«وطنامروز» گزارش میدهد؛ نگاهی به دلایل کمرنگ شدن ساخت سریالهای کمدی در رسانه ملی
گروه فرهنگ و هنر: یک اظهارنظر تازه درباره چرایی کمرنگ شدن آثار کمدی در تلویزیون، باعث شده واقعیتهای موجود درباره فضای پیرامونی این آثار بیشتر به چشم بیاید؛ واقعیتهایی که تقریبا نادیده گرفته میشود. به گزارش «وطنامروز»، در گفتوگویی که مدیر گروه فیلم و سریال شبکه 3 صداوسیما بتازگی داشته، درباره وضعیت کمدیسازی در تلویزیون آمده است: «کمدیهای موفق تلویزیون روی دوش چه کسانی بوده؟ خیلی از متنها را پیمان قاسمخانی نوشته، خیلیها را مهران مدیری کارگردانی کرده و رضا عطاران و اصغر فرهادی هم بودهاند. برخی از اینها رابطهشان با تلویزیون قطع شده است. برخی مثل مهران مدیری دیگر نمیتوانند سریال 90 شبی بسازند. رضا عطاران هم در سینما به جهت مالی موقعیتهایی دارد که خیلی بهصرفهتر است؛ یا اصغر فرهادی که موقعیتش تغییر کرده است. شما نگاه کنید میبینید کارکردن با کمدینهای چهره سخت شده است».در این شرایط البته برخی فعالان فرهنگی و حتی مقامات رسمی، با گلایه از کمکاری تلویزیون در حوزه کمدیسازی، نسبت بهشدت گرفتن ساخت آثار ملودرام اجتماعی در سیما و بعضا تولید و نمایش آثار تلخ انتقاد میکنند. در این گزارش به قوت و ضعفهای تلویزیون در حـــــوزه کمدیسازی و حاشیههای پررنگتر از متن سریالسازی در حوزه طنز میپردازیم.
مصادره کمدی در سینما
سینمای کمدی، سینمای بفروشی است. سینمایی که سرمایهگذار را برای سرمایهگذاری مطمئن میکند، افراد و صاحبان نشانهای تجاری را برای بیشتر دیده شدن امیدوار میکند، درآمد کلان و گاهی باورنکردنی نصیب عوامل بویژه بازیگران و ستارهها میکند و چرخش تجاری موفقی دارد. از طرفی به نسبت سریال، وقت کمتری هم از بازیگران طنز، نویسندگان، کارگردان و سایر عوامل میگیرد. طبیعی است و حداقل ممکن است برای این عوامل فعالیت در حوزه سریالسازی آن هم در تلویزیون در اولویت نباشد. آن هم در شرایطی که برخی بازیگران و ستارههای سینمای کمدی دیگر فقط دستمزد نمیگیرند، بلکه درصدی از عدد فروش را مطالبه میکنند و این شرطگذاری با موافقت تهیهکننده و سرمایهگذار نیز همراه میشود، چرا که آنها نیز به سود خود میاندیشند. از طرف دیگر حضور سرمایههای بادآورده و منابع مالی نامعلوم، چند سالی است سینمای کمدی را نیز به تسخیر درآورده است. اگرچه بتازگی برخی بازیگران و عوامل مجموعههایی که با پولهای مشکوک برخی تهیهکنندگان فاسد، تولید شده بودند از این سرمایهها و تهیهکنندگان اعلام برائت کردهاند و به نظر میرسد این اعلام برائت ادامه نیز داشته باشد اما در سوی مقابل هنوز پولهای مشکوک در سینما حضور دارد و هنوز چرخه فیلمسازی با این پولها شفاف نیست. نمونه اخیرش «ما همه با هم هستیم» است که با سرمایهای عجیب و غریب و عددی فوقتصور تولید و حتی اعلام شد سرمایهگذار خودش اصرار داشته که زیاد هزینه کند ولی در فروش حتی به اندازه کسری از هزینه تولید نیز موفق نبود.
