printlogo


کد خبر: 212994تاریخ: 1398/9/2 00:00
گفت‌وگوی «وطن امروز» با علاء‌الدین میرمحمد صادقی درباره الزامات اجرایی برون‌رفت از شرایط اقتصادی فعلی
اعتماد را به بخش خصوصی بازگردانید

گروه اقتصادی: از بنیانگذاران حزب مؤتلفه اسلامی است. اولین صندوق قرض‌الحسنه را 40 سال پیش در مسجد لرزاده تأسیس کرد. نماینده امام خمینی(ره) در اتاق بازرگانی بود و اکنون عضو هیات رئیسه اتاق تهران است. علاءالدین میرمحمدصادقی یکی از اثرگذارترین چهره‌های اقتصادی بخش خصوصی ایران است. وی در دیدار اخیر فعالان اقتصادی با رهبر حکیم انقلاب حضور داشت. سراغ او رفتیم تا روایتش را درباره الزامات اجرایی بیانات معظم‌له در این دیدار  بشنویم. 
***
* شما در دیدار دست‌اندرکاران اقتصادی با رهبر انقلاب حضور داشتید؛ در جلسه چه گذشت؟
به نظر من جلسه‌ای که مقام معظم رهبری با دست‌اندرکاران مسائل اقتصادی بویژه بخش تولید داشتند بسیار موثر بود و نظرات خیلی خوبی داشتند و مشخص می‌شود دغدغه‌هایی که دلسوزان اقتصاد دارند، دغدغه ایشان هم هست. 
همانطور که ایشان فرمودند، باید کاری کنیم که بخش خصوصی و سرمایه‌گذاران رغبت کنند برای سرمایه‌گذاری و در تولید مشارکت کنند اما این کار مستلزم فضای کسب‌و‌کار مساعد است. فضای کنونی کسب‌و‌کار کشور در وضعیت مناسبی قرار ندارد. 
متاسفانه عده‌ای از سرمایه‌گذاران و تولیدکنندگانی که باید شعار رونق تولید را محقق کنند به فکر مهاجرت به کشورهای دیگر هستند و عده‌ای هم در سال‌های قبل به کشورهایی مثل کانادا رفتند و اقامت گرفتند و در آنجا مشغول هستند. باید علت مهاجرت این تولیدکنندگان بررسی و زمینه به گونه‌ای فراهم شود که دست‌اندرکاران مسائل اقتصادی به‌ جای آنکه به فکر مهاجرت بیفتند، در داخل کشور به کسب‌و‌کار مشغول شوند.
 
