سیدمهدی موسویحسینی: محمد رویانیان، رئیس ستاد حملونقل و سوخت کشور در دولت نهم بود. اگرچه حضور رویانیان در مستطیل سبز و در قامت مدیرعامل پرسپولیس در خاطر فوتبالدوستان مانده اما اکنون و پس از فعال شدن مجدد کارت سوخت، نظرات و تجارب او در مساله سهمیهبندی بنزین و مدیریت سوخت و بویژه رفتار دولت روحانی در قبال این موضوع میتواند مورد توجه باشد.
* سهمیهبندی در سال 86 به چه شکل انجام شد؟
ستادی تشکیل شده بود متشکل از چند وزیر و معاون رئیسجمهور که همه مسائل را کنترل و بین دستگاهها هماهنگی ایجاد میکرد. استاندارها، بخشدارها و فرماندارها، همه را به کار میگرفت. وزارت کشور، وزارت نفت، صداوسیما و پلیس، همه اینها در این ستاد عضو بودند و این موضوع را به طور هماهنگ با هم مدیریت میکردند.
* چالشهای شما برای شروع سهمیهبندی چه بود؟
مشکل اول ما نداشتن آمار و اطلاعات بود. من آن زمان رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی هم بودم. ما اصلا نمیدانستیم چقدر خودرو در کشور داریم. یک آمار اسمی داشتیم ولی به طور دقیق نمیدانستیم. فهمیدیم حدود 5/1 میلیون ماشین دارای شماره هستند اما خودشان وجود ندارند. پایش کردیم. بعدها آمار خودروها و موتوسیکلتها بهروز شد. همچنین مشخص شد چقدر کامیون و اتوبوس داریم. ما نمیدانستیم چقدر آژانس در کشور فعال هستند. حتی وزارت کشور آمار نداشت. الان هم درباره آمار آژانسها اختلاف وجود دارد. از یک طرف شهرداریها و وزارت کشور و از طرف دیگر وزارت بازرگانی خودشان را متولی امر میدانند. آژانسها الان هم بلاتکلیف هستند. تکلیف همه اینها باید روشن میشد. همچنین مشخص نبود چقدر مسافرکش داشتیم؛ هیچ آماری نداشتیم. یکی اینکه ما خودروها و موتورهایمان را از این لحاظ که چقدر واقعاً از این طریق زندگی میکنند، چه تعداد وجود دارند و چقدر از حیز انتفاع خارج شدند، همه را با این کار شناسایی کردیم. دوم اینکه میزان مصرف روزانه و جغرافیای مصرف را از طریق این سامانه به دست آوردیم. این برای برنامهریزی خیلی مهم بود. حتی ماه به ماه تغییر مصرف را دنبال میکردیم و به طور هفتگی آمار مصرف را میگرفتیم. آمار را روزانه میگرفتیم و هفتگی تغییرات را مشخص میکردیم. مهمتر از همه اینکه جلوی قاچاق سوخت گرفته شده بود. کمترین عددی که در این سالها برای قاچاق سوخت گفتهاند روزی 10 میلیون لیتر است. تا 40 میلیون لیتر در روز هم گفتهاند. ما که نمیگوییم. آنهایی است که آمار گفته است. تازه سختی کار هم آن زمان این بود که برای نخستینبار بعد از 60 سال همزمان با بنزین، گازوئیل هم گران شد. موضوعات آن زمان خیلی پیچیدهتر بود.
