printlogo


کد خبر: 212930تاریخ: 1398/8/30 00:00
بگیر و ببند

پرید و صید خودش را شبیه شیر گرفت
هزار راهزن و دزد را اسیر گرفت
 
گدای معتبر و، مایه‌دار بی‌مایه
خمیرمایه‌ای از حیف نون فطیر گرفت
 
ز اختلاسگرانش شروع کرد و سپس
پرَش به بال کلفت دو صد مدیر گرفت
 
همین که نوبت دانه درشت‌هاش رسید
منافقین همه را شعله در ضمیر گرفت
 
ز سال شصت عدالت، سوار بر غلطک
منافقان زمان را دوباره زیر گرفت
 
در امتحان لیاقت که نمره‌اش شد بیست
بهانه را ز دهان بهانه گیر گرفت
 
برای اینکه بگوید: فلان! خطرناک است
قیام کرده و پستی چنین خطیر گرفت
 
چنان به باد عدالت گرفت ایران را
که شعله‌هاش کمی دامن وزیر گرفت
 
کلاغ‌های وطن را مهاجرت داد و
ز حلق روبهکان قالب پنیر گرفت
 
فرشته‌وار به سوی مزار دزدان رفت
و خِرّ دزد، چنان منکَر و نکیر گرفت
 
چنان به شیوه گازانبرانه وارد شد
که لوله کرد و به آچار لوله‌گیر گرفت (خودزنی)
 
برای ضربه‌ آخر به مفسد اصلی
از او سپر، زره و خود و ضربه‌گیر گرفت
 
یکی که بردن نامش نیاز نیست... بگفت:
دهان منتقدان نیز بوی شیر گرفت
 
و برده‌ام به خدایم پناه از دست ...
هر آنکه خرده به اشعار این حقیر گرفت

Page Generated in 0/0238 sec