* برای اصلاح فضای کسب و کار چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟
در درجه اول باید اعتماد مردم جلب شود. عملکرد بعضی دستگاه‌ها و نهاد‌ها به اعتماد بخش خصوصی ضربه می‌زند. باید این عملکردها اصلاح شود. برای نمونه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نباید علیه تولیدکننده رفتار کند. شاهدیم که کارفرما برای گرفتار نشدن در کمیسیون‌های مختلف وزارت کار، کارگران را استخدام نمی‌کند یا به‌ گونه‌ای رفتار می‌کند که زمینه متحد شدن کارگران ایجاد نشود و مانع تشکیل ایجاد انجمن‌ها و اتحادیه‌های کارگری می‌شود که دولت باید کاری کند زمینه اتحاد و همدلی کارگران و کارفرمایان فراهم شود. 
مسأله دیگر این است که ارتباط میان وزارت اقتصاد و تولیدکنندگان اصلاح شود تا تولید‌کنندگان احساس مسؤولیت کنند و مالیات بپردازند. وزارت دارایی مطلع باشد که تولیدکنندگان هم در عمران و آبادانی کشور نقش دارند؛ در کنار اینکه برای خودشان درآمدزایی می‌کنند، ایجاد اشتغال و نارضایتی‌ها را هم کم می‌کنند. همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند ایجاد اشتغال عملی خیر است و ثواب دارد. در باطن وزارت اقتصاد و سرمایه‌گذاران در یک خط قرار دارند اما گاه بعضی برخوردها و مطالبات فراقانونی اداره مالیات باعث می‌شود که تولید‌کنندگان به‌طور کلی از پرداخت مالیات اجتناب کنند و دست به فرار مالیاتی بزنند.
بنده سراغ ندارم یک پیش‌آگهی برای تولیدکننده صادر شود و با واقعیت همخوانی داشته باشد. گاه تولیدکننده باید چند‌برابر مبلغ واقعی مالیات بپردازد و البته اداره مالیات هم می‌داند که این مبلغ باعث اختلاف و شکایت تولیدکننده می‌شود. بنابراین تولیدکننده هم مجبور می‌شود به اصل مبلغ پیش‌آگهی اعتراض کند و در کمیسیون‌های مختلف بدوی و تجدیدنظر مسؤولان و کارشناسان را قانع کند تا مبلغ مالیات نزدیک به واقعیت شود و سپس آن را پرداخت کند، در حالی که اگر بین مودیان مالیاتی و مطالبه‌کنندگان مالیات زمینه‌ای برای گفت‌و‌گو و همدلی فراهم شود شاید این مشکلات هم حل شود. 
در زمان دکتر مصدق برای ملی کردن صنعت نفت اتحاد ملی شکل گرفت. آن زمان دولت کسری بودجه داشت و مرحوم آیت‌الله کاشانی، مردم را به پرداخت مالیات تشویق می‌کردند و حتی خود ایشان و دیگر بزرگان به بانک ملی رفتند و برای کمک به دولت اوراق قرضه ملی خریدند. 
دکتر مصدق هم اعلام کرد هر کس هر قدر مالیات بین خود و خدا، شرف و وجدان بدهکار است، بیاید مالیات خود را پرداخت کند.
در عصر کنونی رهبر انقلاب و مراجع عظام حضور دارند و از نفوذ معنوی ایشان می‌توان استفاده کرد تا پرداخت مالیات به عنوان وظیفه‌ای شرعی، وجدانی و میهنی شناخته شود و بر مردم تکلیف شود تا مالیات خود را پرداخت کنند. 
از زمان صدر اسلام تاکنون هیچ یک از مراجع تقلید به ‌دنبال تاجری نرفتند تا برای او اجراییه صادر کنند و اعلام کنند که وجوه نپرداخته است. 
خود آن تاجر معتقد وظیفه خود می‌داند وجوه خود را بپردازد و دست آن مرجع را هم می‌بوسد، البته در شرایط کنونی شاید این کار بسادگی عملی نشود اما باید این رویکردمان را تغییر دهیم. بنده و خیلی‌های دیگر در آخر هر سال وظیفه خود می‌دانیم تا خمس درآمدمان را به مرجع تقلیدمان بپردازیم.
برای اداره مملکت مردم باید مالیات بپردازند اما شیوه پرداخت و وصول مالیات باید تغییر کند. درگیری بین اداره مالیات و پرداخت‌کنندگان مالیات مطلوب نیست.  
 
* مقام معظم رهبری در بخشی از  فرمایشات‌شان به مجوزهای کسب و کار اشاره کردند؛ شما به‌عنوان فعال اقتصادی الزامات اجرایی برای حل این مانع را چه می‌دانید؟
سرمایه‌گذار برای راه‌اندازی کسب‌و‌کار باید چندین مجوز اخذ کند؛ از اجازه تاسیس و بهره‌برداری گرفته تا پروانه کسب. برای دریافت این مجوزها مشکلاتی وجود دارد. وزارتخانه‌ها و نهادها تسهیلات لازم را برای سرمایه‌گذاران فراهم نمی‌کنند. 
سازمان‌ها باید رسیدگی به سرمایه‌گذار را وظیفه خود بدانند و به‌عنوان کسی که حاضر شده با سرمایه خود کارآفرینی کند با او برخورد کنند.
به عنوان مثال، اگر کسی خواست در بخش صنایع غذایی سرمایه‌گذاری کند، سازمان‌های مرتبط به کمک او بشتابند و به‌طور رایگان کارشناس‌هایی را بگمارند تا به سرمایه‌گذار مشورت دهند، نقطه مناسب برای سرمایه‌گذاری را پیشنهاد دهند، زمین در اختیار سرمایه‌گذار بگذارند و تشریفات قانونی را تسهیل کنند. اما اکنون اینطور نیست. اگر شما بخواهید سرمایه‌گذاری کنید خودتان باید تشخیص دهید که در کدام نقطه کارگاه احداث کنید. 
گاه رفتارهای خلاف مصلحتی هم از بعضی ارگان‌ها سر می‌زند. برای مثال اگر شما بخواهید کارخانه سیمان احداث کنید، ممکن است وزارتخانه یا نهاد مرتبط به شما هشدار ‌دهد که ظرفیت سیمان کشور اکنون اشباع است و به شما مجوز ندهد اما به شخص دیگری همین مجوز را بدهد. این رفتارها دلسوزانه نیست. باید دلسوزانه از کسی که قرار است دولت و ملت را یاری کند، استقبال کرد.   
 
