریکایی- عبری-سعودی با میدانداری منافقین فرصت را برای پهن کردن بساط ناامنی در ایران مناسب دید که همانگونه که شاهد بودیم اهدافشان به محال تبدیل شد و این امر جز به آگاه شدن مردم از به خطر افتادن چیزی به نام منفعت جمعی و هویت ملی امکانپذیر نیست تا مقابله علیه آن شکل بگیرد.
مردم لبنان و عراق محکوم به پرداخت کفاره گناه ناکرده شدهاند؛ در تاسیس کشورهایشان دخالتی نداشتهاند و از دل قوانین اساسیای که خالی از دخالت بیگانگان در محتواسازی نبوده، تضعیف قدرت دولت مرکزی بیرون میآید. در این شرایط شاید تنها عنصر زمان و رشد مقوله هویت ملی در طول آن بتواند این تولد نارس را جبران کند.
همین مطالبات بحق مردم عراق و لبنان و اعتراضات میدانی با وجود اینکه بستر فعالسازی توطئههای مثلث مذکور شده، نوید رشد در طول زمان را میدهد که مردم به جای ارجاع مسأله خود در دایره طایفهمحوری، حس مشترک همسرنوشتی را پررنگ کرده و حرف خود را ذیل پرچم عراق و لبنان بیان کنند.
اما نگرانی از تبدیل شدن یک اعتراض مدنی به بحران امنیتی همچنان باقی است. در محل تجمعات مردمی مواد غذایی به صورت فراوان و متنوع پخش میشود، افرادی به میان مردم میآیند و به صورتی که عادی جلوه کند سعی در جهتدهی و رهبری دستهای از معترضان را دارند که هیچکدام از اینها بویی از حرکت خودجوش که دغدغه مردم را داشته باشد، نمیدهد. فرماندهانی میخواهند میدانداری کنند که درجههای خود را از بیرون از عراق و لبنان گرفتهاند و چشمآبیهای اروپایی و آمریکایی آنها را هدایت میکنند و پولشان را از سعودیها میگیرند. افرادی که در اکثر اوقات از سوی قاطبه معترضان مردمی پس زده میشوند ولیگاه هم حیلهشان کارگر میافتد!
حاکمان سعودی گمان میکنند با آتشافروزی در منطقه به هژمونی خاورمیانه و جهان اسلام خواهند رسید در حالی که ایجاد اختلال در آنسوی مرزهایشان پرورش مار در آستین است که فرداروزی نیشش دامان دایه خود را میگزد. همسرنوشتی با مردم خاورمیانه گره خورده است، بویژه درباره بحرانها. ممکن است آتش بحران و آشوب در یک نقطه جرقه بزند اما شعلههای آن تمام مرزها را میدرد. حیات بیگانگان در خاورمیانه با عدم توقف رشد غده ناامنی در آن دوام میآورد که قسمتی از مسؤولیت تحقق این امر را به مزدوران منطقهای خود واگذار کردهاند. حکومت آلسعود سالهاست با دست گذاشتن بر گسلهای تجزیهطلبی در عراق و سوءاستفاده از تساهل سیاسی و اجتماعی در لبنان به دنبال دستیابی به دست برتری نسبت به ایرانی است که حضورش در منطقه نه برای اجرای اوامر آمریکا و ایفای نقش گاو شیرده، بلکه تاکید بر قطع شریانهای بحران امنیت است که زندگی را از مردم غرب آسیا غارت کرده و غربگرایان منطقهای آگاهانه یا از سر غفلت دستان انتقال چنین غنیمتی شدهاند و شریک جرم جنایاتی که خاورمیانه در دل خود شاهدش بوده است.