قبضه طنز در شبکه نمایش خانگی
حجم تولیدات در شبکه نمایش خانگی یکی، دو سالی است شدت بیشتری گرفته است. شنیدهها حاکی از این است که بتازگی نزدیک به 20 سریال برای تولید در شبکه نمایش خانگی پروانه و مجوز ساخت گرفتهاند. در نگاه اول شاید عدد 20 زیاد جدی تلقی نشود اما وقتی از دل مصاحبهها و گفتوگوهای تهیهکنندگان مطرح صداوسیما به این واقعیت میرسیم که تلویزیون برای کارهای خود با مشکل حضور بازیگر بهخاطر افزایش قیمتها در شبکه نمایش خانگی مواجه است، عدد20 کمی مهم میشود. 20 سریال تلویزیونی میتواند همه پتانسیلهای تلویزیون برای تولید آثار نمایشی را قبضه کند و در اختیار خود بگیرد. تا جایی که بازیگران درجه 2 و 3 که با همین تلویزیون شناخته شدهاند نیز به خاطر تفاوت قیمتها به سمت تلویزیون نیایند. به عنوان مثال بازیگری که مجموع زمان بازیهایش در سینما به 40 دقیقه نیز نمیرسد، به تهیهکنندگان تلویزیون جواب سربالا دهد. اظهارات اخیر سعید سعدی، تهیهکننده سینما و تلویزیون در این باره قابل تامل است. سعدی بتازگی گفته است: «متاسفانه با نداشتن کنترل در تعیین نرخ دستمزد بازیگران و رد و بدل شدن دستمزدهای سنگین در شبکه نمایش خانگی، تمایل بازیگرها به آن سمت بیشتر شده است؛ بازیگری که در تلویزیون رشد کرده و بالا آمده چرا باید برای حضور در یک سریال تلویزیونی دستمزد هنگفتی طلب کند؟ بازیگری که زمانی با التماس از ما نقش میگرفت چرا حالا گذشته را فراموش کرده؟» طبیعی است که بخش مهمی از این تعداد سریال کارهایی در حوزه کمدی است. از طرفی به خاطر نبود نظارت و البته دقت در بستر شبکه نمایش خانگی، سازندگان امکان بیشتری برای استفاده از روشهای محدودیتگریز برای عبور از خطوط قرمز برای جلب مخاطب دارند.
تصمیم در شرایط خاص
جز استثناهایی مانند «پایتخت» که به جهت دارا بودن فضای خانوادگی، تیم تولید مناسب و ارتباط در بستر فضای فرهنگی به اثر پرمخاطب این سالهای تلویزیون در حوزه کمدی بدل شده است، کمدیهای دیگر از سطح قابل قبولی نسبت به پایتخت برخوردار نیستند (از منظر تعداد مخاطب). با این همه، دست تلویزیون برای کمدیسازی آنچنان هم بسته نیست. همانگونه که در گذشته تلویزیون بستر معرفی چهرههای مطرح طنز به سینما بود، امروز نیز میتواند از همین ظرفیت عمومی بودن و قابل دسترس بودن برای همه مردم، برای ساختن عناصر نو در حوزه طنز بهره ببرد که نیاز به یک برنامهریزی فوری دارد. از طرف دیگر، تلاش برای برقراری روابط که صرفا متکی بر جنبههای مالی و درآمدی نباشد میتواند در این شرایط کارساز باشد. مدیریت ستارهها مسالهای است که اینجا جدی میشود. نقش تهیهکننده نیز در رسیدن به این ارتباط مهم است. اینکه بازیگری که سال گذشته نشان سیمرغ را از جشنواره فجر دریافت کرده، در سریالی برای تلویزیون نقشآفرینی میکند از همین منظر قابل بررسی و البته تحسین است. در کنار این باید تلاش کرد از همه ظرفیتهای موجود برای تولید طنز استفاده کرد و حداقل اگرنه طنز که شیرینی بیشتری به کارها بخشید. پخش «نون خ» در ایام نوروز در این راستا قابل تحلیل است. به عنوان مثال، شبکه 3 در سال اخیر با پخش «زوج یا فرد»، «شرایط خاص» و «فوقلیسانسهها» آنتن مهمی برای کمدی اختصاص داده است. همچنین اینطور که در رسانهها مطرح شده است، برای فصل زمستان نیز 2 مجموعه طنز «نیوجرسی» به کارگردانی سیامک انصاری و جواد رضویان و «کتونی زرنگی» به کارگردانی علی ملاقلیپور از همین شبکه آماده پخش خواهند بود.