* در بخش اعطای تسهیلات دولت باید به چه شیوه نقش ایفا کند؟
در بخش اعطای تسهیلات، سازمان‌ها و نهادهای مرتبط با تولید باید فعالانه نقش ایفا کنند. ممکن است سرمایه اولیه تولیدکننده برای راه‌اندازی کارخانه یا کارگاه به اندازه کافی نباشد، در اینجا باید سازمان‌ها ورود و برآورد کنند در صورت اعطای تسهیلات مشخصی به این سرمایه‌گذار، امکان راه‌اندازی کارخانه و بازپرداخت تسهیلات وجود دارد؟ در این صورت باید به سرمایه‌گذار کمک کنند تا تسهیلات بانکی را دریافت کند و کارخانه را راه بیندازد.
 
* برنامه و اقدامات این دولت و دولت‌های گذشته را در رفع موانع تولید چگونه ارزیابی می‌کنید؟
اوایل انقلاب سرمایه‌گذاری و تسهیل و کمک به سرمایه‌گذاران رونق داشت اما اکنون سرمایه‌گذاری از رونق افتاده است. تقصیر این دولت یا دولت قبل هم نیست. متاسفانه در اذهان مردم سرمایه‌داری و کارخانه‌داری ضد ‌ارزش شد. اگر کسی کارخانه داشت، انگشت‌نما می‌شد.
 یک ماهی از انقلاب می‌گذشت که بنده و چند تن از دوستان از طرف امام برای حضور در اتاق بازرگانی انتخاب شدیم. محل اتاق بازرگانی در خیابان طالقانی و نزدیک لانه جاسوسی بود و گاهی دسته‌جاتی به راه می‌افتاد و شعارهای انقلابی سر می‌دادند. ما هم خود را انقلابی می‌دانستیم و گاهی به جمعیت می‌پیوستیم.
 کم‌کم شعارها از مرگ بر شاه و مرگ بر بختیار به مرگ بر سرمایه‌دار و مرگ بر کارخانه‌دار تغییر کرد. ما هم در جمعیت بودیم و دست‌مان را تکان می‌دادیم اما دیگر نمی‌توانستیم علیه خودمان شعار دهیم. [خنده] اوایل انقلاب شغل هم در گذرنامه درج می‌شد؛ الان اگر به گذرنامه‌ها رجوع کنید در هیچ جایی نمی‌بینید شغل بازرگان یا کارخانه‌دار ثبت شده باشد. در آن زمان خیلی ضد ارزش بود. 
 
* در بعضی قوانین مانند قانون کار هم این ضد بودن با سرمایه‌گذاری خود را نشان داد.
بله! کم‌کم این جو به رسانه‌ها و جراید کشیده شد و بعدها ضدیت با سرمایه‌گذاری و سرمایه‌داری خود را  در قانون کار هم نشان داد به‌طوری که اگر کارگری از کارفرما شکایت می‌کرد، محال بود شکایتش ناموفق باشد و به هر بهانه‌ای کارفرما محکوم می‌شد. یکی از موانعی که باید برداشته شود همین قانون کار است. قانون کار باید اصلاح شود و به‌طور منصفانه هم صلاح کارگر و هم صلاح کارفرما را در نظر بگیرد.
شاهدیم کشورهایی مانند کانادا برای جذب سرمایه‌گذار خارجی در باغ سبزهای جالبی نشان می‌دهند. یعنی سرمایه‌گذار را متقاعد می‌کنند وارد کشورشان شود. ما هم در ایران باید چنین سیاستی داشته باشیم.
 خارجی‌ها یک بخش موضوع هستند؛ در حال حاضر ما باید تمام تلاش خود را برای ماندن همین سرمایه‌گذار داخلی انجام دهیم یا سرمایه‌گذار ایرانی را که به خارج رفته بازگردانیم. در سال‌های اخیر هر زمان به کشورهای خارجی رفته‌ایم ایرانیان مقیم آمده‌اند و درباره وضعیت کسب‌وکار در سرزمین مادری خود از ما سوال پرسیده‌اند. عشق بازگشتن به ایران در وجود تمام آنها قابل رویت است. من می‌گویم روح‌شان در ایران است و تنها جسم آنها در خارج است. از هر طریقی شده باید از این ظرفیت‌ها استفاده کرد.
 
* دولت‌ها باید چه تغییراتی در رفتار اقتصادی خود ایجاد کنند که سرمایه‌گذار راغب به سرمایه‌گذاری شود؟
غیر از اصلاح قواعد و قوانین و مسائل اقتصادی، مسأله جدی که وجود دارد، تعدیل رفتار بخش‌های مختلف با سرمایه‌گذار و تولید‌کننده است. برای مثال سازمان تامین اجتماعی و سازمان امور مالیاتی باید در نحوه برخورد خود بازنگری کنند.
 بلاشک ممکن است خلاف‌هایی وجود داشته باشد، همین‌طور فرار مالیاتی، یا تخلف‌هایی توسط بخشی از کارفرمایان یا موارد دیگر اما نباید به‌خاطر تخلف یک نفر به یک جماعت نگاه منفی داشت. اگر این زمینه‌ها فراهم شود می‌توانیم به آینده امیدوار باشیم. 
 