* شما چه تدبیری برای اقناع مردم اندیشیدید؟
پیشبینی میکردیم بعد از آزادسازی نرخ بنزین مردم دچار ابهاماتی شوند؛ برنامهریزی کردیم تا تورم روانی ناشی از گران شدن بنزین را مدیریت کنیم. سعی کردیم از تمام ظرفیت صداوسیما استفاده کنیم. ماهها برنامهریزی کردیم، برنامه تلویزیونی ساختیم، تیزر و تبلیغات آماده کردیم و در شبکههای مختلف مصاحبه و اطلاعرسانی کردیم. با آژانسها و تاکسیها جلسه گذاشتیم و توجیهشان کردیم. برایشان شفاف کردیم که بنزین در سبد هزینههای شما چه نقشی دارد. زمانی که میخواستیم سهمیهبندی کنیم آماری از تعداد خودرو در ایران نداشتیم. مثلا نمیدانستیم چه تعداد تاکسی و آژانس در کشور در حال کار هستند. دهها هزار آژانس و مسافرکش داشتیم که هنوز شناسایی نشده بودند، در آن زمان اینها را شناسایی کردیم. خیلی از مسافربرهای شخصی را ساماندهی کردیم. این کار را کردیم تا مردم دچار مشکل نشوند. در آن موقع با تدبیر فراوان و پیگیریهای شبانهروزی سراسر ایران را بررسی کردیم و حتی هیچ روستایی را از قلم نینداختیم.
* توقف سهمیهبندی در دولت یازدهم را چگونه ارزیابی میکنید؟
به هر شکل ما آن زمان زیرساختهایی ایجاد کرده بودیم. حرف من این است که آن زیرساختها نباید از بین میرفت. با از بین بردن کارت هوشمند و بیاثر کردن سیستم هوشمند سوخت بویژه کارت، فضا به قاچاقچیها داده شد و مملکت کلی ضرر کرد. آن زمان زیرساختهایی ایجاد شده بود، فرهنگی ایجاد شده بود، کارت سوخت جزو لاینفک زندگی مردم شده بود. مردم میدانستند که بدون کارت سوخت نمیتوانند سوختگیری کنند. اینها همه از بین رفت. در این طرح هزینه بسیاری شد. هزینه فرهنگی، هزینه اجتماعی، هزینه اقتصادی کردیم، آن هم با دلار ارزان تا بتوانیم کارت سوخت را جا بیندازیم. اینکه مردم هزینه آن را دادند مهم است ولی مهمتر از آن این است که با جمع کردن کارت سوخت راه قاچاق باز شد و روزانه میلیونها لیتر سوخت قاچاق شد. این قاچاق خودش خیلی ضربه زد.
* یکی از عواملی که دولت را مجبور کرد دوباره بیاید سهمیهبندی کند همین قاچاق بود.
بله! قاچاق نقش عمدهای داشت. حالا دولت دوباره آمده هزینه ایجاد کرده است. بهعنوان یک کارشناس، مدیریت مصرف سوخت را لازم میدانم. رئیس راهنمایی و رانندگی کشور بودم، رئیس ستاد سوخت ایران بودم. اینکه مصرف مدیریت شود اقدامی کاملا درست است، از این جهت که قیمت بنزین باید به حدی برسد که مردم مصرف بیرویه نکنند. قیمت بنزین باید به گونهای باشد که هر کسی ماشینش را در مواقع غیرضرور بیرون نیاورد و برایش صرفه نداشته باشد. یک سری از این اقدامات درست است ولی مهم این است که مردم آگاه شوند و شفافسازی شود. مردم صاحب این مملکت هستند. باید با آگاهسازی، شفافسازی، فرهنگسازی و اطلاعرسانی، مزایای این کار را برای مردم بشکافند. به نظر من حداقل کار باید به این شکل انجام میشد ولی به هر شکل غافلگیرانه بود. یعنی یک شوک ناگهانی بود که البته این هم روشی است.
* به قولی شوکدرمانی است.
در گذشته قبل از اینکه ما این کار را بکنیم باور مردم این بود که چنانچه بنزین گران شود همه چیز گران میشود. تورم روانی آن زیاد است در حالی که تورم واقعی آن در سبد هزینههای رانندهها یا خودروها زیاد نیست. یعنی الان هزینهها 3 برابر نمیشود، بلکه کمی زیاد میشود. تورم روانی با شفافسازی و با گفتمان اصلاح میشود.
