printlogo


کد خبر: 212710تاریخ: 1398/8/25 00:00
ایران چگونه با اشتباهات سریالی ویلموتس و شجاعی برابر عراق شکست خورد؟
کاپیتان بلای جان

مهدی طاهرخانی*: امجد عطوان می‌دانست آن آخرین تیر در خشاب تیمش است. به سمت نقطه کرنر دوید، توپ را برداشت و قبل از کاشتن بر آن بوسه‌ای زد. همه توان، عشق و نیرویش را بر لب آورد و نثار آن تکه پلاستیک کروی کرد. زمان را نگه دارید و بگذارید امجد کنار زمین منتظر بماند و همه بازیکنان 2 تیم هم معطل در 18 قدم ایران. باید کمی به عقب‌تر برگشت. مثلاً حدود 105 دقیقه قبل‌تر از کرنر عطوان. شیرهای بین‌النهرین در چه وضعیتی بازی را شروع می‌کنند و دلیرمردان بهترین تیم آسیا چگونه؟ کلید معما همینجاست. آنها جور دیگری برای این بازی آمده بودند. برای‌شان حفظ صدرنشینی و خوشحال کردن مردم‌شان که اسیر ناآرامی‌های زهرآلود شده‌اند، چنان اولویت داشت که هر نفرشان به اندازه 2 نفر دوید. آنقدر محکم، پرتلاش و خستگی‌ناپذیر ظاهر شدند که کارشناس و پیشکسوت فوتبال‌بلد ایران در شبکه سوم سیما صریحا گفت کنفدراسیون فوتبال آسیا باید آزمایش دوپینگ را جدی‌تر برگزار کند، چون این سطح از دوندگی عادی نیست. اما چه دوپینگی بالاتر از اینکه بخواهی به هر قیمتی مردمت را خوشحال کنی؟ چه محرکی قوی‌تر از اینکه بخواهی حقانیتت را به رخ حریف بکشی؟

خود ما پیش‌تر چنین دوپینگی در جام‌جهانی کردیم. روزی که شاگردان کی‌روش مراکش را کلافه و اسپانیا را غافلگیر کردند و پرتغال بابت نباختن به ما شادمانه خوشحالی می‌کرد، چون فاصله صعود و سقوط‌شان تک به تکی بود که طارمی از دستش داد و ما ماندیم و تا آخر عمر حسرتش. دوپینگ همیشه به صورت هورمون تستوسترون و ناندرولون نیست؛ بعضی وقت‌ها اراده یک ملت به تن و ساق 11 بازیکن ملی تزریق می‌شود و آنها همانی می‌شوند که جهان را غافلگیر می‌کنند.
عراق تنها برای برد آمده بود. بازیکنان‌شان همانگونه حریص و سیری‌ناپذیر دنبال توپ می‌دویدند که پیش‌تر بچه‌های ما برابر اسپانیا. بازی را به صورت غافلگیرکننده‌ای بهتر شروع کردند، پیش افتادند، کار را به تساوی کشاندیم اما امان از بازوبندی که روی دستان یک نفر بدجوری سنگینی می‌کرد. اگر مسعود شجاعی نمایشی مطلوب و درخور توجه ارائه می‌کرد هرگز کسی به‌واسطه دریافت کارت قرمز (کارت زرد دوم) او را اینگونه مقصر باخت نمی‌دانست. اما شجاعی از خودش بپرسد چه شده که حالا یک ملت مستقیم با انگشت سبابه او را نشان می‌دهد؟ درود به شرف و غیرت بازیکنی که برای تیمش بدود و بجنگد ولو با 2 کارت زرد اخراج شود. فوتبال یعنی همین از جان مایه گذاشتن‌ها. اما کاپیتان ما در 37 سالگی عامل باخت ما شد نه به‌خاطر آن اخراج عجیب که به علت نمایشی به غایت ضعیف و حیرت‌آور. 80 دقیقه تیم ما در مرکز زمین با یک یار کمتر در حال دویدن به دنبال بازیکنان عراق بود. طارق از یک سو و بشار رسن (همانی که کالدرون می‌گوید ضعیف است) از سوی دیگر. آنها تیم ما را می‌رقصاندند، چون کاپیتان مسن در مرکز زمین به‌اصطلاح مهندسی انرژی می‌کرد و عوض دویدن به دنبال توپ با چشمانش همه چیز را خوب نگاه می‌کرد!
میلیون‌ها نفر از پای گیرنده‌های خود می‌دیدند بد کیست و افتضاح کجای کار است جز ویلموتس که لابد نگران قسط‌های بعدی قرارداد به کل محرمانه‌اش بود. ترکیب غلط، تعویض‌های بد و تاکتیک نامشخص همه و همه سوغات سناتور بلژیکی بود که تیم‌ملی را گروگان گرفت تا به پولش برسد. آقای ویلموتس! اگر یک هفته زودتر به تهران می‌آمدی و همانند کی‌روش در سازمان لیگ را از جا می‌کندی که تیم من 12 روز اردو می‌خواهد نه 4 روز، آن وقت اینچنین برابر عراق تحقیر نمی‌شدیم. کی‌روش برنامه لیگ را به هم می‌زد تا تیم‌ملی با آمادگی بیشتری برابر آسیایی‌ها قد علم کند اما مرد بلژیکی تازه شنبه گذشته وارد تهران شد و با 4 جلسه تمرین فکر کرد که قادر به شکست عراق است.  
با معذرت از بازیکنان که معطل این حرف‌ها شدند؛ کمی طولانی شد. برگردیم به امجد عطوان. دقیقه 92 بازی و کرنری که حکم تیر آخر را دارد. شماره 14 عراق توپ را برداشت، بوسید و سپس آن را روی سر علا عباس فرستاد. قد عباس آنقدر بلند نیست و مسلما محمد نادری بلندبالای ما قادر به زدن توپ است. اما ویلموتس کلا چند بار بازی نادری را در ورزشگاه دیده که نسبت به قدرت سرزنی این دفاع چپ آگاهی داشته باشد؟ اصلا ویلموتس چند بار لیگ را از نزدیک دیده تا ببیند ستاره‌هایش کیستند؟ شجاع خلیل‌زاده سرزن اول آسمان 18 قدم لیگ است نه محمد نادری. خب! به سلیقه سرمربی تیم‌ملی که نادری را دفاع چپ مطمئنی دیده احترام می‌گذاریم اما حیف که علا عباس عراقی مثل ما احترام مرد بلژیکی سرش نمی‌شود. نادری با آن قد و قامت گاف می‌دهد، عباس سر می‌زند، بیرو حسابی کش می‌آید و در آخرین لحظه از ورود توپ به درون دروازه جلوگیری می‌کند اما امان از تیرک عمودی که او هم با ما سر سازگاری ندارد. چه کسی می‌داند شاید جادوی آن بوسه بود که جاذبه تیر، توپ و تور را بیشتر از قبل کرد و کار ما را تمام.
 