* یکی از اساسی‌ترین مشکلات اقتصاد کشور ما حرکت نکردن به سمت ایجاد ارزش افزوده است؛ چرا اهل سرمایه‌گذاری در طرح‌های بلندمدت و تولیدی نیستیم؟
مثال معدن را در ذهن تداعی کنید؛ شخصی که معدن را کشف می‌کند وظیفه و تخصصی دارد که دیگر سراغ استخراج نمی‌رود و شخصی که استخراج می‌کند، تخصص ایجاد ارزش افزوده را ندارد و به ترتیب این موضوع ادامه دارد تا به مرحله صادرات برسد.
 به طور کلی هر شخص یا گروه وظیفه خاصی دارد و قرار نیست تمام کارها را یک واحد انجام دهد. ما در این شرایط احتیاج به زنجیره تولید و ایجاد ارزش افزوده داریم که اگر این زنجیره وجود نداشته باشد، دچار مشکل می‌شویم.  بخشی از این زنجیره وظیفه دولت است؛ برای مثال معدن‌دار به مواد که می‌رسد، دوست دارد صادر کند و هزینه سرمایه‌گذاری را که کرده در‌بیاورد اما دولت باید از او بخواهد که ارزش افزوده ایجاد کند. اگر به سمت ارزش افزوده برویم، دیگر خام فروشی نداریم و زمینه اشتغال هم ایجاد می‌شود که اتفاق مناسبی است. البته ارزش افزوده نیازمند نقدینگی است و شرکت‌های ما در این موضوع مشکلات فراوانی دارند.
 
* بحران نبود نقدینگی سالیان سال است در بین واحدهای تولیدی کشورمان مطرح است؛ آیا بانک‌ها وظایف خود را برای حل این مشکل ایفا کرده‌اند؟
بله! مشکل نقدینگی وجود دارد. بخشی عظیمی از واحدهای تولیدی تعطیل شده‌اند که با تزریق نقدینگی می‌توانند به چرخه تولید بازگردند.
 بانک‌ها تسهیلاتی با سود 25 درصد پرداخت می‌کنند اما تولیدکننده‌ای که در مجموع سود حاصل از کسب‌وکارش بین 17 تا 20 درصد است، عملا نمی‌تواند آن را پرداخت کند. البته من مشکل را از بانک نمی‌دانم؛ در هر صورت همین بانک در تصمیمات اشتباه برای سپرده هم تا 20‌درصد سود می‌دهد، پس باید25 درصد بهره بگیرد. باید نقش دولت پررنگ شود. 
 
* یعنی دولت باید تسهیلات در اختیار تولید‌کنندگان قرار دهد؟
یکی از راه‌ها همین است. دولت به‌وسیله بانک‌ها تسهیلاتی با بهره 2 تا 3 درصد در اختیار تولید‌کننده قرار دهد، یک درصدی هم برای کارمزد در نظر بگیرد. مشکل نقدینگی اینگونه حل می‌شود. البته دولت باید فضای مناسب کسب‌وکار را هم فراهم کند و نیازهای فرد و شرکتی را که می‌خواهد بهره‌برداری کند یا تولید کند، حتی‌المقدور برطرف یا کم کند. 
 
* راهکار اجرایی کوتاه‌مدت شما برای ارتباط هرچه مؤثر دولت و فعالان اقتصادی چیست؟
به نظر من اگر دستگاه‌های دولتی با اتاق بازرگانی ایران و تهران جلسه بگذارند خیلی اتفاق خوبی است، البته جلساتی که منجر به نتیجه شود.
 
* در جلسه اخیر جمله‌ای از حضرت آقا که شما را بیش از بیانات دیگر ایشان جذب کرد چه بود؟ 
اظهاراتی که ایشان درباره تشویق سرمایه‌گذاری کردند بسیار دلنشین بود و به اصطلاح من را جذب کرد.
 
* نظر شما درباره اظهارات رهبری درباره عدم نگاه به بیرون چیست؟ 
امید به خارجی‌ها ما را به انحراف می‌کشاند. با این محبتی که مردم به کشور خودشان دارند، همه مشکلات در داخل قابل حل است به شرطی که درایت و فکر داشته باشیم. من بعضی وقت‌ها به دولتی‌ها می‌گفتم با خارجی‌ها دست دادید انگشتان خود را بشمارید؛ ببینید هست یا 4‌تا شده. اینها تظاهر می‌کنند دست می‌دهند اما در پشت نظرشان چیزهای دیگر است. ما باید یاد بگیریم روی پای خودمان بایستیم. 
 

Page Generated in 0/0104 sec