* دولت اعلام کرد حدود یک میلیون کارت سوخت هنوز به دست مردم نرسیده است.
اینها ابهامات و اشکالاتی است که میشد آنها را برطرف و بعد اجرا کرد. یک روش هم این است که اجرا کنی تا برطرف شود. حالا تشخیص آن با بزرگان مملکت است. من الان نمیتوانم دخالت کنم، تصمیم آن با بزرگان مملکت بوده است. ایکاش مشاوران، مجریان، وزارت نفت و جاهای دیگر اینها را طوری تنظیم میکردند که این ابهامات برطرف و بعد اجرا میشد.
* اقدام دولت در یکشبه سهمیهبندی کردن بنزین را چطور ارزیابی میکنید؟
مردم غافلگیر شدند، بهتر بود با مردم در میان میگذاشتند. یقین بدانید مردم همکاری میکردند، همانطور که در دوره ما همکاری کردند و آرامش حفظ شد. دلیلش این بود که مردم قانع شدند. اگر مردم قانع شوند تا یک کار ملی انجام شود، خودشان حامی این کار خواهند شد. ابهامات مردم باید برطرف شود؛ ابهام در زمینه اینکه این 60 لیتر را چطور در سبد زندگیشان استفاده کنند، بعد از بنزین آزاد چقدر استفاده کنند یا چطور میتوانند کم استفاده کنند تا مصرفشان پایین بیاید و ضرر و زیانشان کم شود. این ماشینهایی که الان مسافر میبرند نانی درمیآورند در شهرها یا جادهها و روستاها که باید تعیینتکلیف شوند. خودروهایی که کارتشان هنوز صادر نشده است، الان چه کار کنند یا مثلاً استفاده از کارت جایگاهدار تا چه زمانی ادامه دارد؟ باید ابهامات مردم توسط دولت برطرف شود. توسط دستاندرکاران از طریق رسانههای مختلف همچون رسانه ملی، روزنامهها، سایتها و... باید برای مردم کاملاً رفع ابهام شود و مشکلاتشان را حل کنند؛ از جمله مسافرکشهای اینترنتی، آژانسهای روستایی، جوانهایی که بیکار بوده و رفتهاند یک ماشین کهنه خریده و در روستاها مسافرکشی میکنند. بعضیها بیمار دارند و مستمراً باید با خودرو بیمارشان را جابهجا کنند یا معلول دارند یا جانباز هستند و باید مستمراً با ماشینشان به بیمارستان بروند. این موارد هیچ جا شناسایی نشده است. هیچ سازمانی مسؤولیت اینها را بر عهده نمیگیرد. چنانچه اینها را بخواهند شناسایی کنند چطور باید شناسایی کنند؟ بعد از اینکه شناسایی کردند، در کجا سازماندهی کنند؟ اینها موضوعاتی است که باید قبلاً پیشبینی میشد. شاید هم شده؛ نمیدانم. حداقل من نشنیدهام.
* نکتهای مانده که بخواهید بیان کنید؟
به نظر من اصل قیمتگذاری، اصل اینکه قیمت بنزین واقعیتر شود و از طریق سیاستهای قیمتی و محدودیتهای قیمتی از مصرف بیرویه جلوگیری شود، اصل درستی است اما آیا اکنون زمان مناسبی برای سهمیهبندی بنزین است؟ نمیدانم... یک تصمیمی بود که صرفنظر از درستی یا اشتباه بودن، این تصمیم گرفته شد. صرفنظر از آن، یک نوع غافلگیری آن هم در ایام عید ولادت پیامبر رحمت بود. به نظر من یک مقدار بیسلیقگی شد ولی آرزو داریم که دولت و مسؤولان از طریق رسانهها به مردم توضیح بدهند، مشکلات را حل و ابهامات را برطرف کنند.