* صعود می‌کنیم اما درس بگیریم
ما باختیم اما قطعا این پایان کارمان نیست. دور رفت تمام شد و ناباورانه تیمی که سال‌های سال به هیچ حریف آسیایی نمی‌باخت حالا با 2 باخت متوالی برابر بحرین و عراق در رده سوم جدول جا خوش کرده است. می‌دانید این جایگاه یعنی چه؟ معنی ساده‌ترش یعنی وداع زودهنگام با جام‌جهانی 2022 و جام ملت‌های آسیا 2023! ترجمان ساده‌ترش یعنی انداختن یک بمب هیدروژنی به وسط سرزمین فوتبال ما. یعنی 4 سال در کمای واقعی. اما دور برگشت باقی مانده و 2 بازی سرنوشت‌ساز برابر بحرین و عراق در خاک کشورمان. رده سوم در پایان دور رفت مجازات ماست که بفهمیم اگر رقیب را کوچک بشماریم و تصور کنیم تنها با 4 جلسه تمرین می‌شود در آسیا آقایی کرد، بازی را بد باخته‌ایم. حالا این خواسته بر حق اهالی فوتبال است که فدراسیون را زیر فشار قرار دهند تا از سرمربی بلژیکی بخواهد به‌واسطه پول حرفه‌ای که دریافت می‌کند در ایران باشد و هر هفته بازی‌های لیگ را از نزدیک تماشا کند. همچنین به آزادی بیاید و ببیند چه کسی در سمت راست آبی‌ها جولان می‌دهد، بیاید و ببیند پرسپولیس روی کاکل مهدی ترابی در حال جمع کردن امتیازات است. بیاید و ببیند شجاع خلیل‌زاده مرد اول پرش‌ها در 18 قدم خودی است. بیاید و ببیند تا مجددا فردا روزی، عراق نامی ما را در قوطی نکند و هر لحظه بدن‌مان را نلرزاند.
فدراسیون همین حالا تکلیف پول ویلموتس را روشن کند. یا او درست بماند و در ایران کار کند یا همین فردا بدون جنگ و دعوا فسخ کند و تمام. باور کنید با یحیی گل محمدی هم می‌توانیم تمام بازی‌های دور برگشت را پیروز شویم. این همان تیمی است که وزارت ورزش انتظار داشت به دور دوم جام‌جهانی صعود کند اما حالا کی‌روش رفته و جانشین گران‌قیمتش دارد شوخی شوخی بزرگ‌ترین ناکامی تاریخ را برای ما به ارمغان می‌آورد، البته او هم بخواهد ما نمی‌گذاریم.
 
با یک خداحافظی ملت را خوشحال کن
آنهایی که از نزدیک مسعود شجاعی را می‌شناسند شهادت می‌دهند که خلقیات خاص خودش را دارد. از معدود فوتبالیست‌های ایران است که رسانه‌های ورزشی را دنبال نمی‌کند و برخلاف خیلی‌ها که فقط تظاهر می‌کنند رسانه‌ها را نمی‌بینند اما کارشان جست‌وجوی نام خود با ذره‌بین در صفحات روزنامه و مجازی است، شجاعی واقعا اینگونه است. پس ایمان داریم نه این متن را می‌بیند و نه احتمالا صدها نوشته دیگر که از او انتقاد کرده‌اند. شاید رمز و راز ماندگاری‌اش با وجود این همه انتقاد هم همین باشد. واقعا نمی‌خواند و نمی‌داند چگونه ملتی از او تمنای خداحافظی با پیراهن تیم‌ملی را دارند. شجاعی که قطعا خدماتش به اندازه مجذور و حتی 10 درصد علی دایی هم برای فوتبال ما نیست دقیقا در حال رفتن همان مسیری است که پیش‌تر بهترین گلزن تاریخ ملی ایران و فعلا جهان، رفت. دایی آنقدر ماند که در جام‌جهانی 2006 بی‌آنکه تقصیری داشته باشد عامل باخت‌های ما شناخته شد. به همین جهت یکی از بدترین وداع‌های تاریخ را با بهترین گلزن‌مان داشتیم؛ کسی که 109 بار با پیراهن تیم‌ملی ما را از جا کند و شادمان کرد. مسعود شجاعی که انتظار می‌رفت بعد از جام جهانی 2018 یا جام ملت‌ها (که کلا نیمکت‌نشین بود) از فوتبال ملی خداحافظی کند، همچنان اصرار به ماندن دارد و حالا تاوان این سماجت عجیب و غریب‌تر از آن، سلیقه ویلموتس را مردم فوتبال‌دوست یک کشور پس می‌دهند.
شجاعی در بازی با عراق به‌واسطه تجربه‌اش در میانه میدان به کار گرفته شد اما دریغ از یک کار مثبت و تاثیرگذار. کسی که انتظار می‌رفت در 37 سالگی تیم ما را در لحظات سخت کمک کند خودش با یک خطای بی‌مورد و عجیب بزرگ‌ترین ضربه را به تیم زد. نه کسی محتاج معذرت‌خواهی او در فضای مجازی است و نه مردم دوست دارند خرد شدن او را ببینند. جواد نکونام در اوج و در شرایطی که کماکان می‌توانست در میانه زمین آقایی کند خیلی محترمانه کنار رفت تا جا برای جوان‌تر‌ها باز شود اما شجاعی از آن دسته بازیکنان است که این هنر را دارد یک ملت را علیه خودش بسیج کند. قطعا مقصر اصلی سرمربی تیم‌ملی است. مردی که در ترکیه نشست و تیم‌ملی را گروگان گرفت تا به پولش برسد، مردی که در حساس‌ترین برهه بعد از باخت به بحرین خیلی شیک به بلژیک رفت و لیگ را به امان خدا رها کرد تا بازی در امان. آن مربی باید هم در لیستش امثال شجاعی باشند. فکر می‌کند کاپیتان 37 ساله عصای جادویی را درمی‌آورد و تیم‌ملی راحت از سد عراق می‌گذرد. الان تنها خروجی مثبت بازی با عراق، محرومیت شجاعی از نبرد با هنگ‌کنگ است، امیدواریم او قبل از آنکه در یک بازی خانگی توسط هواداران خودی با حیا کن رها کن مواجه شود، خودش زودتر با یک خداحافظی هم دل ملتی را شاد کند و هم به گذشته خودش کمی رحم.

 


Page Generated in 0/0069 sec